فرمول محاسبه حاشیه فروش


فرمول محاسبه حاشیه فروش

1-مکمل حاشیه ایمنی چیست؟

محصولترکیبمتغیر هزینهقیمت فروش
الف2300500
ب3200400

هزینه ثابت 20 میلیون و تعداد فروش از دو نوع کحصول در ماه 150 هزار واحد است

نقطه سر به سر و و ضریب ایمنی و سود ماهانه را حساب کنید.

3- اگر قیمت فروش و هزینه متغیر هر دو یک دوم شود چه تغییری در نقطه سر به سر دارد ؟ (برای درک سوال یک مثال عددی حل کنید )

4- فروش نقطه سربه سر 1000 واحد و هزینه متغیر هر واحد 500 ریال و هزینه ثابت کل 1500000 ریال است

چند ریال از محل فروش هزار و یکمین واحد بدست میآید.؟ ( حاشیه سود را میخواهد )

5- اگر حاشیه ایمنی 80% و سود 12 میلیون ریال باشد هزینه ثابت چند ریال است؟( برای جواب این سوال از فرمول درصد حاشیه ایمنی = سود تقسیم بر سود + هزینه ثابت استفاده کنید که در کتاب درسی وجود ندارد. یعنب 80%=12000000 تقسیم بر 12000000+fc

6- شرکت سعادت هر بسته مجحصول را 500 ریال میفروشد متغیر آن 100 ریال و ثابت کل 10000 ریال است

نقطه سر به سر ؟

اگر شرکت بخواهد سود قبل مالیاتش 40% باشد فروش؟

اگر ماهی سی بسته بفروشد اهرم عملیاتی؟

اگر شرکت 40% فروش را افزایش دهد سود چقدر افزایش میبابد؟( از ضرب 40% در در درجه اهرم عملیاتی بالا میتوانید درصد افزایش را بدست آورید و نیازی به محاسبه مجدد نیست-

7-شرکتی دو نوع محصول تولید میکند ( الف و ب ) فروش الف 924 و ب 769 ریال است فروش با ترکیب 1 و 4 بوده نسبت کلی ضریب حاشیه فروش 40% و نقطه سر به سر تولید وفروش 1500 واحد است هزینه ثابت در این شرکت؟

8-فروش هر واحد 8 هزار ریال و هزینه متغیر سه چهارم است اگر فروش 20هزار واحد 30 میلیون ریال سود داشته باشد نسبت حاشیه فروش ایمنی چقدر است؟

9- اگر هزینه متغیر شرکت 5 میلیون و نسبت حاشیه فروش یک سوم وحاشیه ایمنی یک پنجم باشد سود شرکت در سال چقدر سات ؟

برای حل این سوال یک سوم همان حاشیه سود درصد در نظر گرفته شود یعنی

یک سوم= 1-هزینه متغیر یا همان 1-هزینه متغیر =% حاشیه سود

( چون هزینه متغیر واحد را نداده نمیتوان از طریق مبلغی حل کرد و باید از طریق درصد حل کنید و برای سود میتوانید از ضرب نسبت حاشیه فروش ×حاشیه ایمنی × فروش = سود عملیاتی استفاده کنید.

۱۰-فروش فعلی 6 میلیون وفروش سر به سر 5 میلیون اگر نرخ سود 10 درصد باشد هزینه ثابت چفدر است ؟

11- شرکت تولیدی 3 روش دارد کدام را توصیه میکنید؟

هزینه ثابت- میلیون4812
هزینه متغیر واحد ریال30002800

2000

کدام روش کمترین هزینه را دارد؟ هزینه کل را برای هر سه روش حساب کنید .( برای حجم تولید 1000 و 2000 و 5000 و 8000 واحد )

سوال آخر :

محصولقیمتحاشیه سود ترکیب
الفا400025004
بتا300020004
گاما200018002

در نقطه سر به سر فروش بتا؟؟؟؟؟ هزینه ثابت 5184000 ریال است

دانشجویان گرامی چنانچه در حل سوالات بالا مشکلی داشتید به مطالب جزوه کلاس مراجعه نمایید - حل نمودن 7 سوال از سوالات بالا کافی خواهد بود .

