معاملات خلاف جهت روند


اشباع خرید و فروش در تحلیل تکنیکال

اندیکاتور‌ها در تحلیل تکنیکال نقش بسزایی دارند و با استفاده از اندیکاتورها می‌توان سیگنال‌هایی مبنی بر خرید و فروش سهام یا دارایی مورد نظر دریافت کرد. در این مقاله قصد داریم به اشباع خرید و فروش در اندیکاتور‌ها بپردازیم.

با آکادمی بورسی پشوتن همراه باشید.

در ساختار اندیکاتورها انواعی از آن‌ها در محدوده مشخصی نوسان می‌کنند که وقتی قیمت بیش از حد رو به بالا و یا بیش از حد رو به پایین حرکت کند و در حالت خرید و فروش‌های هیجانی قرار بگیرد. اخطار‌هایی اعم از منطقه هشدار خرید یا فروش صادر می‌کنند. به این مناطق، مناطق اشباع نیز می‌گویند که وقتی قیمت به این نواحی می‌رسد پتانسیل برگشت قیمت زیاد می شود.

اشباع خرید RSI در روند صعودی

وضعیت اشباع خرید (Overbought) چیست؟

وقتی معامله‌‌گران با قیمتی بالاتر از ارزش واقعی اوراق بهادار اقدام به مبادله‌‌ آن‌ها می‌‌کنند، در این صورت به عقیده‌‌ تحلیل‌‌گران اشباع خرید صورت گرفته است. اشباع خرید دوره‌ای از بازار را نشان می‌دهد که قیمت بدون اصلاح نزولی به حرکات صعودی ادامه داده است. این حرکت صعودی یک‌سویه و افراطی بوده است و به همین دلیل هر لحظه احتمال بازگشت بازار وجود دارد و حاکی از آن است که بازار در آینده‌‌ نزدیک قیمت‌‌ها را تعدیل خواهد کرد.

اشباع خرید به معنای مبادله‌‌ اوراق بهادار بیش از ارزش واقعی آن‌ها است. بعضی از سرمایه‌‌گذاران برای تعیین این‌‌که در بازار سهام وضعیت اشباع خرید به‌‌وجود آمده است یا خیر، از اصطلاح نسبت قیمت به درآمد P/E استفاده می‌‌کنند، در‌‌حالی که معامله‌‌گران از شاخص‌‌های فنی مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) استفاده می‌‌کنند.

اصطلاح مقابل اشباع خرید، اشباع فروش است. یعنی مبادله‌‌ اوراق بهادار کم‌تر از ارزش واقعی آن‌ها. اصطلاح اشباع خرید به اوراق بهاداری اطلاق می‌‌شود که تحت فشار مقاوم روبه بالا قرار دارد و طبق تجزیه تحلیل‌‌های فنی، زمان تغییر حالت و اصلاح آن رسیده است. این روند صعودی ممکن است به‌‌خاطر اخبار مثبت منتشر شده راجع به شرکت پایه، صنعت یا کلا راجع به بازار باشد. فشار خرید باعث تشدید این روند صعودی شده و منجر به صعود ادامه‌دار غیرمنطقی قیمت‌‌ها از نظر معامله‌‌گران می‌‌شود. هنگامی که چنین اتفاقی رخ می‌‌دهد، معامله‌‌گران وضعیت بازار سهام را اشباع خرید دانسته و بسیاری از آنان به برگشت قیمت‌‌ها امیدوار می‌شوند.

اشباع فروش RSI در روند نزولی

وضعیت اشباع فروش (Oversold) چیست؟

اشباع فروش اصطلاحی است که به‌‌طور گسترده به اوراق بهاداری اطلاق می‌‌شود که به عقیده‌‌ معامله‌‌گران و تحلیل‌‌گران زیر قیمت واقعی آنها مبادله می‌‌شوند. این اصطلاح به‌‌طور کلی نوسانات کوتاه مدت و نه بلند مدت، در ارزش سهام را نشان می‌‌دهد.

سهم‌‌هایی که در وضعیت اشباع فروش هستند، به عقیده‌‌ تحلیل‌‌گران زیر قیمت واقعی آن‌ها مبادله می‌‌شوند. این امر می‌‌تواند نتیجه‌‌ اخبار ناخوشایند راجع به شرکت مورد نظر، صنعت آن، یا به‌‌طور کلی مرتبط با بازار باشد. در هر صورت، سهام اشباع فروش قربانی واکنش بیش از حد میان سرمایه‌‌گذاران واقع شده و عرضه‌‌ سهام در آن بیش از تقاضا است.

سرمایه‌‌گذاران معمولا به اشتباه تصور می‌‌کنند که این امر تنها در شرکت‌‌های کوچک‌‌تر و کم‌‌تر شناخته شده اتفاق می‌‌افتد. طبق تحقیقات انجام شده، سهام شرکت‌‌های بزرگ نیز در معرض فروش بیش از حد قرار دارند. اما سریع‌‌تر از همتایان کوچک‌‌تر خود بازیابی می‌‌شوند. در گذشته، شاخص استاندارد برای تعیین ارزش سهام نسبت قیمت به درآمد (P/E) بوده است. تحلیل‌‌گران و شرکت‌‌ها هم از نتایج کلی ثبت شده استفاده کرده‌‌اند و هم این‌‌که از برآورد سودهای به‌‌دست آمده برای تعیین قیمت مناسب یک سهام خاص بهره برده‌‌اند.

چنان‌‌چه نسبت P/E یک سهام بسیار پایین‌‌تر از نسبت بخش خود یا پایین‌‌تر از نسبت شاخص نسبی باشد، تحلیل‌‌گران آن ‌‌را یک فرصت خرید هوشمندانه برای سرمایه‌گذاری طولانی‎‌مدت می‌‌دانند. استفاده از تجزیه تحلیل‌‌های فنی این امکان را برای معامله‌‌گران فراهم آورده است تا بتوانند بر روی شاخص‌‌های انواعی از سهام که به نظر آن‌ها کم ارزش‌‌گذاری شده‌‌اند در بازه‌‌ی زمانی کوتاهی تمرکز کنند. معامله‌‌گران این نوع اوراق را اشباع فروش خطاب می‌‌کنند.

در تصویر زیر اشباع خرید وفروش در rsiرا مشاهده می‌کنید.

اشباع خرید و فروش در rsi

با کدام اندیکاتور ها میتوان اشباع های خرید و فروش را تشخیص داد:

اندیکاتور RSI

اندیکاتور RSI بیانگر قدرت روند می‌باشد و قدرت حرکت را با این اندیکاتور بررسی می‌کنیم. کندل صعودی و نزولی را می‌توان از RSI دریافت کرد.

اندیکاتور RSI در میان دو سطح ٠ و ١٠٠ در نوسان می‌باشد و در بین این دو سطح، دو سطح کلیدی ٣٠ و ٧٠ را به ترتیب سطح اشباع فروش و سطح اشباع خرید می‌دانند.

یعنی زمانی که مقدار RSI از ٣٠ کم‌تر باشد شاهد فروش‌های افراطی در بازار خواهیم بود و امکان کاهش فشار فروش و صعود قیمت وجود خواهد داشت؛ اما زمانی که RSI از سطح ٧٠ بیش‌تر باشد یعنی زمان انجام خریدهای افراطی در بازار است که ممکن است در این محدوده خریدهای افراطی هر لحظه به پایان برسد و کاهش قیمت را شاهد باشیم.

اندیکاتور RSI

اندیکاتور استوکاستیک

در این اندیکاتور دو سطح 20 و 80 وجود دارد که بترتیب منطقه اشباع فروش و اشباع خرید نامیده می‌شود. قیمت بعد از وارد شدن به این مناطق در ناحیه هشدار قرار می‌گیرد و پس از خارج شدن از آن سیگنال ورود یا خروج می‌‎دهد.

اندیکاتور استوکاستیک

اندیکاتور CCI

این اندیکاتور قیمت فعلی را با یک قیمت متوسط در یک بازه زمانی مشخص مقایسه می‌کند. اندیکاتور CCI بالا و پایین صفر نوسان می‌نماید و وارد منطقه مثبت یا منفی می‌شود.

