انواع تحلیل در بورس


دو عامل تشکیل‌دهنده سبد دارایی سرمایه‌گذاران، بازده و ریسک هستند.
ضریبی است که وابستگی بین یک سهم و بازار را نشان می‌دهد.
یا به‌عبارت دقیق‌تر، ریسک سیستماتیک یک سرمایه‌گذاری یا مجموعه‌ای از دارایی‌های مالی، نسبت به ریسک پرتفوی بازار یک ضریب همبستگی است که نشانگر نوسان قیمتی سهم، در مقایسه با بازارکلی فعال در آن، می‌باشد.
در تعریف بالا اشاره به ریسک سیستماتیک کردیم، لازم است جهت درک مفهوم ضریب بتا اشاره به انواع ریسک‌ها شود:
ریسک سیستماتیک (غیرقابل اجتناب)
بخشی از ریسک سهام گفته می‌شود که نمی‌توان از طریق افزایش تنوع سهم کاهش داد. این ریسک غیرقابل کنترل است.
عوامل ایجاد کننده ریسک سیستماتیک:

انواع تحلیل در بازار بورس – تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

در این مقاله به معرفی انواع تحلیل در بازار بورس میپردازیم.

ما برای انجام تحلیل و بررسی سهام شرکت ها و انتخاب آنها جهت خرید نیاز به ابزار هایی داریم. تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو روش مرسوم تحلیل در بازار بورس ایران و حتی بورس جهانی می باشند. هر کدام از آنها اطلاعات مفیدی را به ما ارائه میدهند که با استفاده از این اطلاعات می توانیم روند آینده سهام را تا حدی پیش بینی کنیم.

تحلیل تکنیکال چیست ؟

تحلیل تکنیکال یکی از انواع تحلیل در بازار بورس می باشد که در آن بدون بررسی مسائل بنیادی و صورت های مالی به تحلیل سهام میپردازیم.

در تحلیل تکنیکال بر اساس قیمت و روند گذشته سهم که بر روی نمودار نیز مشخص می باشد سعی میکنیم رفتار قیمتی بازار را در آینده پیش بینی کنیم.

ما اینکار را با بررسی قیمت و تشخیص حمایت ها و مقاومت ها و یا مشاهده الگو هایی انجام می دهیم.

در بازار به سه عامل قیمت ؛ حجم معاملات و بهره های باز اهمیت زیادی قائل میشویم. خصوصا حجم معاملات و قیمت برای ما بسیار مهم می باشد که با بررسی آن می توانیم روند ورود و خروج نقدینگی را تشخیص دهیم.

به زودی در سایت آموزش بورس تحلیل تکنیکال را به صورت کامل و جامع آموزش خواهیم داد.

تحلیل بنیادی در بازار بورس چیست ؟

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال همانطور که از اسم آن مشخص می باشد ، به بررسی وضعیت بنیادی شرکت ها می پردازد.

ما در تحلیل بنیادی به بررسی اطلاعات مالی شرکت ، صورت های مالی ، ترازنامه های شرکت ، میزان دارایی های شرکت ، سرمایه های شرکت ، گزارش های حسابرسی شرکت ، بدهی های شرکت و هزینه های شرکت و همینطور نقدینگی شرکت ها میپردازیم و اطلاعات مهمی را از بررسی آنها به دست میاوریم.

ما میتوانیم با تحلیل بنیادی روند سود سازی شرکت ها را تشخیص دهیم. همچنین با بررسی دقیق می توانیم ارزش واقعی سهم را پیدا کنیم و در صورتی که قیمت سهم از ارزش واقعی کم تر بود آن سهم را میخریم و در زمانی که به محدوده مد نظر رسید آن را میفروشیم.

البته در بیشتر اوقات گزارش ها دیرتر ارسال میشوند و شاید در آن زمان سود سازی سهم پیش خور شده باشد و در قیمت تاثیر گذاشته باشد.

پس در تحلیل بنیادی اگر ما فقط بتوانیم یک شمای کلی از آینده شرکت و برنامه های توسعه آن به دست بیاوریم و بفهمیم شرکت از بنیاد مناسب برخوردار هست کافی می باشد. بعد از آن می توانیم با خیالی آسوده شرکت را از منظر تکنیکال نیز مورد بررسی قرار بدهیم و در فرصت مناسب اقدام به معامله سهام آن شرکت بنمائیم.