حاشیه سود profit margin چیست؟

امروزه گرایش به سمت بازار سرمایه بورسی به شدت افزایش پیدا کرده است اما تنها کسانی در این میان از سایر رقبا پیشی می‌گیرند که با دانش تخصصی و مهارت کافی به انجام معاملات بپردازند. بسیاری از تحلیل گران بورسی بر پایه تحلیل‌های بنیادی برای رسیدن به سیگنال‌های عملیاتی تلاش می‌کنند که در این میان از چندین گزاره مختلف در تحلیل بنیادی کمک گرفته می‌شود تا در نهایت نتیجه مطلوب در دریافت سیگنال معاملاتی حاصل گردد. در ادامه این قسمت قصد داریم به سراغ مطالبی در رابطه با یکی از گزاره‌های تحلیل بنیادی به نام حاشیه سود برویم. اگر قصد فراگیری این گزاره را برای موفقیت در بورس دارید، تا انت‌ها با ما همراه شوید.

حاشیه سود چیست؟

همانطور که گفتیم یکی از روش‌های مهم به کار گرفته شده در تحلیل بنیادی، حاشیه سود است اما منظور این گزاره چیست؟ در پاسخ به این سوال باید بگوئیم که در داده‌های موجود در صورت مالی شرکت‌های بورسی، میزان فروش و سود شرکت مشخص می‌شود تا تحلیل گران بتوانند بر پایه داده‌های مطمئن، اطلاعات مهم از شرکت‌های بورسی را استخراج کنند. حال حاشیه سود اینگونه تعریف می‌شود که نسبت میزان سود شرکت به میزان فروش آن را با حاشیه سود تعریف می‌کنیم. در واقع مسئله را اینگونه می‌توانیم شرح دهیم که اگر داده‌ای تحت عنوان میزان سود سهام مورد نظر را بر داده مربوط به میزان فروش سهام تقسیم کنیم، حاصل حاشیه سود را نتیجه می‌دهد که اگر آن را در ۱۰۰ هم ضرب کنیم، درصد سود به دست می‌آید.
فرض کنید که در اطلاعات شرکتی گفته شده است که حاشیه سود آن ۱۵ درصد است، این به چه معناست؟ در واقع منظور از این گزاره این است که شرکت مد نظر به ازای هر ۱۰۰ تومان فروش به میزان ۱۵ تومان را به‌عنوان سود نصیب خود کرده است. توجه داشته باشید که گاهی مشاهده می‌شود که حاشیه سود شرکت نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده است که این امر می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد؛ از جمله کاهش سوددهی شرکت، کاهش قیمت محصول نسبت به گذشته، افزایش هزینه‌های جانبی شرکت، عدم مدیریت کافی در کنترل هزینه‌ها و…

انواع حاشیه سود

حاشیه سود دارای سه نوع به نام‌های حاشیه سود خالص، حاشیه سود ناخالصی و همچنین حاشیه سود عملیاتی است که هر کدام از آن‌ها به بررسی و محاسبه یک المان مهم از شرکت مورد نظر می‌پردازد.

حاشیه سود خالص

با تقسیم سود خالص بر درآمد کل یک شرکت، حاشیه سود خالص برای آن شرکت به دست می‌آید که البته این پارامتر در یک بازه زمانی مشخص در نظر گرفته می‌شود.

حاشیه سود ناخالص

نحوه محاسبه حاشیه سود ناخالصی همانند نوع خالص آن است اما با این تفاوت که در صورت نسبت حاشیه سود ناخالص، میزان سود ناخالص جایگذاری می‌شود. بنابراین می‌توانیم بگوئیم که حاشیه سود ناخالص عبارت است از میزان سود ناخالص تقسیم بر درآمد کل شرکت.