با وجود اینکه بیش‌تر مقادیر نشان‌داده شده توسط این اندیکاتور (حدودا 75 درصد مواقع) بین 100- و 100+ است. در 25 درصد از مقادیر نیز خارج از این رنج قرار می‌گیرد که نشان‌دهنده قدرت یا ضعف شدید در حرکت قیمت است.

اندیکاتور CCI

نکات مهم در رابطه با سطوح اشباع خرید و فروش:

برخی از معامله‌گران با رسیدن RSI به سطوح اشباع خرید یا فروش سریعاً وارد معامله می‌شوند و یا معامله قبلی خود را می‌بندند. بایستی توجه داشت که رفتار بازار در سطوح اشباع خرید/فروش بسته به روند بازار می‌تواند متفاوت باشد.

وضعیت اشباع خرید (Overbought) چیست؟

اشباع خرید RSI در روند صعودی:

شاید بسیاری از معامله‌گران تازه‌کار از این پدیده تعجب کنند. بازار روند صعودی دارد و RSI وارد محدوده اشباع خرید شده است. اما هنوز RSI از محدوده اشباع خرید پایین نیامده و در حال ثبت اوج‌های جدید در محدوده اشباع خرید است.

چرا؟

علت اصلی این موضوع قدرت روند صعودی است که باعث می‌شود بازار وارد محدوده اشباع خرید شود و با اصلاح‌های جزئی دوباره به حرکات صعودی ادامه دهد.

وضعیت اشباع فروش (Oversold) چیست؟

اشباع فروش RSI در روند نزولی:

اگر RSI در روند نزولی وارد محدوده اشباع فروش شود، بسته به اینکه قدرت روند تا چه حد قوی است، RSI می‌تواند بارها وارد محدوده اشباع فروش شود و حتی کف‌های جدیدی در این محدوده ثبت کند. یعنی بازگشتی از محدوده اشباع فروش روی ندهد.

اشباع خرید و فروش RSI در روند خنثی

اشباع خرید و فروش RSI در روند خنثی:

بهترین زمان برای استفاده از سطوح اشباع خرید/ فروش RSI در روندهای خنثی است. روند خنثی نشانگر این موضوع است که قدرت خریداران و فروشندگان به یک اندازه است و معامله‌گران هنوز تصمیم قطعی در رابطه با آینده بازار نگرفته‌اند. به همین دلیل بازار در دامنه محدودی نوسان می‌کند. در چنین شرایطی می‌توان از RSI برای ورود به معاملات بازگشتی از سقف یا کف محدوده خنثی استفاده کرد.

سطوح اشباع خرید و فروش نشانگر این موضوع است که هر لحظه احتمال بازگشت نزولی یا صعودی بازار وجود دارد. یعنی بازار با ورود به محدوده اشباع خرید/فروش به‌زودی اصلاح خواهد کرد. اصلاح‌ها یا بازگشت‌های بازار در تضاد با روند بازار اتفاق می‌افتند. به همین دلیل شاید در بازار شاهد ورود RSI به محدوده اشباع خرید یا فروش باشید. اما در ادامه میزان اصلاح بازار محدود باشد. در چنین شرایطی سؤال اصلی که معامله‌گر باید از خود بپرسد این است که آیا قدرت روند به حدی ضعیف است که بتوان در خلاف آن وارد معامله شد؟ یا آیا بازار در وضعیتی قرار دارد که بتوان برای ورود به معامله بازگشتی ریسک کرد؟

توجه داشته باشید که همواره معامله در خلاف جهت روند بازار ریسک بیش‌تری دارد. تنها ورود اندیکاتور RSI به محدوده اشباع خرید یا فروش تضمین‌کننده بازگشت بازار نیست. معامله‌گر باید صبر کند تا RSI بعد از ورود به محدوده اشباع از آن خارج شود. عده‌ای از معامله‌گران به اشتباه فکر می‌کنند که ورود RSI به محدوده اشباع فروش به معنی سیگنال خرید است.

برای اینکه سیگنال خرید در محدوده اشباع فروش صادر شود، ابتدا باید به الگوی‌های تکنیکالی توجه کرد و هم‌زمان RSI را هم ارزیابی کرد. باید RSI از محدوده اشباع فروش خارج شود تا سیگنال بازگشتی تائید شود.

شکست قیمت (بریک اوت) در تحلیل تکنیکال چیست؟

شکست قیمت

شکست قیمت یکی از پدیده‌های رایج در بازارهای مالی است و بسیاری از معامله‌گران به‌منظور شکار یک روند در مراحل ابتدایی، بر اساس شکست‌های قیمتی وارد بازار می‌شوند. با استفاده از این استراتژی، می‌توانید حرکات قیمتی بزرگ بازار را شکار کنید و در صورت مدیریت صحیح معاملات، بازدهی نسبتا بالایی نیز کسب می‌کنید. در این مطلب آموزشی شما را با ساختار شکست‌های قیمتی در تحلیل تکنیکال آشنا می‌کنیم. با استفاده از نکات مطرح شده در این مقاله، می‌توانید همانند حرفه‌ای‌های بازار بر اساس شکست‌ها قیمتی معامله کنید و به سود برسید!

  • 1) شکست قیمت چیست؟
  • 2) شکست قیمت چه پیامی برای معامله گران دارد؟
  • 3) ساختار شکست‌های قیمتی در نمودار
  • 4) انواع شکست قیمت
  • 5) استفاده از شکست‌ قیمت در تحلیل تکنیکال، چه محدودیت‌هایی دارد؟
  • 6) 3 روش ورود به معامله بر اساس شکست قیمت

شکست قیمت چیست؟

شکست سطح مقاومتی

مواقعی که قیمت از سطح مقاومت عبور کرده و به نواحی بالاتر می‌رسد یا در حالت معکوس، زمانی که حین ریزش قیمت‌ها با عبور از سطح حمایتی مواجه هستیم؛ اصطلاحا پدیده «شکست قیمت یا Breakout» رخ داده است. شکست‌ها از لحاظ ماهیت به 2 دسته صعودی و نزولی تقسیم می‌شوند. شکست قیمتی نشان‌دهنده پتانسیل بازار برای شروع یک روند جدید (صعودی به نزولی یا بالعکس) یا ادامه روند قبلی است. به‌عنوان مثال، یک شکست قدرتمند صعودی در یک الگوی نموداری معتبر، می‌تواند نشان‌دهنده این باشد که احتمالا در آستانه شروع یک روند صعودی قوی هستیم! اگر در زمان شکست قیمت، حجم معاملات بالاتری نسبت به حالت معمول ثبت شود، شکست قدرت بالاتری دارد؛ یعنی با اطمینان بیشتری می‌توانیم انتظار داشته باشیم که قیمت در جهت شکست حرکت کند.

نکات کلیدی

  • شکست‌ها می‌توانند صرفا ساخته ذهن شما باشند؛ زیرا همه معامله گران لزوما سطوح یکسانی را به‌عنوان حمایت یا مقاومت در نظر نمی‌گیرند!
  • شکست‌های قیمتی فرصت‌های معاملاتی احتمالی هستند. شکست صعودی به معامله گران این سیگنال را می‌دهد که احتمالا فعالان بازار وارد موقعیت خرید شده‌اند و معاملات فروش خود را بسته‌اند. در طرف مقابل، یک شکست نزولی می‌تواند نشان از بسته شدن اغلب موقعیت‌های خریداران و غالب شدن فروشندگان در بازار باشد.
  • هر چقدر حجم معاملاتی بالاتری (نسبت به حالت عادی) حین شکست قیمت داشته باشیم، قدرت آن شکست بیشتر است و احتمال ادامه حرکت در جهت شکست بالاتر است!
  • در شکست‌های قیمتی با حجم معاملات کم یا معمولی، احتمال وقوع حرکات کاذب یا کوتاه‌مدت بسیار زیاد است؛ بنابراین باید فاکتورهای تحلیلی دیگری را هم بررسی کنید تا به اطمینان نسبی برسید.