انواع تحلیل در بازار بورس

انواع تحلیل در بازار بورس

تحلیل تکنیکال بهتر است یا تحلیل بنیادی ؟

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی را تا حدی توضیح دادیم اما شاید این سوال را داشته باشید که تحلیل تکنیکال بهتر است یا تحلیل بنیادی ؟

خب همانطور که گفتیم ممکن است گزارش های شرکت ها گاهی اوقات دیر ارسال شود یا به دلایل دیگری مثل پروژه محور بودن شرکت ها ممکن است که سود اعلامی شرکت پیش خور شود و در آن مدت سهم رشد کرده باشد و گزارش ها بعد از آن منتشر شوند. همینطور اگر ما رفتار قیمتی سهم را در گذشته بررسی کنیم و مسائل بنیادی آن هم در کنارش قرار بدهیم ؛ می توانیم دلیل خیلی از فراز و نشیب های موجود در نمودار قیمت را متوجه بشویم.

استفاده از تحلیل تکنوفاندامنتال

بسیاری از تحلیل گران از هر دو روش تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی استفاده میکنند. البته ممکن است نسبت به یکی از آنها علاقه و تسلط بیشتری داشته باشند که طبق بررسی هر دو گروه توانسته اند به سود های خوب و برآیند مناسبی برسند.

اما در کل بهترین کاری که میشود انجام داد به این صورت می باشد که به صورت هوشمندانه از هر دو روش تحلیلی استفاده کنیم. یعنی اگر با دید تکنیکال سهمی را مناسب ورود دانستیم مجدد شرکت را از نظر بنیادی نیز بررسی کنیم و در صورتی که روند رو به رشدی را داشت و از آینده آن مطمئن شدیم وارد سهم بشویم.

و همینطور بلعکس ، ما ابتدا بیائیم شرکت ها را بر اساس تحلیل بنیادی مورد بررسی قرار دهیم و در صورتی که شرایط یک شرکت را مناسب سرمایه گذاری دانستیم و از ارزش ذاتی مناسبی نیز برخوردار بود ، با استفاده از تحلیل تکنیکال به دنبال یک نقطه ورود مناسب و بهینه باشیم.

ما با استفاده از این روش که تحلیل تکنوفاندامنتال می نامیم قطعا نتیجه های بهتری خواهیم گرفت . همینطور درصد اشتباهات و ریسک سرمایه گذاری خود را به شدت کاهش خواهیم داد.

هر چقدر شما اطلاعات بیشتری را بتوانید در مورد سهام خریداری شده خود کسب کنید و روی سهم اشراف کافی داشته باشید استرس و نگرانی بیهوده نیز نخواهید داشت.

با این وجود مبحث روان شناسی بازار و تابلو خواتی نیز به شدت می تواند به ما در کنار این تحلیل ها کمک کننده باشد. البته بیشتر هنگام ورودبه سهم وقبل از خریداین فاکتور ها را بررسی میکنیم.

مهم ترین نکته ای که می توان در رابطه با معاملات گفت این هست که ما از هر روشی که برای تحلیل استفاده میکنیم بفهمیم که داریم چه کاری را انجام میدهیم. به قول وارن بافت ریسک از آنجایی شروع میشود که ندانیم چه کاری را داریم انجام میدهیم. پس سعی کنید دقت و تمرکز کافی را بر روی تحلیل های خود داشته باشید.

خب امیدواریم از این مقاله نیز استفاده لازم را برده باشید. به زودی در سایت آموزش بورس مباحث روانشناسی بازار و تابلو خوانی را نیز بیان خواهیم کرد.