حاشیه سود عملیاتی

در محاسبه حاشیه سود عملیاتی، میزان سود عملیاتی بر میزان کل درآمد شرکت تقسیم می‌شود که در ادامه به مفهوم دقیق سود عملیاتی نیز خواهیم پرداخت.

حاشیه سود ناخالص چیست؟

همانطور که گفتیم منظور از حاشیه سود، میزان سود یک شرکت نسبت به میزان فروش آن است حال اگر در این میان از هزینه‌های اضافی پرداخت شده در شرکت صرف نظر کنیم و در محاسبات به میان نیاوریم، حاشیه سود را حاشیه سود ناخالص می‌گوییم. به طور طبیعی در انجام هر کسب و کاری یک سری هزینه‌های مربوط به مراحل تولید، دستمزد و مالیاتی وجود دارد که اگر از این هزینه‌ها بگذریم، می‌توانیم حاشیه سود را حاشیه سود ناخالص بخوانیم که به هر مقدار میزان آن بالاتر باشد، نشان دهنده عملکرد مناسب شرکت در کنترل هزینه‌های آن خواهد بود.
مسئله را با ذکر یک مثال واضح‌تر می‌کنیم. فرض کنید که شرکت برای تولید یک محصولی به میزان ۱۰۰۰ تومان هزینه فرمول محاسبه حاشیه فروش کرده است اما آن را در بازار به قیمت ۲۰۰۰ تومان به فروش می‌رساند؛ در این حالت می‌توانیم بگوئیم که حاشیه سود شرکت ۱۰۰۰ تومان یعنی ۱۰۰ درصد بوده است. از طرف دیگر فرض کنید که داده‌های اطلاعاتی یک شرکت مشخص می‌کند که حاشیه سود آن، ۵۰ درصد است؛ این گفته بدان معنا است که از هر ۱۰۰۰ تومنی که محصول به فروش می‌رود، به میزان ۵۰۰ تومان آن سود حاصل از فروش خواهد بود. البته توجه داشته باشید که این حاشیه سود، به صورت ناخالص و با احتساب هزینه‌های مختلف عنوان شده است.

محاسبه حاشیه سود

اگر بخواهیم سود ناخالص را از داده‌های یک شرکت سهام دار بورسی محاسبه کنیم، باید فرمول محاسبه حاشیه فروش به تفاوت در قیمت تمام شده با میزان فروش دسترسی پیدا کنیم؛ به عبارت دقیق تر، اگر بهای تمام شده محصول را از قیمت فروش محصول کم کنیم، به سود ناخالص آن محصول می‌رسیم. حال که سود ناخالص را محاسبه کرده ایم، به راحتی می‌توانیم حاشیه سود ناخالص را نیز محاسبه کنیم. برای این کار، میزان فروش را بر سود ناخالص محصول که در مرحله قبل محاسبه کردیم تقسیم می‌کنیم.
ذکر این نکته حائز اهمیت است که حاشیه سود برای همه محصولات یک شرکت قابل محاسبه است و معمولا عدد‌های متفاوتی نیز برای محصولات مختلف یک شرکت به دست می‌آید. بنابراین اگر قرار باشد که این متغیر را برای کل محصولات به دست آورید، می‌توانید ار قیمت تمامی محصولات میانگین گرفته و سپس در فرمول حاشیه سود قرار دهید.
نکته: به هر میزان که حاشیه سود یک شرکت بالاتر باشد، به همان میزان می‌توان به آینده آن امیدوار بود فرمول محاسبه حاشیه فروش که چندین المان مختلف بر میزان نوسان این پارامتر تاثیر گذار خواهند بود. کاهش هزینه‌های تمام شده برای تولید محصول و در طرف مقابل افزایش قیمت محصول از جمله پارامتر‌های افزایش دهنده حاشیه سود یک شرکت تلقی می‌شود. فراموش نکنید که برای کاهش قیمت محصول باید تدابیری اندیشیده شود که کیفیت محصول را هدف قرار ندهد؛ به این معنا که کاهش هزینه‌های تولید نباید بر روی کیفیت محصول تاثیر گذار باشد.