شکست قیمت چه پیامی برای معامله گران دارد؟

شکست سطح حمایتی

زمانی که نمودارهای قیمت در بازارهای مالی را بررسی می‌کنیم؛ می‌بینیم که شکست‌ قیمت یکی از پدیده‌های کلیدی و غالب در نمودار است. در واقع شکست‌ها آینده بازار را مشخص می‌کنند. شکست قیمت به ما می‌گوید که تمایلات عموم بازار (معمولا به‌دلیل تغییرات پارامترهای بنیادی بازار) در حال تغییر است و باید منتظر روندها یا تحرکات قیمتی جدید باشیم. معامله گران تکنیکالی از سطوح حمایت و مقاومـت به‌عنوان نواحی ورود، حد زیان و سود استفاده می‌کنند. هنگامی که قیمت از این سطوح عبور می‌کند، افرادی که موقعیت‌های معاملاتی باز دارند، با رسیدن به حد ضرر از معاملات خود خارج می‌شوند؛ اما آن‌هایی که منتظر وقوع شکست برای شکار روند جدید بوده‌ند، در این نواحی وارد بازار می‌شوند…

برای آشنایی بیشتر و درک مفهوم سطـوح حمایـت و مقاومت، پیشنهاد می‌کنیم که مقاله «حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال» از داموندمگ را مطالعه کنید.

فعل و انفعالاتی که در زمان شکست قیمت رخ می‌دهد، اغلب باعث افزایش حجم معاملات می‌شود و نشان‌دهنده این است که تعداد زیادی از معامله گران در جهت شکست وارد بازار شده‌اند و اصطلاحا «موافق شکست» بوده‌اند؛ در واقع افزایش حجم هنوز احساس اطمینان نمی‌کنند تا در این نواحی وارد معامله شوند. شکست‌های قیمتی معمولا در محدوده‌های خنثی (رنج) یا الگوهای قیمتی نظیر سر و شانه، پرچم و کنج ایجاد می‌شوند. این الگوها زمانی شکل می‌گیرند که قیمت یک ساختار مشخص در نمودار ایجاد می‌کند و به واسطه آن، سطوح حمایت یا مقاومت مشخص می‌شوند. پس از تشکیل الگو، معامله گران انتظار دارند که با رسیدن قیمت به نواحی مذکور، شکست یا یک حرکت بازگشتی ایجاد شود.

ساختار شکست‌های قیمتی در نمودار

هر شکست قیمتی واقعی (غیر کاذب!) دارای 3 عنصر اساسی است. اگر شکست قیمت موفقیت‌آمیز نباشد، صرفا یک حرکت کاذب در نمودار ایجاد شده است و قیمت دوباره به بالاتر یا پایین‌تر (بسته به نوع شکست، نزولی یا صعودی) از ناحیه قبلی باز می‌گردد. البته فراموش نکنید که همین شکست کاذب ممکن است مقدمه‌ای برای وقوع یک شکست با قدرت بالا باشد؛ در واقع این شکست ناموفق ثابت می‌کند که بازار برای شکست سطح مذکور، قدرت بیشتری نیاز دارد.

ساختار

برای شکل‌گیری یک شکست قیمتی، باید یک سطح مقاومت یا حمایت مشخص در نمودار وجود داشته باشد. در واقع تا زمانی که سطح یا ناحیه نموداری معینی نداشته باشیم، شکستی وجود نخواهد داشت! اگر در نمودار قیمت هیچ سطح حمایت یا مقاومتی مشاهده نمی‌کنید و قیمت همچنان با قدرت به روند صعودی یا نزولی خود ادامه می‌دهد، شرایط ورود بر اساس شکست مهیا نیست. پیشنهاد می‌کنیم که در این شرایط، سراغ نمودار ارز دیگری بروید یا با استفاده از ابزار مختلف نظیر میانگین‌های متحرک، خطوط روند و…، دوباره نمودار را با هدف یافتن سطوح حمایت و مقاومت بررسی کنید.

شکست

شکست واقعی زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت با حجم معاملاتی سنگین (2 برابر و یا بیشتر نسبت به حالت معمول) از سطح حمایت یا مقاومت معتبر عبور کند. برای بررسی حجم معاملات حین وقوع شکست، می‌توانید از اندیکاتور حجم (Volume) موجود در پلتفرم‌های تحلیلی یا وبسایت‌های ارائه معاملات خلاف جهت روند اطلاعات بازار ارز دیجیتال نظیر coinmarketcap.com استفاده کنید. برخی معامله گران به‌منظور تشخیص ساده‌تر تغییرات سنگین در حجم معاملات، ترجیح می‌دهند یک میانگین متحرک به اندیکاتور حجم خود اضافه کنند یا از اسیلاتورهای حجمی استفاده کنند.

تایید

تفاوت اصلی شکست واقعی و کاذب این است که در جریان یک شکست واقعی، قیمت می‌تواند خود را بالاتر یا پایین‌تر از سطح شکسته شده حفظ کند. البته این بدان معنی نیست که قیمت اصلا به سطح شکسته شده باز نمی‌گردد؛ در بسیاری اوقات قیمت تا سطح قبلی عقب‌نشینی می‌کند که اصطلاحا پولبک نام دارد. پس از وقوع این حرکت بازگشتی و بر اساس قاعده تبدیل سطوح (تبدیل حمایت به مقاومت و بالعکس)، قیمت سعی می‌کند خود را در این ناحیه تثبیت کند تا انرژی لازم برای ادامه حرکت در جریان شکست را کسب کند. زمانی که معامله گران ثبات وضعیت قیمت را در جایگاه جدید (پس از پولبک) مشاهده می‌کنند، این اعتماد معاملات خلاف جهت روند به‌نفس در آن‌ها ایجاد می‌شود که در ناحیه فعلی وارد بازار شوند و همین فرآیند، قدرت لازم برای ادامه مسیر قیمت را فراهم می‌کند.

انواع شکست قیمت

شکست‌های قیمتی در تحلیل تکنیکال به 3 دسته کلی تقسیم می‌شوند. برای تشخیص نوع شکست می‌توانیم از ابزار تحلیلی مختلف نظیر خطوط روند و میانگین‌های متحرک استفاده کنیم.

شکست‌های بازگشتی

شکست خط روند صعودی

یک شکست بازگشتی زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت با آرامش نسبی در یک روند مشخص حرکت می‌کند اما به یکباره و با یک حرکت معکوس شدید (اصطلاحا شارپ)، روند جاری قیمت شکسته می‌‌شود! این حرکات معمولا با حجم معاملاتی بالا و در نتیجه اخبار فوری یا شایعات ایجاد می‌شوند. به‌طور کلی، قدرت شکست‌های بازگشتی ناشی از حجم معاملات سنگین است.

شکست‌های تثبیت

شکست محدوده خنثی

شکست‌ می‌تواند پس از دوره تثبیت قیمت رخ دهد. فاز تثبیت به بازه زمانی گفته می‌شود که قیمت در یک مسیر افقی (خنثی) و محدوده‌ای نسبتا باریک نوسان می‌کند؛ توجه داشته باشید که در طول این دوره معمولا حجم معاملاتی بالایی ثبت نمی‌شود! همانطور که در مقاله حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال توضیح دادیم، در یک محدوده خنثی روند مشخصی نداریم و قیمت بین یک محدوده مقاومتی و حمایتی مشخص، نوسان می‌کند. شما با بررسی اجمالی نمودار هم می‌توانید به‌سادگی محدوده‌های رِنج (خنثی) بازار را تشخیص دهید. بر اساس قواعد تحلیل تکنیکال کلاسیک، فاز تثبیت به‌معنی بی‌علاقگی فعالان بازار نسبت به مشارکت در بازار است؛ اما این دوره می‌تواند آرامش قبل از طوفان ناشی از ورود سنگین خریداران یا فروشندگان باشد!