اصطلاحات بورسی از صفر تا صد (قسمت دوم)

بورس | سرمایه گذاری | تحلیل بورس | تحلیل تکنیکال | تحلیل فاندمنتال | تحلیل بنیادی

این روزها کلمه بورس و سرمایه‌گذاری در بورس زیاد به گوشتان خورده است. در مواجه با بورس و سرمایه گذاری دو واکنش متفاوت از اطرافیان می‌گیرید. یک سری افراد به شدت شما رو ترغیب به حضور در بازار بورس می‌کنند ولی در مقابل یک سری افراد به شما هشدار می‌دهند که دور بورس خط قرمز بکشید. در نهایت اینکه وارد بورس شوید یا نه، تصمیم خودتان است! اما به این نکته توجه کنید که وقتی برای اولین بار می‌خواهید وارد بورس شوید، بزرگ‌ترین دغدغه، شناخت دقیق بازار بورس است!
به همین خاطر در ابتدا شما باید اطلاعاتتان را در مورد سرمایه‌گذاری در بورس بالا ببرید.
برای اینکه شناخت درستی از بازار سرمایه داشته باشید، ما سعی کردیم در قالب دو مطلب کلیه اصطلاحات بورسی را به شما معرفی کنیم.

تحلیل بنیادی یا fundamental

تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی سهام و اوراق بهادار است. در تحلیل بنیادی ارزش ذاتی سهام محاسبه می‌شود.
به‌طور کلی تحلیل بنیادی، رویکردی است برای پیش بینی وضعیت آتی بازارهای مالی براساس اخبار و اطلاعات دریافتی از اقتصاد ملی و جهانی، صنعت و صورت‌های مالی شرکت‌هاست.
برای آنکه بتوان تحلیل بنیادی صحیحی داشت، نیاز است فرد تحلیلگر شناخت مناسبی از بازار، اقتصاد خرد و کلان، مدیریت مالی، سیاست و صنایع مورد بررسی داشته باشد.
اگر ارزش ذاتی یک سهم پایین‌تر از قیمت فعلی باشه، دارنده این سهم می‌تواند تصمیم به فروش این سهم بگیرد ولی اگر ارزش ذاتی یک سهم بالاتر از قیمت فعلی باشد، سهام دار سود کرده است و می‌تواند با سودی که از این سهام داشته، سهام را بفروشد که هدف تحلیل بنیادی سهام همین است.
یک تحلیلگر برای محاسبه تحلیل بنیادی عوامل زیر را در نظر می‌گیرد:

  • ترازنامه شرکت
  • صورت سود و زیان
  • وضعیت جریان نقدی
  • وضعیت درآمد شرکت
  • در نظر گرفتن جنبه‌های نامشهود مانند کیفیت مدیریت شرکت، سهم بازار و شرایط اقتصادی کشور و جهان

در پایان این نکته را در نظر بگیرید که تحلیل بنیادی اساس سرمایه‌گذاری است.

تحلیل تکنیکال Technical analytics یا تحلیل نمودارهای قیمت

این تحلیل، رویکردی برای پیش‌بینی وضعیت آتی بازارهای مالی مبتنی بر مطالعه وضعیت گذشته بازار است.
تحلیل تکنیکال بر چهار فرض اساسی بنیان نهاده شده است.

  • هر آنچه که در مورد اوراق یا کالای مورد معامله حائز اهمیت می باشد، در قیمت آن گنجانده می شود. (سهام، ارز، سکه، طلا)
  • تغییرات قیمت اوراق یا کالای مورد معامله تصادفی نیست. بلکه از روندهای مشخصی پیروی می کند که با شناسایی آن روندها، می توان قیمت آتی را پیش بینی کرد.
  • در بررسی اوراق یا کالای مورد معامله ” چگونه” از چرایی بیشتر اهمیت دارد. در تحلیل تکنیکال به جای اینکه به دنبال آن باشیم بفهمیم چرا قیمت تغییر کرد، میخواهیم بدانیم چگونه قیمت تغییر می کند.
  • تاریخ خودش را تکرار می کند، یعنی روان شناسی جمعی سرمایه گذاران در دوره های مختلف یکسان است. بنابراین نوسانات آینده بازار شبیه نوسانات گذشته است.

در تحلیل تکنیکال از مجموعه‌ای از روش‌های ریاضی و هندسی استفاده می‌شود تا براساس نمودار تغییرات قیمتی اوراق یا کالای مورد معامله، قیمت آن در آینده تخمین زده شود. به دلیل آنکه تحلیل‌گران تکنیکال با نمودار (چارت) سرو کار دارند. به آنها چارتیست نیز می‌گویند.
عموما افرادی از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند که با دیدگاه سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت و میان‌مدت و با هدف کسب سود از نوسانات قیمتی در بازار به فعالیت می‌پردازند.

صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک

افراد به دو طریق می‌توانند در بازار سرمایه، سرمایه‌گذاری می‌کنند:
روش اول، روش مستقیم است که شخصا اقدام به خرید و فروش اوراق بهادار می‌کنند.
روش دوم، روش غیرمستقیم است که بین سرمایه‌گذار و سرمایه‌پذیر یک موسسه مالی به عنوان واسطه عمل می‌کند.
صندوق سرمایه‌گذاری مشترک نمونه‌ای از این موسسات مالی واسطه هستند.
صندوق سرمایه‌گذاری مشترک، نهادی است که منابع مالی موردنیاز برای سرمایه‌گذاری را از مردم جمع آوری کرده و در سبد متنوعی از اوراق بهادار سرمایه‌گذاری می‌کند.
در معاملاتی که در صندوق‌های سرمایه‌گذاری اتفاق می‌افتد به مبنای حجم خرید و فروش، واحد یا unit گفته می‌شود.

انواع صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک:

  • صندوق سرمایه‌گذاری در سهام: بخش عمده منابع خویش را به سرمایه‌گذاری در سهام اختصاص می‌دهند.
  • صندوق سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار با درآمد ثابت: دارای حداقل سود تضمینی است.
  • صندوق سرمایه‌گذاری مختلف: ترکیبی از دو مورد بالا

ضریب بتا:

ریسک سیستماتیک | ریسک غیر سیستماتیک

دو عامل تشکیل‌دهنده سبد دارایی سرمایه‌گذاران، بازده و ریسک هستند.
ضریبی است که وابستگی بین یک سهم و بازار را نشان می‌دهد.
یا به‌عبارت دقیق‌تر، ریسک سیستماتیک یک سرمایه‌گذاری یا مجموعه‌ای از دارایی‌های مالی، نسبت به ریسک پرتفوی بازار یک ضریب همبستگی است که نشانگر نوسان قیمتی سهم، در مقایسه با بازارکلی فعال در آن، می‌باشد.
در تعریف بالا اشاره به ریسک سیستماتیک کردیم، لازم است جهت درک مفهوم ضریب بتا اشاره به انواع ریسک‌ها شود:
ریسک سیستماتیک (غیرقابل اجتناب)
بخشی از ریسک سهام گفته می‌شود که نمی‌توان از طریق افزایش تنوع سهم کاهش داد. این ریسک غیرقابل کنترل است.
عوامل ایجاد کننده ریسک سیستماتیک:

  • تحولات سیاسی و اقتصادی
  • چرخه‌های تجاری
  • تورم
  • بیکاری

ریسک غیرسیستماتیک (قابل اجتناب)
بخشی از ریسک سهام گفته می‌شود که می‌توان از طریق افزایش تعداد سهم کاهش داد. این نوع ریسک قابل کنترل است. این ریسک شامل آن بخش از کل ریسک مجموعه سهام است که مختص به یک شرکت یا صنعت خاص است را نشان می‌دهد.
عوامل ایجاد کننده ریسک سیستماتیک:

  • کالاها و خدمات تولیدی شرکت یا صنعت
  • نوع مدیریت
  • اقدامات رقبا
  • ساختار هزینه شرکت

ضریب بتا اصولا نسبت به مقدار یک سنجیده می‌شود.
ضریب بتای یک (هم شدت بودن)
بزرگتر از یک (شدیدتر بودن)
کوچکتر از یک (ملایم بودن)
سهم با بتای بالا ریسکی‌ترند اما پتانسیل بالاتری برای بازدهی دارند.
سهم با بتای پایین ریسک کمتری دارند و بالطبع بازدهی کمتری هم خواهند داشت.

اهرم مالی:

اهرم در علم مدیریت مالی به معنای روشی برای تکثیر کردن سود یا زیان است.
به عبارت دقیق‌تر اهرم به معنی قرض کردن پول به‌منظور چند برابر کردن درآمد حاصله از داد و ستد است.
روش‌های معمول کسب اهرم، قرض گرفتن پول، خرید دارایی ثابت و استفاده از ابزار مشتقه است.