حاشیه سود عملیاتی چیست؟

از دیگر مفهوم‌های حاشیه سود می‌توان به حاشیه سود عملیاتی اشاره کرد؛ جاییکه به محاسبه سود یک شرکت پس از پرداخت هزینه‌های مختلف و اما پیش از پرداخت مالیات پرداخته می‌شود. در واقع اگر بخواهیم حاشیه سود عملیاتی را محاسبه کنیم، باید درآمد عملیاتی یک شرکت را بر فروش خالص آن تقسیم کنیم تا در نهایت نتیجه حاصل همان حاشیه سود عملیاتی تلقی شود. توجه داشته باشید که منظور از درآمد مالیاتی همان درآمد پیش از پرداخت بهره است و همچنین اینکه اگر هزینه کالای‌های مورد معامله را از میزان سود خالص از فروش یک شرکت کسر کنیم، سود عملیاتی به دست می‌آید.
هر شرکت بر حسب نحوه کارکرد و فعالیتی که در بازار دارد، دارای یک سری هزینه‌های جانبی خواهد بود که به آن هزینه‌های عملیاتی گفته می‌شود؛ به طور مثال هزینه‌های اداری، بازاریابی، توزیع و… جزو این هزینه‌های عملیاتی به حساب می‌آید. اگر این هزینه‌های عملیاتی از سود ناخالص کم شود، سود عملیاتی محاسبه می‌شود. حال اگر سود عملیاتی محاسبه شده در این مرحله، به میزان فروش شرکت تقسیم شود، حاشیه سود عملیاتی محاسبه می‌شود که می‌تواند نشان دهنده توانایی شرکت در کنترل هزینه‌ها باشد.

مزایا و محدودیت‌های حاشیه سود

محاسبه حاشیه سود می‌تواند یک معیار خوب از میزان سودآوری یک شرکت باشد. در واقع با در نظر گرفتن میزان تمامی هزینه‌های پرداخت شده از سوی شرکت برای تولید محصول و همچنین میزان درآمد حاصل از فروش محصولات، یک دید کلی از میزان توانایی شرکت در کنترل هزینه‌ها به دست می‌آید. حاشیه سود بالا نشان از قیمت‌گذاری مناسب محصولات، کنترل هزینه‌های پرداختی برای تولید محصول و همچنین مدیریت کارآمد شرکت مورد نظر است و در طرف مقابل کاهش میزان حاشیه سود یک شرکت، هشداری برای تغییر روند قیمت‌گذاری و هزینه‌های شرکت خواهد بود.
حال به سراغ محدودیت‌های حاشیه سود برویم؛ جاییکه گفته می‌شود گاهی فروش‌های یکباره شرکت، شرایط را تا حدودی فریبنده جلوه می‌دهد. به این معنا که گاهی دیده می‌شود که شرکتی تحت تاثیر عواملی با فروش یکباره توانسته است که حاشیه سود را در سطح بالایی برای خود نگه دارد؛ در صورتیکه چنین رقمی برای حاشیه سود، ناپایدار خواهد بود. محدودیت دیگر حاشیه سود زمانی اهمیت پیدا می‌کند که شرکت‌ها مدل‌های تجاری متفاوتی دارند. در واقع منظور این است که با محاسبه حاشیه سود نمی‌توان مقایسه دقیقی از شرکت‌ها در صنایع مختلف را به دست آورد بلکه شرایط سوددهی صنایع مختلف متفاوت خواهد بود.