حجم معاملات کم، در نگاه اول نشان‌دهنده عدم جذابیت قیمت‌های بازار برای معامله گران است؛ اما این ذهنیت دقیقا آن چیزی است که یکی از طرفین (خریداران یا فروشندگان) می‌خواهد به طرف مقابل القا کند! در مورد تشخیص شکست‌ها توجه داشته باشید که یک شکست قیمتی، لزوما در نقطه اوج حجم معاملات اتفاق نمی‌افتد؛ ممکن است در همان ابتدای افزایش حجم معاملات نسبت به روزهای گذشته، شکست قیمت انجام شود. بنابراین باید کاملا هوشیار باشید…

شکست‌های مثلثی

شکست صعودی مثلث افزایشی

این نوع از شکست‌های قیمتی با یک ساختار منحصربه‌فرد ایجاد می‌شوند. فرض کنید در جریان روند صعودی بازار، قیمت به یک سطح مقاومتی مهم رسیده است. قیمت تاکنون 3 برخورد با این سطح مقاومتی داشته و هر بار به‌سمت پایین رانده شده است. در نتیجه این برخوردها، تعدادی کف حمایتی در نمودار ایجاد شده است. نکته هم در فرآیند نوسانات قیمت، این است که نقاط کف هر بار در سطوح بالاتری تشکیل شده‌اند و اصطلاحا «Higher low» یا کف بالاتر داشته‌ایم. بنابراین یک ساختار مثلثی در نمودار ایجاد شده است.

این ساختار به ما نشان‌ می‌دهد که خریداران قدرتمند و صبور، به‌تدریج قیمت‌ها را افزایش می‌دهند و کف‌های قیمت با عمق کمتری تشکیل می‌شوند. در نهایت، این فرآیند رفت و برگشتی تا جایی ادامه می‌یابد که دیگر پولبک به سطوح پایینی انجام نمی‌شود و خریداران طی یک حرکت معمولا معاملات خلاف جهت روند انفجاری، مقاومت را می‌شکنند. در روندهای نزولی، شرایط عکس مفروضات فوق است. این ساختارها در میان معامله گران، به‌عنوان مثلث‌های صعودی و نزولی شناخته می‌شوند.

استفاده از شکست‌ قیمت در تحلیل تکنیکال، چه محدودیت‌هایی دارد؟

شکست کاذب یا فیک بریک اوت

2 مشکل اساسی حین انجام معاملات مبتنی بر شکست وجود دارد:

  • مشکل اصلی، شکست‌های کاذب است. همانطور که در بخش‌های قبلی اشاره کردیم، قیمت در ابتدا از سطح حمایت یا مقاومت عبور می‌کند و معامله گران مبتنی بر شکست وارد بازار می‌شوند؛ اما در ادامه با وقوع یک حرکت معکوس، به نواحی قبلی باز می‌گردد و معامله گران را از ادامه حرکت ایجاد شده، نا امید می‌کند. اگر شکست‌های قیمتی را در نمودارهای مختلف بررسی کنید، متوجه می‌شوید که ممکن است قبل از وقوع شکست اصلی، چندین بار شکست کاذب داشته باشیم!
  • افراد مختلف برای تشخیص سطوح حمایت و مقاومت از معیارهای یکسانی استفاده نمی‌کنند. به‌عبارت دیگر، معامله گران با ابزار تحلیلی و ذهنیت‌های مختلف، سطوح متفاوتی را به‌عنوان حمایت و مقاومت در نظر می‌گیرند. بنابراین ما باید از یک معیار جامع نظیر حجم معاملات، به‌عنوان ابزار کمکی استفاده کنیم تا سطوح مهم را تشخیص دهیم. شکست قیمتی ضعیف به‌همراه حجم معاملاتی پایین، نشان می‌دهد که سطح مذکور برای معامله گران بزرگ بازار چندان اهمیتی ندارد و آن‌ها هنوز آماده ورود به بازار نیستند.

نکاتی در مورد شکست‌های کاذب

  • بسیاری از شکست‌های کاذب به‌منظور به‌دام انداختن معامله گران ایجاد می‌شوند. اگر پس از وقوع شکست کاذب، بازار با حجم و مومنتوم بالایی در خلاف جهت شکست حرکت کرد، با یک تله مواجه بوده‌‌ایم! بنابراین حین تشخیص شکست‌ها سعی کنید که با استفاده از ابزار کمکی و تجربیات قبلی خود، نسبت به قدرت و صحت شکست اطمینان نسبی پیدا کنید و سپس وارد معامله شوید. در غیر این صورت ممکن است، بهای بسیار سنگینی بپردازید…
  • در برخی از روش‌های تحلیل پرایس اکشن، مفهوم شکست کاذب مورد بازبینی و حتی انتقاد قرار گرفته است. در واقع این تحلیلگران معتقدند که قیمت پس از شکست، به یک سطح قیمتی مهم رسیده و از همان نقطه برگشته است؛ بنابراین مفهومی به‌عنوان شکست کاذب وجود خارجی ندارد!

لازم به‌ذکر است که هیچکدام از دیدگاه‌های مذکور، به‌صورت قطعی قابل تایید و یا رد نیست؛ زیرا معامله گران بر اساس رویکردهای تحلیلی مختلفی در بازار فعالیت می‌کنند.

3 روش ورود به معامله بر اساس شکست قیمت

به‌عنوان یک معامله گر تکنیکالی، بر اساس 3 استراتژی ورود می‌توانیم با شکست‌ها ترید کنیم. هر کدام از این روش‌ها، از لحاظ مدیریت ریسک مزایا و معایبی دارند و نمی‌توان برتری خاصی در میان آن‌ها قائل بود.

ورود قبل از شکست

مزیت اصلی این روش، ورود در قیمت‌ مناسب است. به‌عنوان مثال، اگر پیش‌روی قیمت یک سطح مقاومتی مهم قرار دارد و شما انتظار شکست صعودی دارید، نسبت به افرادی که حین شکست یا پس از آن اقدام به خرید می‌کنند، در قیمت پایین‌تری وارد بازار می‌شوید. در بخش‌های قبلی در مورد شکست‌های قیمتی مربوط به فاز تثبیت صحبت کردیم. اگر در همین مثال، نسبت به احتمال وقوع شکست کامل و قدرت آن تا حد زیادی اطمینان داشته باشید، می‌توانید در ناحیه کف محدوده خنثی وارد بازار شوید تا نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) شما تا حد زیادی بهینه‌ شود.

ورود حین شکست

همانطور که از نام این استراتژی مشخص است، شما سفارش معاملاتی خود را دقیقا در خارج از سطح مشخص شده (در نزدیکی آن) قرار می‌دهید و منتظر می‌مانید تا پس از شکست سطح مذکور، وارد معامله شوید. مزیت اصلی ورود حین شکست این است که می‌توانید بازخورد سریعی از قدرت و کیفیت شکست بگیرید؛ این موضوع سبب می‌شود که اگر شرایط مناسب نبود، بتوانید به‌سرعت و قبل از تحمل زیان سنگین از موقعیت خود خارج شوید.

ورود بعد از شکست

استراتژی سوم، همان پولبک معروف است که اغلب توسط معامله گران با سطح ریسک‌پذیری پایین استفاده می‌شود. ورود پس از شکست یا پولبک شامل ورود به معامله خرید یا فروش در اولین بازگشت به سطح شکسته شده (بر اساس قاعده تبدیل سطوح) است.

با توجه به اهمیت بالای مفهوم پولبک در تحلیل تکنیکال، در مقاله بعدی در مورد این مفهوم نموداری و جزئیات مرتبط با آن توضیحات کاملی ارائه می‌کنیم…

کلام پایانی

برخی از معامله گرانی که به‌صورت حرفه‌ای از شکست‌های قیمتی استفاده می‌کنند، معتقدند که بلافاصله پس از وقوع شکست مشخص می‌شود که آیا این یک موقعیت سودده است یا خیر. بر این اساس، اگر پس از شکست سطح قیمت درون یک محدوده باریک خنثی نوسان کند، احتمالا با یک شکست کاذب روبه‌رو هستیم. به‌طور کلی، بسیاری از مربیان معامله گری در ابتدای مسیر یادگیری سعی می‌کنند معامله گران تازه‌کار را از معاملات مبتنی بر شکست دور نگهدارند. اما فراموش نکنیم که یک معامله گر جدید منظم هم می‌تواند با یادگیری از اشتباهاتش (بر اساس بازخوردهای سریعی که دریافت می‌کند)، در این روش معاملاتی حرفه‌ای شود.