ارزش خالص دارایی‎ها: (NAV)

ارزش خالص دارایی‌ها (ناو)، عبارت است از ارزش خالص دارایی‌های یک شرکت؛ به عبارت دیگر ارزش کل دارایی‌های یک شرکت پس از کسر بدهی‌ها.
محاسبه NAV در مورد شرکت‌های سرمایه‌گذاری مناسب‌ترین روش جهت ارزش‌گذاری سهام است.
برای یک شرکت سرمایه‌گذاری با ویژگی‌های یک صندوق سرمایه‌گذاری مشترک، ارزش خالص دارایی‌ها، حاصل تفاوت کل دارایی‌ها منهای کل بدهی‌های آن است.
ارزیابی شرکت‌ها: تفاوت ارزش دفتری دارایی‌ها و بدهی‌ها محاسبه می‌کنند.
ارزیابی صندوق سرمایه‌گذاری مشترک: بدهی صندوق – ارزش کل پرتفوی
یک شرکت سرمایه‌گذاری دارایی‌ها و بدهی آن به صورت روزانه تغییر می‌کند؛ به همین دلیل NAV آن نیز روزانه باید محاسبه گردد. اصولا شرکت‌های سرمایه‌گذاری برای محاسبه NAV تقسیم بر تعداد سهم جاری خود محاسبه می‌کنند.انواع تحلیل در بورس

حاشیه سود یا Margin

حاشیه سود از فرمول سود پس از کسر مالیات / فروش خالص بدست می‌آید.
یا به‌عبارت دیگر، شرکت به ازای هر فروش به اندازه حاشیه سود، سود دریافت می‌کند.
حاشیه سود یکی ازشاخص‌های مهم برای افرادی است که با دیدگاه بلندمدت یا اصطلاحا سهامداری به فعالیت در بازار سرمایه می‌پردازند.

کدال:

سامانه جامع اطلاع رسانی ناشران (Comprehensive Database of all listed companies)
سامانه یا پایگاه اطلاعات جامع شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس است. آدرس سایت آن codal.ir است.
هدف از ایجاد و راه‌اندازی سامانه کدال، حفظ و نگهداری و انتشار الکترونیکی اطلاعات مالی و اطلاعات مربوط به سهام شرکت‌های ثبت شده در بورس اوراق بهادار ایران است.
اطلاعاتی که از طریق کدال می‌توانیم به دست بیاوریم:

  • صورت‌های مالی حسابرسی شده و حسابرسی نشده میان دوره‌ای تلفیقی و سالانه شرکت‌های بورسی و فرابورسی
  • گزارش فعالیت ماهانه شرکت‌های بورسی و فرابورسی
  • آگهی دعوت به مجمع عمومی عادی سالیانه، مجمع عمومی فوق‌العاده و کلیه مجامع شرکت‌های بورسی و فرابورسی
  • اعلام تغییرات مربوط به ترکیب اعضای هیئت مدیره شرکت‌ها
  • آگهی افزایش سرمایه شرکت‌ها
  • تصمیم‌گیری در خصوص تصمیم تقسیم سود سالانه شرکت‌ها
  • افشای اطلاعات با اهمیت
  • زمان‌بندی تقسیم سود نقدی سهام

حجم مشکوک :

به صورت غیرعادی شاهد افزایش حجم معاملات باشیم. معمولا نشانه‌هایی از تغییر مهم در روند یک سهام و یا تقویت سرعت تغییرات حقیقی هستند.
به طوری که باعث ایجاد صف خرید و فروش می‌شود که در این موقعیت خریداران سهم را با قیمت پایین می‌خرند و با قیمت بالا می‌فروشند. انگیزه اصلی همه از این ترفند سوق دادن قیمت به سمتی است که با خرید این سهام سود مورد انتظار را به دست آورند.

حمایت و مقاوت (Support – Resistance)

حمایت و مقاومت ارائه‌دهنده نقاط اتصال کلیدی و مهمی هستند که در آنها عرضه و تقاضا بهم می‌رسند.
در بازار مالی، قیمت‌ها توسط عرضه و تقاضای بیش از حد هدایت می‌شوند.

حمایت:

سطحی از قیمت است که تصور می‌شود، در آن تقاضا آنقدر قوی باشد که از سقوط بیشتر قیمت جلوگیری کند. در سطح حمایت انتظار می‌رود، خریداران به خرید راغب‌تر شوند و فروشندگان تمایل کمتری به فروش پیدا کنند.
اعتقادبراین است که زمانی که قیمت به سطح حمایت می رسد، تقاضا معمولا بیشتر از عرضه می‌شود و از سقوط قیمت به زیر سطح حمایت جلوگیری می‌کند.