جمع‌بندی

حاشیه سود یکی از گزاره‌های استفاده شده در تحلیل بنیادی است که می‌تواند یک معیار خوب از میزان سودآوری یک شرکت باشد. انواع حاشیه سود عبارتند از حاشیه سود خالص، حاشیه سود ناخالص و همچنین حاشیه سود عملیاتی که هر کدام از انواع این حاشیه‌ها دارای فرمول محاسبه ویژه است. حاشیه سود بالاتر برای یک شرکت نشان از کنترل و مدیریت خوب هزینه‌های پرداخت شده برای شرکت، قیمت‌گذاری مناسب محصولات و همچنین به کار گرفتن استراتژی فروش خوب در بازار برای شرکت مورد نظر است.

فرمول محاسبه حاشیه فروش

1-مکمل حاشیه ایمنی چیست؟

محصولترکیبمتغیر هزینهقیمت فروش
الف2300500
ب3200400

هزینه ثابت 20 میلیون و تعداد فروش از دو نوع کحصول در ماه 150 هزار واحد است

نقطه سر به سر و و ضریب ایمنی و سود ماهانه را حساب کنید.

3- اگر قیمت فروش و هزینه متغیر هر دو یک دوم شود چه تغییری در نقطه سر به سر دارد ؟ (برای درک سوال یک مثال عددی حل کنید )

4- فروش نقطه سربه سر 1000 واحد و هزینه متغیر هر واحد 500 ریال و هزینه ثابت کل 1500000 ریال است

چند ریال از محل فروش هزار و یکمین واحد بدست میآید.؟ ( حاشیه سود را میخواهد )

5- اگر حاشیه ایمنی 80% و سود 12 میلیون ریال باشد هزینه ثابت چند ریال است؟( برای جواب این سوال از فرمول درصد حاشیه ایمنی = سود تقسیم بر سود + هزینه ثابت استفاده کنید که در کتاب درسی وجود ندارد. یعنب 80%=12000000 تقسیم بر 12000000+fc

6- شرکت سعادت هر بسته مجحصول را 500 ریال میفروشد متغیر آن 100 ریال و ثابت کل 10000 ریال است

نقطه سر به سر ؟

اگر شرکت بخواهد سود قبل مالیاتش 40% باشد فروش؟

اگر ماهی سی بسته بفروشد اهرم عملیاتی؟

اگر شرکت 40% فروش را افزایش دهد سود چقدر افزایش میبابد؟( از ضرب 40% در در درجه اهرم عملیاتی بالا میتوانید درصد افزایش را بدست آورید و نیازی به محاسبه مجدد نیست-

7-شرکتی دو نوع محصول تولید میکند ( الف و فرمول محاسبه حاشیه فروش ب ) فروش الف 924 و ب 769 ریال است فروش با ترکیب 1 و 4 بوده نسبت کلی ضریب حاشیه فروش 40% و نقطه سر به سر تولید وفروش 1500 واحد است هزینه ثابت در این شرکت؟

8-فروش هر واحد 8 هزار ریال و هزینه متغیر سه چهارم است اگر فروش 20هزار واحد 30 میلیون ریال سود داشته باشد نسبت حاشیه فروش ایمنی چقدر است؟

9- اگر هزینه متغیر شرکت 5 میلیون و نسبت حاشیه فروش یک سوم وحاشیه ایمنی یک پنجم باشد سود شرکت در سال چقدر سات ؟

برای حل این سوال یک سوم همان حاشیه سود درصد در نظر گرفته شود یعنی

یک سوم= 1-هزینه متغیر یا همان 1-هزینه متغیر =% حاشیه سود

( چون هزینه متغیر واحد را نداده نمیتوان از طریق مبلغی حل کرد و باید از طریق درصد حل کنید و برای سود میتوانید از ضرب نسبت حاشیه فروش ×حاشیه ایمنی × فروش فرمول محاسبه حاشیه فروش = سود عملیاتی استفاده کنید.