مطالعه و بررسی نظرات شما در بخش کامنت‌ها، باعث خوشحالی ما است و مطمئنا با استفاده از پیشنهادات مطرح شده، می‌توانیم محتوای آموزشی موثر و کاربردی‌تری در اختیار شما قرار دهیم…

ترید در روندها – پله 11 (روانشناسی بازار)

در هنگام شنا معمولا باید در جهت حرکت آب شنا کنید چرا که شنا کردن در خلاف جهت حرکت آب، فشار زیادی به عضلات وارد می کند.

در بازار سرمایه هم گفته می شود در جهت روند در بازار معامله کنید.

چرا که معامله در خلاف جهت روند ممکن است زیان فراوانی را به سرمایه گذار وارد کند.

همه سرمایه گذاران فعال در بازار سرمایه، با این جمله آشنا هستند اما نکته اینجاست که آیا قادر به درک و اهمیت موضوع هستند و آیا به عنوان یک اصل پایه ای به مفهوم خط روند توجه دارند یا خیر.

در این بخش سعی می کنیم ابتدا تعریفی از روند ارائه کنیم و سپس موارد استفاده از روند را اندکی توضیح دهیم .

زمانی که قیمت ها در یک جهت حرکت می کنند اصطلاحا روند شکل می گیرد.

از آنجا که روند قدرت معامله گران را در نوسانات قیمت نشان می دهد، می توان انتظار داشت تا زمانی که نیرویی بیشتر از نیروی فعلی بازار و در جهت عکس به بازار وارد نشود، روند ادامه دارد.

به طور کلی روند ها به سه دسته صعودی، نزولی و خنثی تقسیم می شوند که در ادامه توضیح مختصری در خصوص هر یک از روند ها داده می شود .

روند صعودی

هر گاه در نموداری شاهد سقف های بالاتر و کف های بالاتر باشیم روند را صعودی تعریف می کنیم.

در روند صعودی، قیمت بیشتر از آنچه که تمایل به تضعیف داشته باشد تمایل به تقویت و بالارفتن دارد.

استراتژی معاملاتی در روند صعودی خریدن و نگهداری سهم تا تشخیص انتهای روند صعودی هست.

شکل زیر روند صعودی نمودار را نشان می دهد .

روند نزولی

هر گاه در نموداری شاهد سقف های پایین تر و کف های پایین تر باشیم روند را نزولی تعریف می کنیم.

در روند نزولی قیمت بیشتر از آنچه که تمایل به تقویت داشته باشد تمایل به تضعیف و پایین آمدن دارد.

استراتژی معاملاتی در روند نزولی، نگاه کردن به بازار و عدم انجام معامله تا تشخیص انتهای روند نزولی هست .

شکل زیر روند نزولی در نمودار را نشان می دهد .

روند خنثی

در این روند عملا شاهد تغییرات متوالی در سقف ها و کف ها نیستیم و سهم در یک محدوده خنثی در حال حرکت است.

به بیان دیگر؛ در این روند قدرت خریداران و فروشندگان با هم برابر است.

استراتژی معاملاتی در روند خنثی؛ خرید سهم در کف های قیمتی و فروش سهم در سقف ها می باشد تا جایی که سهم از محدوده حرکتی خارج و پس از آن به دنبال موقعیت معاملاتی جدید باشیم .

شکل زیر روند خنثی در نمودار را نشان می دهد

روند خنثی

استفاده از روندها در بازار

درخصوص هریک از روندهای ذکر شده؛ هر معامله گری به سبک خاصی از فرصت های معاملاتی ممکن استفاده می کند.

اما نکته مهم، ورود به یک فرصت معاملاتی جذاب به قصد کسب سود است.

اصطلاح رایج در بازارهای مالی این است که با روند دوست باشید و خلاف روند معامله نکنید

یعنی زمانی که روند میان مدت سهم نزولی است در جهت خرید وارد معامله نشده و انجام معامله را منوط به تغییر روند نزولی و شروع روند جدید در سهم قرار دهید. (البته در بسیاری از روندهای نزولی میان مدت و بلند مدت، نوسانات قیمتی رو به بالا داریم یعنی ممکن است شاهد روند صعودی کوتاه مدت در نمودار باشیم و معامله گر هم قادر به استفاده از این فرصت در بازار باشد).

درخصوص اعتبار روند هم بایدگفت که هرچقدر نموداری دارای روندطولانی‌تری باشد،دارای اعتبار تحلیل بیشتری‌است.

به‌عنوان مثال،تحلیل روند یک‌ساله درمقابل روند یک‌ماهه دارای اعتبارمعاملاتی بالاتری است وقابلبیت اتکای بیشتری‌دارد.

به نظرم در انتخاب یک موقعیت معاملاتی مناسب برای خرید و یا فروش، حتما روند حرکتی سهم را دنبال کنید و بر اساس نوع روند بهترین تصمیم را بگیرید.

ممکن است گاهی اوقات برای تغییر روند زمانی زیادی لازم باشد پس بهتر است که صبر کنید چون معامله در جهت روند فرصت های معاملاتی خوب و مناسبی را در بازار ایجاد می کند و سرمایه گذار صبور هم قادر است به بهترین شکل از فرصت های ایجاد شده استفاده کند .

تکنیک های معامله گری با روند ها

به‌طورکلی دراستفاده از خط‌روند باید به‌چندنکته توجه‌کرد واینکه با‌تشکیل خط‌روند در‌چه محدوده‌ای اقدام‌به خرید و فروش کنیم.

به طور کلی دو تکنیک در معامله گری با خط روند وجود دارد:

در تکنیک معامله گری با خط روند سرمایه گذار زمانی که نمودار به خط روند نزدیک میشود تحت شرایطی میتواند اقدام به خرید سهم کند اما باید در کنار آن سایر شرایط را نیز در نظر بگیرد و صرفا با نزدیک شدن به خط روند و یا شکست آن اقدام به خرید سهم نکند.

چراکه ممکن‌است نمودار با نزدیک‌شدن به‌خط‌روند و نبودن شرایط‌مناسب به‌راحتی خط‌روند خود را روبه‌پایین بشکند و روندحرکت سهم عوض‌شود.

به عنوان مثال در شکل بالا احتمال شکستن مقاومت بالا می باشد.

چرا که گام‌ حرکتی نمودار در ریزش مرحله‌ آخر نرم و ملایم می‌باشد به‌ همین‌ جهت با برخورد به خط‌روند اقدام‌ به خرید می‌کنیم.

در مستطیل نشان داده شده مدل حرکتی بازار به شدت کند می باشد و فروشنده ها نیز ضعیف می باشند و موقعیت خوبی با نزدیک شدن به خط روند صعودی ایجاد می شود به همین دلیل در محدوده انتهای مستطیل اقدام به خرید سهم می کنیم .

برگشت روند یا Reversal چیست و از آن چه استفاده‌ای در معاملات می‌شود؟

برگشت روند چیست

برگشت روند تغییر جهت قیمت یک دارایی است. برگشت روند می‌تواند در جهت صعودی یا نزولی باشد. پس از یک‌روند صعودی شاهد برگشت روند نزولی خواهیم بود؛ و پس از یک روند نزولی شاهد برگشت روند صعودی خواهیم بود. برگشت روند بر اساس جهت کلی قیمت صورت می‌گیرد و معمولا بر اساس یک یا دو دوره یا کندل بر روی نمودار تعریف نمی‌شود.

برخی اندیکاتورها از جمله میانگین متحرک، اسیلاتورها یا کانال‌ها به شناسایی روند و تشخیص برگشت روند کمک می‌کنند. برگشت‌ها ممکن است با بریک‌اوت مقایسه شوند.