مقاومت:

سطحی از قیمت است که تصور می‌شود، در آن فروش آنقدر قوی باشد که از افزایش قیمت جلوگیری کند.
هنگامی که قیمت به سمت سطح مقاومت بالا می‌رود، فروشندگان به فروش راغب‌تر شوند و خریداران تمایل کمتری به خرید پیدا کنند.
اعتقادبراین است که زمانی که قیمت به سطح مقاومت می‌رسد، عرضه از تقاضا افزایش می‌یاد و از افزایش قیمت به بالای سطح قیمت جلوگیری می‌کند.
افزایش قیمت به بالای این سطح نشان دهنده‌ی یک تمایل جدید به خرید یا انگیزه کمتر برای فروش است.

اوج ها و فرودها:

محدوده حمایت و مقاومت | تحلیل تکنیکال

حمایت می‌تواند با استفاده از نقاط عطف پایین قبلی ایجاد شود.
مقاومت می‌تواند با استفاده از نقاط عطف بالای قبلی ایجاد شود.
وقتی که قیمت به بالای سطح مقاومت نفوذ می‌کند، سطح مقاومت شکسته شده و می‌تواند تبدیل به حمایت شود.
شکست مقاومت، نشان‌دهنده پیروزی نیروی تقاضا بر نیروی عرضه است.
ریزش قیمت به پایین سطح حمایت، تغییر در عرضه و تقاضا را نشان می‌دهد.
شکست حمایت، نشان‌دهنده پیروزی نیروی عرضه بر نیروی تقاضاست.

محدوده حمایت” (Trading Range)

محدوده حمایت می‌تواند نقش مهمی را در تعیین اینکه سطح‌های حمایت و مقاومت یک نقطه عطف هستند و یا الگوهای تکرار شدنی می باشند.
محدوده معامله یا محدوده Range یک دوره زمانی است که در آن قیمتها در یک دامنه نسبتا محدود تغییر می‌کند.
این نشان می‌دهد که نیروهای عرضه و تقاضا با هم در تعادل هستند.

مناطق حمایت و مقاومت: (Support and Resistance zone)

از آنجایی که تحلیل تکنیکال؛ علم دقیقی نیست بعضی اوقات مشخص کردن مناطق حمایت و مقاومت می‌تواند کارآمد باشد.
اوراق بهادار ویژگی‌های خاص خود را دارند و تحلیل آنها باید با در نظرگرفتن پیچیدگی‌های آنها انجام شود. گاهی اوقات خطوط دقیق حمایت و مقاومت بهترین انتخاب هستند و بعضی اوقات مناطق حمایت و مقاومت بیشتر به کار می‌آیند.
اگر محدوده معامله کمتر از دو ماه دوام آورد و تغییر قیمت نیز نسبتا کم باشد، سطوح حمایت و مقاومت کاربرد دقیق‌تری دارد.
اگر محدوده معامله چندین ماه ادامه یابد و تغییرات قیمت نیز نسبتا زیاد باشد، بهتر است به جای سطوح از محدوده‌های مقاومت و حمایت استفاده شود.
سطوح حمایت و مقاومت، سطوحی دقیق هستند. در حالیکه محدوده‌های حمایت و مقاومت یک محدوده خاص از قیمت را نمایش می‌دهند.
تشخیص سطوح کلیدی حمایت و مقاومت یک اصل مهم در تحلیل تکنیکال است.

آشنایی با اصول کمی و انواع آن در تحلیل بنیادی بورس

یکی از مفاهیم بسیار مهم در تحلیل بازار بورس، تحلیل بنیادی یا فاندامنتال است. تحلیل بنیادی می تواند آینده یک سهام را در بورس پیش بینی کند و تجزیه و تحلیل خوبی در مورد بازار بورس را در اختیار افراد مختلف از جمله سهامداران و سرمایه گذاران در بازار بورس قرار دهد. تحلیل بنیادی شامل اصول کمی و کیفی است که در ادامه به تشریح مفهوم اصول کمی در تحلیل بنیادی می پردازیم تا با این تحلیل بیشتر آشنا شوید. این تحلیل جزء موارد تخصصی در مباحث بورس به شمار می آید.