۱۰-فروش فعلی 6 میلیون وفروش سر به سر 5 میلیون اگر نرخ سود 10 درصد باشد هزینه ثابت چفدر است ؟

11- شرکت تولیدی 3 روش دارد کدام را توصیه میکنید؟

هزینه ثابت- میلیون4812
هزینه متغیر واحد ریال30002800

2000

کدام روش کمترین هزینه را دارد؟ هزینه کل را برای هر سه روش حساب کنید .( برای حجم تولید 1000 و 2000 و 5000 و 8000 واحد )

سوال آخر :

محصولقیمتحاشیه سود ترکیب
الفا400025004
بتا300020004
گاما200018002

در نقطه سر به سر فروش بتا؟؟؟؟؟ هزینه ثابت 5184000 ریال است

دانشجویان گرامی چنانچه در حل سوالات بالا مشکلی داشتید به مطالب جزوه کلاس مراجعه نمایید - حل نمودن 7 سوال از سوالات بالا کافی خواهد بود .

آموزش مفهوم حاشیه سود در تحلیل بنیادی

به‌طورکلی حاشیه سود برابر است با نسبت سود به فروش شرکت.

سود عملیاتی به تفاوت سود ناخالص و هزینه‌های عملیاتی(عمومی،اداری،توزیع،بازاریابی و فروش) اشاره دارد.نسبت سود عملیاتی به فروش همان حاشیه سود عملیاتی می‌باشد که در حقیقت به کنترل هزینه‌های عملیاتی در فرآیند سودآوری شرکت می‌پردازد و بیانگر این است که هرچه این نسبت بالاتر باشد میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش هزینه‌های عملیاتی بیشتر است.

سود خالص نیز به تفاوت سود عملیاتی با اقلام خالص درآمدها و هزینه‌های غیرعملیاتی(مانند درآمدها و هزینه‌های مالی،سود و زیان فروش دارایی‌ها) و مالیات اشاره دارد.در حقیقت سود خالص میزان باقیمانده فرمول محاسبه حاشیه فروش از سود شرکت پس از کسر تمامی هزینه‌هاست.

نسبت سود خالص به فروش نیز همان حاشیه سود خالص می‌باشد که در حقیقت به کنترل هزینه‌های غیرعملیاتی در فرآیند سودآوری شرکت می‌پردازد و هرچه این نسبت بیشتر باشد بیانگر بالاتر بودن میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش کل هزینه‌های شرکت و به عبارتی کارایی بالای آن است.

مثال:برای محاسبه حاشیه سود خالص و عملیاتی،آخرین صورت سود و زیان (۳ماهه ۹۴) شرکت ایران‌خودرو را استخراج کرده‌ایم:

آموزش مفهوم حاشیه سود در تحلیل بنیادی

حاشیه سود خالص شرکت برابر است با سود خالص تقسیم‌بر فروش:

۱۴۲۰۳۰/۳۱۲۵۳۳۲۰=۰٫۴۵%

حاشیه سود عملیاتی شرکت برابر است با سود عملیاتی تقسیم‌بر فروش:

نحوه محاسبه و تحلیل نقطه سر به سر

نقطه سر به سر عبارت است از نقطه‌ای که در آن هزینه‌ها و درآمد‌ها برابر می‌شوند. در واقع در این نقطه هیچ سود و یا زیانی اتفاق نمی‌افتد. این ضریب برای تجار و صاحبان کسب و کار بسیار مهم است و آن را به کمک یک فرمول بسیار ساده می‌توان محاسبه کرد.

نقطه سر به سر

ستاره | سرویس علوم – نقطه سر به سر یک اصطلاح مرتبط با علوم اقتصادی است که می‌توان آن را به بیان ساده، نقطه‌ای تعریف کرد که در آن هزینه‌ها و درآمدها برابر می‌شوند. در واقع نقطه سر به سر نقطه‌ایست که در آن هیچ سود و زیانی اتفاق نیفتاده است و همانطور که از اسمش پیداست، کاملا سر به سر است. در ادامه با این اصطلاح و نحوه محاسبه آن بیشتر آشنا می‌شویم.

محاسبه نقطه سر به سر

نقطه سربه سر تعداد واحدهاییست (N) که تولید آنها سودی معادل صفر داشته باشد.