برگشت‌روند (Reversal) به ما چه می‌گوید؟

برگشت‌روند اغلب در معاملات روزانه (درون روز) روی می‌دهد و نسبتاً سریع اتفاق می‌افتد، اما می‌تواند طی روزها، هفته‌ها و سال‌ها نیز روی دهد. برگشت روند در بازه‌های زمانی مختلف روی می‌دهد. یک برگشت روند روزانه در یک نمودار ۵ دقیقه‌ای برای یک سرمایه‌گذار طولانی‌مدت که منتظر یک برگشت در نمودارهای روزانه یا هفتگی است اهمیتی ندارد. بااین‌وجود یک برگشت در نمودار ۵ دقیقه‌ای برای معامله‌گر روزانه بسیار اهمیت دارد.

یک روند صعودی که مجموعه‌ای از سقف‌های بالاتر و کف‌های بالاتر است با تغییر به مجموعه‌ای از سقف‌های پایین‌تر و کف‌های پایین‌تر، به یک روند نزولی تبدیل می‌شود. یک روند نزولی که مجموعه‌ای از سقف‌های پایین‌تر و کف‌های پایین‌تر است با تغییر به مجموعه‌ای از سقف‌های بالاتر و کف‌های بالاتر به یک روند صعودی تبدیل می‌شود.

روندها و برگشت‌ها را می‌توان همان‌گونه که پیش‌تر توضیح داده شد، تنها با توجه به حرکات قیمت شناسایی کرد یا با استفاده از اندیکاتورها که دیگر معامله گران از آن‌ها استفاده می‌کنند. میانگین متحرک می‌تواند هم در تشخیص روند و هم در تشخیص برگشت روند کمک کند. اگر قیمت بالاتر از میانگین متحرک باشد، روند صعودی است اما زمانی که قیمت به زیر میانگین متحرک کاهش می‌یابد می‌تواند نشانه‌ای از برگشت قیمت باشد.

از خطوط روند برای تشخیص برگشت‌ روند نیز می‌توان استفاده کرد. ازآنجایی‌که یک روند صعودی کف‌های بالاتر ایجاد می‌کند، خط روند را می‌توان همراه با این کف‌های بالاتر کشید. زمانی که قیمت به زیر خط روند کاهش می‌یابد، این می‌تواند نشان‌دهنده‌ی برگشت روند باشد.

اگر برگشت‌ها به‌آسانی قابل تشخیص بود و به‌آسانی از اصلاح ها یا پول بک‌های کوچک قابل‌تشخیص بودند، معامله‌گری کار بسیار آسانی بود؛ اما این‌گونه نیست. فرقی نمی‌کند که از معاملات خلاف جهت روند پرایس اکشن یا اندیکاتور استفاده کنید، سیگنال‌های اشتباه زیادی روی می‌دهند و گاهی برگشت‌ها به‌قدری سریع اتفاق می‌افتند که معامله گران نمی‌توانند سرعت عمل کافی برای جلوگیری از ضرری بزرگ از خود نشان دهند.

مثال‌هایی از برگشت‌روند (Reversal)

برگشت‌ روند

نمودار یک روند صعودی در حال حرکت داخل یک کانال را نشان می‌دهد که سقف‌های بالاتر و کف‌های بالاتری ایجاد می‌کند. قیمت ابتدا از کانال خارج می‌شود و به زیر خط روند می‌رود و نشان‌دهنده‌ی تغییر احتمالی جهت روند است. سپس قیمت کف پایین‌تری ایجاد می‌کند که از کف پیشین در کانال نیز پایین‌تر می‌رود. که این کاهش بیشتر نشان‌دهنده یک برگشت نزولی است.

سپس قیمت بیشتر کاهش می‌یابد و کف‌های پایین‌تر و سقف‌های پایین‌تر ایجاد می‌کند. برگشت به وضعیت صعودی تا زمانی که قیمت سقف بالاتر و کف بالاتر ایجاد نکند، روی نخواهد داد. بااین‌وجود، حرکت به بالای خط روند نزولی می‌تواند یک سیگنال زودهنگام برای برگشت روند باشد.

توجه به کانال صعودی تصویر بالا، ویژگی‌های تحلیل‌های روندمحور و برگشتی را توضیح می‌دهد. در طول کانال قیمت چندین بار نسبتا تا کف قبلی نوسان کرده است ولی بااین‌وجود جهت کلی همچنان صعودی باقی می‌ماند.

تفاوت برگشت (Reversal) و پولبک (Pullback)

برگشت، تغییر روند در قیمت یک دارایی است. منظور از پولبک حرکت در خلاف جهت روند تا جایی است که روند را معکوس نمی‌کند. یک روند صعودی به‌وسیله سقف‌های بالاتر و کف‌های بالاتر ایجاد می‌شود و طی آن پول بک‌ به مواقعی می‌گویند که کف ایجادشده بالاتر از کف پیشین باشد. ازاین‌رو، در یک روند صعودی تا زمانی که قیمت کف پایین‌تری در بازه زمانی موردنظر معامله‌گر نسازد، برگشت روند محسوب نمی‌شود. برگشت‌ روند در آغاز ممکن است به عنوان پولبک برداشت شوند؛ بنابراین زمانی که آغاز می‌شوند مشخص نیست که آیا برگشت روند خواهد بود یا نه.

محدودیت‌های استفاده از برگشت روند (Reversal)

برگشت‌های روند حقیقتی از زندگی در بازارهای مالی هستند. همیشه قیمت‌ها در چند نقطه معکوس می‌شوند و در زمان‌های مختلف برگشت‌های صعودی و نزولی متعددی خواهند داشت. نادیده گرفتن برگشت‌ها ممکن است منجر به ریسک‌پذیری بیشتر ازآنچه پیش‌بینی شده است شود. برای مثال، یک معامله‌گر بر این باور است سهامی که از ۴ دلار به ۵ دلار افزایش داشته است پوزیشن خوبی برای افزایش قیمت بیشتر دارد. آنها با انگیزه افزایش بیشتر، سوار موج شدند تا بالاتر برود اما اکنون شاخص سهام به ۴ دلار، ۳ دلار و سپس ۲ دلار کاهش پیدا می‌کند. نشانه‌های برگشت پیش از رسیدن شاخص سهام به ۲ دلار احتمالاً مشخص بودند. احتمالاً پیش از رسیدن قیمت به ۴ دلار نیز این نشانه‌ها قابل‌رؤیت بودند. بنابراین، با زیر نظر گرفتن برگشت‌ها، معامله‌گر می‌تواند سود خود را شناسایی کند (سیو سود کند) یا از پوزیشن ضرر خارج شود.

زمانی که یک برگشت‌روند آغاز می‌شود، معلوم نیست که آیا با برگشت روبرو هستیم یا پول بک. زمانی که برگشت آن مشخص شود، قیمت مسیر زیادی را پیموده است و درنتیجه ضرر زیاد یا از بین رفتن سود زیادی را برای معامله‌گر به دنبال دارد. به همین دلیل، معامله گران روندمحور اغلب درحالی‌که قیمت همچنان در جهت آنها در حال حرکت است و هنوز در روند صعودی است (اگر پوزیشن خرید باشد) از پوزیشن خارج می‌شوند. با این کار نیازی نیست تا نگران پول بک بودن یا برگشت بودن حرکت معکوس در روند باشند.

سیگنال‌های اشتباه نیز واقعیتی انکارناپذیر هستند. ممکن است با استفاده از یک اندیکاتور یا حرکات قیمت، برگشت شناسایی شود، اما پس از آن قیمت مجدداً به جهت حرکت پیشین خود برگردد و روند قبلی ادامه یابد.

برای پیگیری اخبار روز و فوری فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرام UtoFX بپیوندید.