آشنایی با اصول کمی و انواع آن در تحلیل بنیادی بورس

آشنایی با اصول کمی و انواع آن در تحلیل بنیادی بورس

اصول کمی و انواع آن در تحلیل بنیادی بورس

به روشی در بورس که در آن ارزیابی ذاتی دارایی مبتنی بر موارد کمی و کیفی، مالی و اقتصادی انجام می شود، تحلیل بنیادی می گویند. با این تحلیل ارزش ذاتی سهام و اوراق بهادار مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.

تحلیل بنیادی و یا تحلیل فاندامنتال از کلمه Fundamental Analysis می آید. در واقع با این تحلیل، ارزشی به دست می آید که با استفاده از آن می توان قیمت فعلی را مورد مقایسه قرار داد؛ اگر ارزش به دست آمده از میزان قیمت، پایین تر باشد؛ سهام سودآور بوده است و قیمت سهام افزایش داشته است. (1)

آشنایی با اصول کمی و انواع آن در تحلیل بنیادی بورس

اصول کمی در تحلیل بنیادی چیست؟

اصول کمی که در تحلیل بنیادی مورد بررسی قرار می گیرند شامل صورت حساب های مالی شرکت مانند صورت حساب درآمد، ترازنامه و صورت حساب سود و زیان هستند که قابلیت اندازه گیری دارند. با استفاده از این صورت حساب ها، میزان نقدینگی، میزان درآمدها و سود مشخص می شود. به طور جزئی تر، با این سه صورت حساب مالی، میزان مخارج و درآمد، میزان تعادل بین بدهی و دارایی و میزان سود و یا زیان یک شرکت به دست می آید. در ادامه این اصول کمی را به طور تخصصی تر بررسی می کنیم. (1)

آشنایی با اصول کمی و انواع آن در تحلیل بنیادی بورس

انواع اصول کمی در تحلیل بنیادی کدامند؟

همانطور که قبلا اشاره شد؛ برای تحلیل بنیادی کمی باید سراغ صورت حساب های مالی شرکت رفت. صورت حساب های مالی در قالب گزارش های 3 ماهه، 6 ماهه، 9 ماهه و یا یک ساله ارائه می شوند. صورت حساب های درآمد، تراز نامه و صورت حساب سود و زیان از انواع اصول کمی برای تحلیل بنیادی هستند که در زیر به تشریح نقش هر یک می پردازیم:

نقش صورت حساب درآمد در تحلیل بنیادی کمی

با این صورت حساب، وضعیت مالی شرکت تعیین می شود. در صورت حساب درآمد با در نظر گرفتن یک بازه زمانی، حساب درآمد اندازه گیری می شود. با این کار می توان کلیه اطلاعات در زمینه درآمد، سود و هزینه را برای شرکت مورد نظر، مورد بررسی قرار داد. درآمد به عنوان یک عنصر حیاتی در تحلیل بنیادی سهام محسوب می شود.

در صورتی که درآمد یک شرکت هر ساله افزایش داشته باشد؛ شرکت در وضعیت بسیار خوبی قرار گرفته است که این موضوع برای تحلیل گران نشان دهنده سودآوری سهام شرکت مورد نظر است. برخی از تحلیل گران در مورد موضوع درآمد، میزان تورم را نیز مد نظر قرار می دهند تا با توجه به تورم سالانه، تحلیل درست تری داشته باشند. (2)

آشنایی با اصول کمی و انواع آن در تحلیل بنیادی بورس

نقش تراز نامه در تحلیل بنیادی کمی

تراز نامه می تواند در مقطعی از زمان، سابقه بدهی ها، دارایی و سهام شرکت مورد نظر را مشخص کند. تراز نامه می تواند بدهی های جاری، بدهی های غیر جاری، حقوق صحبان سهام، دارایی های جاری و دارایی های غیر جاری را در یک معادله به دست آورد. در تراز نامه، موجودی نقد، سرمایه گذاری کوتاه مدت، حساب های دریافتنی و پیش پرداخت جزء دارایی های جاری محسوب می شوند.