درآمد – هزینه کل = 0

  • هزینه کل = هزینه متغیر * (N) + هزینه ثابت
  • درآمد= قیمت هر واحد * (N)
  • قیمت هر واحد* (N) – (هزینه متغیر* (N) – هزینه ثابت) = صفر

بر این اساس نقطه سربه سر عبارت است از

  • نقطه سر به سر = هزینه‌های ثابت (قیمت بر اساس هر واحد – هزینه‌های متغیر)

تحلیل نقطه سر به سر

منشأ نقطه سر به سر به مفهومی اقتصادی به نام نقطه بی تفاوتی بازمی‌گردد. محاسبه این فاکتور در یک شرکت کاری آسان اما مهم برای مدیران به شمار می‌آید. آنالیز سر به سر در ساده‌ترین حالت، بینش یک مدیر را نسبت به درآمد، محصولات و یا خدمات تسهیل می‌کند که این بینش شامل آگاهی از وجود یا عدم وجود توانایی تأمین هزینه‌های تولید یک محصول و یا خدمات می‌شود. به علاوه، نقطه سر به سر از این جهت نیز برای مدیران بسیار مهم است که می‌تواند در تصمیم‌گیری‌های مهم کسب و کارشان به آنها کمک کند. از جمله این تصمیمات می‌توان به آماده کردن اوراق سهام، تنظیم قیمت و درخواست وام اشاره کرد.

همچنین تحلیل نقطه سر به سر یک ابزار آسان برای شناسایی حداقل مقدار فروش است که هم شامل هزینه‌های ثابت و هم هزینه‌های متغیر می‌شود. علاوه بر این، چنین تجزیه و تحلیلی به ایجاد بینش کافی درباره شناخت میزان تقاضاهای آینده کمک خواهد کرد. در صورتی که نقطه سر به سر بالاتر از تقاضای تخمین‌شده باشد، نشان از ضرر مالی در محصولات دارد و به یک مدیر کمک می‌کند تا تصمیمات حیاتی در این رابطه بگیرد. در این حالت مدیر ممکن است از ادامه تولید محصول صرف نظر کند، استراتژی‌های تبلیغاتی را گسترش دهد و یا حتی قیمت‌گذاری جدیدی را برای افزایش تقاضا در بازار در نظر بگیرد.

کاربرد دیگر این فاکتور کمک به شناسایی ارتباط هزینه‌های ثابت و متغیر است. هزینه‌های ثابت را می‌توان به کمک پرسنل فرمول محاسبه حاشیه فروش و تجهیزات منعطف، کاهش داد که نتیجه آن کاهش نقطه سر به سر خواهد بود.

نقطه سر به سر

چرا نقطه سر به سر باید پایین باشد؟

نقطه سر به سر یک ضریب شگفت‌انگیز فروش است که در آن سهم فروش محصولات (درآمد منهای هزینه‌های متغیر) سرمایه‌گذاری اولیه و هزینه‌های ثابت را پوشش می‌دهد. هر محصول که بالاتر از نقطه سر به سر فروخته می‌شود می‌تواند سودآور بودن آن را در پی داشته باشد. این فاکتور می‌تواند برای یک پروژه خاص، سرمایه‌گذاری و یا یک ریسک جدید در کسب و کار استفاده شود. در نتیجه، هدف هر پروژه و یا سرمایه‌گذاری جدید این است که کمترین نقطه سر به سر را داشته باشد. اما چرا؟

  • نقطه سر به سر بالا حتی برای تولیدات انبوه، یعنی شما باید بازه وسیع‌تری از پایگاه مشتریان را داشته باشید. متأسفانه این نیاز گاهی باعث می‌شود که به منظور رضایت همگان مجبور باشید محصولات غیر جذاب، ضعیف و احتمالا فرمول محاسبه حاشیه فروش ناموفق را تولید و روان بازار کنید.
  • در شرایطی که نقطه سر به سر با حاشیه فروش پایین‌تر تلاقی کند رکود به وجود خواهد آمد. با عدم انجام اقدام متناسب، این شرایط نتیجه ای جز رکود و سکون نخواهد داشت.
  • نقطه سر به سر پایین و حاشیه سود مناسب باعث افزایش پتانسیل بازار، طراحی جذاب، مقبولیت برند و حفاظت از خود در برابر رقیبان شود.