انواع روند در تحلیل تکنیکال و ترسیم خطوط روند

انواع روند در تحلیل تکنیکال

در مقالات قبلی در مورد انواع نمودارها و نحوه نمایش تغییرات قیمت در یک بازه زمانی مشخص صحبت کردیم و گفتیم که قیمت را می‌توان با نمودار میله‌ای، کندل‌ استیک و یا خطی نمایش داد. حال می‌خواهیم در مورد انواع روند در تحلیل تکنیکال و نموداری که از کنار هم قرار گرفتن این میله‌ها و کندل‌ها ایجاد می‌شود، بحث کنیم.

قیمت در بازارهای مالی به صورت مستقیم و خطی حرکت نمی‌کند و میله‌ها و کندل‌های ایجاد شده در یک روز، با روز دیگر نسبت مشخصی ندارند. بنابراین وقتی نمودار قیمت در بازه زمانی طولانی با تعداد زیادی کندل یا میله بررسی می‌شود، تغییرات قیمت به صورت زیگزاگی و موج‌های متنوع و پی‌ در پی هست. برآیند این تغییرات موجی ممکن است به صورت صعودی، نزولی و یا خنثی باشد و جهت اصلی بازار را برای تحلیلگران مشخص کند.

در این مقاله سعی داریم انواع روند در تحلیل تکنیکال را بررسی کرده و نحوه ترسیم خطوط روند و کار با آنها را آموزش دهیم. با ما همراه باشید.

انواع روند در تحلیل تکنیکال

روند در واقع جهت حرکت قیمت، در بازارهای مالی را برای تحلیلگران مشخص می‌کند. روند در بازه زمانی بزرگتر از بازه زمانی نمایش نمودار، قابل بررسی است. به عنوان مثال اگر نمودار را در بازه زمانی روزانه نگاه می‌کنید، هر کندل نشان دهنده تغییرات قیمت در یک روز است. اما شما برای تشخیص روند حتما نیاز دارید که چند کندل روزانه در نمودار داشته باشید.

در این حالت می‌توانید طبق مبانی اصولی که در ادامه توضیح داده خواهد شد، روند قیمت را تشخیص دهید و خطوط روند را ترسیم نمایید. انواع روند در تحلیل تکنیکال عبارت است از روند صعودی، نزولی و خنثی. در ادامه نحوه تشخیص و ترسیم هر کدام توضیح داده می‌شود.

انواع روند – روند صعودی

فرض کنید قیمت بیت‌کوین در اول فروردین 30.000 دلار و در آخر اردیبهشت 40.000 دلار می‌باشد. در این حالت در بازه زمانی دو ماهه مورد نظر قیمت بیت‌کوین صعودی بوده و به اندازه 10.000 دلار رشد کرده است. لذا روند قیمتی بیت کوین در این بازه زمانی صعودی بوده است. اما توجه کنید که این به این معنی نیست که در کل این دو ماه قیمت روند رو به رشد داشته است. به عنوان مثال ممکن است قیمت در اواخر فروردین به 35.000 دلار رسیده باشد اما 10 اردیبهشت 32.000 دلار قیمت داشته باشد.

با توجه به این مثال می‌توان روند صعودی، اولین روند از انواع روند در تحلیل تکنیکال را به این صورت تعریف کرد. اگر تغییرات قیمت در بازار به نحوی باشد که کف‌های قیمتی در طی زمان به سمت بالا حرکت کنند، در این حالت بازار، روند صعودی دارد. در صورتی که سقف‌های قیمتی تشکیل شده نیز در طی زمان به سمت بالا حرکت کنند در این حالت روند صعودی قوی خواهد بود.

ترسیم خط روند صعودی

برای ترسیم نیاز هست که نمودار قیمتی حداقل دو کف تشکیل داده‌باشد. (منظور از کف در اینجا پایین‌ترین قیمت در دره‌های ایجاد شده نمودار است.) حتما نیاز است کف دوم قیمت بالاتری نسبت به کف اول داشته باشد. در این حالت خط روند صعودی خواهد بود که این دو کف را به هم وصل می‌کند.

برای این که خط رسم‌شده به نوعی تایید شود و اعتبار آن بیشتر باشد، لازم است که کف بعدی نمودار به این خط رسیده و به آن واکنش دهد. بنابراین هر چقدر تعداد نقاط برخورد کف نمودارها به این خط بیشتر باشد خط روند صعودی اعتبار بیشتری خواهد داشت.

بسیاری از تحلیلگران انتهای سایه کندل‌ها را برای رسم این خط در نظر می‌گیرند. در مقابل عده‌ای دیگر بدنه‌ کندل‌ها را برای رسم انتخاب می‌کنند. در نمایش کندل استیک قیمت‌، بدنه قسمتی است که قیمت شروع و قیمت پایانی در بازه زمانی مورد نظر را مشخص می‌کند. سایه‌ها، خطوط عمودی متصل به بدنه هستند که سایه بالا، بالاترین قیمت و سایه پایین، پایین‌ترین قیمت در بازه زمانی را نشان می‌دهد.

در حالت کلی بهتر است که از سایه‌ها برای ترسیم این خطوط استفاده شود چرا که سایه‌ها در نتیجه معامله معامله‌گران در بازار ایجاد می‌شوند لذا روی آینده قیمت تاثیر دارند. اما در مواقعی که در نظر گرفتن بدنه کندل‌ها به جای سایه باعث ایجاد خط روند بهتری با تعداد نقاط برخورد بیشتری شود، در این حالت می‌توان از سایه‌ها صرف نظر کرد.

خط روند صعودی

نمودار بالا یک روند صعودی و خط روند صعودی را نشان می‌دهد. همانطور که مشاهده می‌کنید خط روند صعودی از سایه کندل‌ها پس از تشکیل کف دوم رسم شده‌است. قیمت پس از ایجاد سقف دوبار دیگر به این خط برخورد کرده و دوباره روند صعودی خود را ادامه داده‌است. این تعداد برخورد معتبر بودن خط روند رسم شده را نشان می‌دهد.

انواع روند – روند نزولی

حال فرض کنید قیمت اتریوم در اوایل فروردین 3.000 دلار بوده است و در اواخر اردیبهشت این قیمت به 2.000 دلار رسیده است. بنابراین در این دو ماه به طور کلی می‌توان گفت قیمت نزول کرده و به اندازه 1.000 دلار کاهش داشته است. این کاهش قیمت در این مدت نشانگر روند نزولی قیمت در این مدت است. اگرچه ممکن است قیمت در این بین افت و خیزها و یا به عبارت نموداری کف‌ها و قله‌هایی ساخته باشد.

قله‌ها نقاطی معاملات خلاف جهت روند در نمودار هستند که اگر از آنها به سمت راست یا چپ حرکت کنیم قیمت کاهش می‌یابد. به عبارتی قله‌ها ماکزیمم قیمت محلی هستند. کف‌ها نقاطی در نمودار هستند که اگر از آنها به سمت راست یا چپ حرکت کنیم قیمت افزایش می‌یابد. بنابراین کف‌ها نشان‌دهنده مینیم قیمت محلی هستند.

با توجه به مثال ذکر شده می‌توان گفت روند نزولی که دومین روند از انواع روند در تحلیل تکنیکال است، روندی است که در آن قیمت در طی بازه زمانی کاهش می‌یابد به نحوی که سقف‌های قیمتی رفته رفته ارتفاع کمتری نسبت به قله‌های قبلی ایجاد می‌کنند. در صورتی که کف‌های قیمتی نیز در طی روند نزول قیمت‌های پایین‌تری تجربه کنند روند نزولی قوی‌تر خواهد بود.

ترسیم خط روند نزولی

برای ترسیم خط روند نزولی نیاز است که دو سقف قیمتی که سقف قیمتی دوم قیمت پایین‌تری نسبت به سقف اول دارد ایجاد شده باشد. در این حالت خطی که دو سقف را به هم وصل می‌کند خط روند نزولی است. برای اینکه خط روند نزولی اعتبار بیشتری پیدا کند حتما نیاز است که سقف بعدی قیمتی در روند نزولی به این خط واکنش نشان داده و دوباره قیمت کاهش یابد.