اما چگونه می‌توان این ضریب را کاهش داد؟ در این قسمت به سه راه اثبات شده برای کاهش نقطه سر به سر اشاره می‌کنیم.

۱- افزایش قیمت

بر خلاف آنچه بیشتر مدیران اعتقاد دارند، افزایش قیمت راه آنچنان زهرآگینی نیست اما نیازمند دانش بالای بازار و اطلاعات دقیق راجع به قیمت‌های رقابتی است. الان زمان خوبی است که بررسی کنید آیا تقاضا بیشتر از عرضه است یا نه؟ و بر اساس آن عمل نمایید.

۲- فعالیت‌های برون‌سپاری به منظور کاهش هزینه‌های ثابت

فعالیت‌های برون‌سپاری فقط هزینه‌ها را به صورت نسبی تغییر می‌دهد که این یک عامل بزرگ در سودآوری محسوب می‌گردد. کارپردازان علاقه‌مندند محصولات بیشتری به فروش برسانند و اساسا به شرکای نزدیک در تجارت مبدل گردند. آیا تا کنون با خودتان فکر کرده‌اید چرا شرکت‌های محصولات الکترونیک و یا خودروسازی به صورت OEM (یا تولیدکننده تجهیزات اصلی) قسمت‌های زیادی از محصولشان یا حتی محصول کاملشان را برون‌سپاری می‌کنند؟

۳- برندسازی، پیش فروش و یا فروش مکمل

تولید‌کنندگان خودروهای لوکس و نیز شرکت‌های آنلاین در این موضوع خبره هستند چرا که آنها همیشه به صورت معمول یک سری خدمات اساسی را ارائه می‌دهند که به اندازه کافی مفید بودن سرویس آنها را نشان می‌دهد. آنها شرایطی را فراهم می‌آورند که مشتریانشان مجذوب شوند و به عضویت انحصاری آنها دربیایند تا بتوانند به ویژگی‌های خاص دیگر دسترسی داشته باشند. به عنوان مثال شرکت نت فلیکس کیفیت عادی قابل قبول ویدئوهایش را با قیمت پایین اما محصولات HD و یا 4K خود را به قیمت بالاتر ارائه می‌کند.

نقطه سر به سر

مثال دیگری که می‌توان ارائه کرد اپل و سامسونگ هستند. سامسونگ به طور ممتد اپل را در میزان فروش شکست می‌دهد. اما بر خلاف برند جهانی که داراست، بازه محصولات آن چنان وسیع است که سودآوری را ضعیف‌تر کرده است. در نتیجه بخش گوشی‌های هوشمند سامسونگ یکی پس از دیگری با بحران‌های سودآوری مواجه بوده و به طور مکرر شاهد ضعف مالی است.

از سوی دیگر اپل توانسته تقریبا بالاترین میزان اقبال نسبت به برند و طراحی را داشته و همیشه جاویژه بازار خود را در بالاترین سطح و در سودآورترین حالت نگه دارد. اپل توانسته برون‌سپاری محصولات خود را نیز با حداقل هزینه‌های ثابت مدیریت نماید.

هر شرکتی می‌تواند اپل را الگوی خود قرار دهد و سعی کند تا به این جایگاه برسد اگرچه بسیار سخت است اما غیر قابل دسترس نیست. در صورتی که بخواهید کاهش نقطه سر به سر را تجربه کنید، استفاده از نکات و مثال‌های بالا را فراموش نکنید.

آیا شما صاحب کسب و کار هستید؟ از چه روشی برای کاهش ضریب سر به سر کسب و کارتان استفاده می‌کنید؟



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.