ترسیم خط روند نزولی نیز همانند خط روند صعودی، بهتر است که از سایه‌ها باشد و فقط در صورتی که ترسیم از بدنه‌ها باعث اعتبار بیشتر خط روند شد، در این حالت می‌توان سایه‌ها را نادیده گرفت.

خط روند نزولی

نمودار بالا یک روند نزولی را نشان می‌دهد که پس از تشکیل سقف دوم با قیمت پایین‌تر از سقف اول رسم شده است. همانطور که مشاهده می‌کنید قیمت پس از مدتی کاهش دوباره روند صعودی داشته اما با رسیدن به خط روند نزولی به آن واکنش نشان داده و دوباره روند نزولی گرفته است. این موضوع نشان‌دهنده اعتبار بالای خط روند رسم شده است.

انواع روند – روند خنثی یا Side

روند سومی که از انواع روند در تحلیل تکنیکال مورد بررسی قرار می‌گیرد، روند خنثی یا ساید است. در روند خنثی بر خلاف روندهای صعودی و نزولی تغیرات قیمت منجر به سقف‌های یا کف‌های بالاتر و یا پایین‌تر نمی‌شود بلکه کف‌ها تقریبا در یک سطح و سقف‌ها نیز در یک سطح قرار دارند و معمولا اختلاف این دو سطح باهم برابر نیست. در این حالت ما یک خط روند نداریم بلکه دو خط در سقف و کف‌ها داریم که قیمت بین این دو خط نوسان می‌کند.

روند خنثی

نمودار بالا یک روند خنثی یا ساید را نشان می‌دهد. همانطور که می‌بینید سقف‌ها و کف‌های تشکیل شده تقریبا با هم ارتفاع برابری دارند و اختلاف بین سقف‌ها و کف‌ها مقدار قابل توجهی نیست.

نکات مهم انواع روند در تحلیل تکنیکال برای معامله‌گران

در مورد انواع روند در تحلیل تکنیکال نکات مهمی وجود دارد که بدون توجه به آنها امکان موفقیت در تحلیلگری وجود ندارد. در این بخش ما سعی می‌کنیم به طور کامل این نکات را به شما عرضه کنیم اما لازم است شما نیز با دقت و حوصله نکات گفته شده را مطالعه کنید تا ملکه ذهنتان شود.

روند بهترین دوست معامله‌گران است

تشخیص انواع روند در تحلیل تکنیکال و ترسیم خطوط روند پایه‌ی بسیاری از تحلیل‌ها و سیستم‌های معاملاتی است. تحلیلگران معمولا پیش از هر کاری در نمودار به این کار می‌پردازند. روند بهترین دوست معامله‌گران است و اکثر افراد با تجربه در بازارهای مالی این نکته را در تمامی تحلیل‌ها و معاملات خود رعایت می‌کنند. معامله بر خلاف روند، معمولا جزو فعالیت‌های پرریسک در بازارهای مالی تقسیم‌بندی می‌شود و به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود معامله‌ای بر خلاف روند بازار انجام شود.

قیمت به انواع روند احترام می‌گذارد

خطوط روند معتبر معمولا خطوطی هستند که قیمت به آنها احترام می‌گذارد. بنابراین تا زمانی که نشانه‌ی مهمی از تغییر روند دیده نشده است فرض بر ادامه روند فعلی است. با تشخیص درست روند می‌‌توان در نقاطی که قیمت به خط روند نزدیک شده است آماده ورود به معامله شد. برخورد سوم معمولا بهترین نقطه برای ورود به معاملات است. نقاط برخورد بعدی هم با بررسی شرایط هر کدام نقطه‌ی مناسبی برای ورود به معامله هستند.

قیمت پایانی، بهترین قیمت برای تشخیص انواع روند

برای ترسیم خطوط روند بهترین قیمت، قیمت پایانی است و اکثر تحلیلگران از این قیمت برای رسم استفاده می‌کنند. در صورت عدم دسترسی به این قیمت می‌توان از قیمت باز شدن کندل‌ها (قیمتی که در اولین معامله آن روز ثبت می‌شود) استفاده کرد. در این صورت معمولا خط روند از وسط کندل‌ها عبور می‌کند.

خطوط روند به همدیگر تبدیل می‌شوند

خط روندها معمولا به همدیگر تبدیل می‌شوند. به این معنی که وقتی روند نزولی شکسته می‌شود همان خط روند نزولی برای قیمت به عنوان حمایت عمل می‌کند. در این حالت، قیمت در روند جدید ایجاد شده نیز می‌تواند به این خط واکنش نشان دهد.

انواع روند در تایم فریم‌های مختلف متفاوتند

روند در تایم فریم‌های مختلف باهم متفاوت است. انواع روند در تحلیل تکنیکال شامل روند صعودی، روند نزولی و روند خنثی را می‌توانیم درتایم فریم‌های مختلف مشاهده کنیم. به عنوان نمونه خط روندی که در تایم فریم ماهانه رسم می‌شود ممکن است صعودی باشد اما در تایم فریم هفتگی قیمت روند نزولی و اصلاحی داشته باشد. هر چقدر تایم فریم مورد استفاده بلند مدتی باشد، اعتبار خط روند نیز بیشتر است.

معمولا تحلیلگران خط روندها را به صورت چند زمانی ترسیم می‌کنند. به این معنی که در تایم فریم‌های مختلف مثل ماهانه، هفتگی، روزانه و … خطوط روند را ترسیم می‌کنند. نوسانگیرها معمولا از تایم های کوچکتر چند ساعته تا چند دقیقه برای ترسیم خط روند استفاده می‌کنند. آنها با استفاده از خطوط رسم شده،آنی وارد معامله شده با کسب سود از آن خارج می‌شوند.

اگر خط روند ترسیم شده برای مدت زمان بیش از یک سال باشد به آن خط روند بلند مدتی می‌گویند. خط روندی که برای حدود سه ماه رسم می‌شود خط روند میان مدتی است. به خط روندی که برای زمان کمتر از یک ماه رسم شده باشد خط روند کوتاه مدتی می‌گویند. خط روند بلند مدتی در درون خود چند خط روند میان مدتی تشکیل می‌دهد. ممکن است این خطوط در جهت روند بلند مدتی یا خلاف جهت آن باشد. معامله‌گران بسته به شخصیت معامله‌گری خود می‌توانند با استفاده از این خطوط وارد معامله شوند.

خط روند، خط قرمز معامله‌گران است

خط روند، خط قرمز معامله‌گران است به این معنی که عبور قیمت از آن برای معامله‌گران بسیار مهم است. در این حالت معامله‌گران معمولا معامله باز نمی‌کنند. آنها منتظرند تا با دیدن نشانه‌های بیشتر، تغییر شرایط و روند را بررسی کنند. در صورت اطمینان از تغییر روند وارد معامله شوند. برای شکست خط روند حتما نیاز است که حجم بالایی از معامله در آن قسمت انجام شده باشد. اگر قیمت با کندل قدرتمندی از خط رد شد، تاییدیه صادر شده است.

معامله در روندهای خنثی

در روندهای خنثی معمولا معامله‌گران در سقف‌ها وارد موقعیت فروش و در کف‌ها وارد موقعیت خرید می‌شوند. اگرچه توصیه این است که در روندهای خنثی به کل وارد معامله نشد. این مساله در تایم های کوتاه اهمییت بیشتری دارد. باید صبر کنید تا اینکه قیمت یک روند صعودی یا نزولی به خود بگیرد و بعد وارد معامله شوید. بنابراین معامله در انواع روندها باهم متفاوت است و حتما باید به این نکته توجه شود.

جمع‌بندی

در این مقاله انواع روند در تحلیل تکنیکال و نحوه رسم و استفاده از آنها تشریح شد. این مبحث پایه‌ بسیاری از تحلیل‌های پیشرفته است و اکثر تحلیلگران از آن در سایر روش‌های تحلیلی خود استفاده می‌کنند. بنابراین توجه به مطالب ارائه شده در این مقاله می‌تواند کمک شایانی به شما در مسیر تحلیل‌گری کند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.