دارایی های ثابت، سرمایه گذاری بلند مدت و مابقی دارایی ها نیز جزء دارایی های غیر جاری محسوب می شوند. بدهی های جاری در ترازنامه به معنای بدهی های کوتاه مدت در حدود یک ساله هستند که شامل تسهیلات کوتاه مدت، حساب های پرداختی، سود سهام و سپرده های پرداختی و غیره است.

بدهی های غیر جاری در تراز نامه به معنای بدهی های بلند مدت بیش از یک سال هستند. انواع حساب های پرداختنی و تسهیلات بلند مدت جزء بدهی های غیر جاری به حساب می آیند. حقوق صاحبان سهام می تواند میزان سرمایه قانونی، سهام خزانه، صرف سهام و سود و زیان انباشه را معین کند.

در صورتی که شرکت مورد نظر در سال مالی خود، سود کرده باشد؛ در مجمع عمومی عادی از میزان سود خالصی که به دست آورده است، مشخص می کند که به سهامداران خود چه مقدار از سود خالص حاصله را بدهد. در پایان بعد از اختصاص این سود به سهامداران، میزان سودی که از سود خاص باقی مانده است را تحت عنوان سود انباشته قرار می دهد. (2)

آشنایی با اصول کمی و انواع آن در تحلیل بنیادی بورس

نقش صورت حساب سود و زیان در تحلیل بنیادی کمی

صورت حساب سود و زیان، همان طور که از نامش مشخص است؛ می تواند میزان سود و یا زیان حاصل از فعالیت های شرکت را مشخص کند. این صورت حساب، دوره زمانی مشخصی را مورد بررسی قرار می دهد و سود و زیان حاصله را به دست می آورد. همچنین میزان درآمدها و یا هزینه ها هم مشخص می شود. با این کار عملکرد شرکت مشخص می شود و تفاوت درآمد و هزینه به دست می آید.

در این صورت حساب اگر میزان درآمد از هزینه ها بیشتر شود، در دوره مالی مورد نظر، سود اتفاق افتاده است. در غیر اینصورت، شرکت دچار زیان شده است. در صورت حساب سود و زیان می توان میزان سود انباشته را به دست آورد. (2)

با انجام تحلیل بنیادی کمی باید بتوانید چه چیزی را تشخیص دهید؟

با استفاده از تحلیل بنیادی کمی، می توان در مورد سرمایه گذاری تصمیم گیری کرد و آینده یک سهام را مورد پیش بینی قرار داد. با بررسی صورت های مالی یک شرکت می توان به منبع داده های کمی، دسترسی پیدا کرد و در تحلیل بنیادی استفاده کرد. اصول کمی در تحلیل بنیادی می توانند اطلاعات بسیار جامع و کاملی را در مورد یک شرکت در اختیار تحلیل گران قرار دهند و از آنجا که قابل اندازه گیری هستند، با اطمینان خاطر می توان به آن ها استناد کرد. در واقع تحلیل بنیادی کمی، می تواند به سوالاتی در زمینه سودآوری شرکت و یا میزان درآمد آن پاسخ مناسبی بدهد. (3)

اصول کمی در تحلیل بنیادی چه کاربردی دارند و چگونه اندازه گیری می شوند؟

  • چه عواملی بر ارزش سهام موثر هستند؟
  • ارزش واقعی سهام شرکت مورد نظر چقدر است؟
  • ارزش سهام در برابر قیمت بازار چقدر است؟
  • آیا تصمیم به خرید و یا فروش سهام بگیرید؟

برخی از نسبت های مالی در تحلیل بنیادی و یا فاندامنتال سهام موثر هستند که می توانند اصول کمی را در فرمول های ساده به کار ببرند و اطلاعات خوبی را در اختیار افراد قرار دهند. نسبت نقد شوندگی، نسبت سود آوری، نسبت کارایی و نسبت قدرت بازپرداخت در تحلیل بنیادی سهام جزء نسبت های مالی موثر هستند که مورد محاسبه قرار می گیرند.

آشنایی با اصول کمی و انواع آن در تحلیل بنیادی بورس

نسبت نقد شوندگی با استفاده از نسبت جاری و نسبت آنی سنجیده می شود. برای محاسبه نسبت جاری نیاز به مجموع دارایی های جاری و مجموع بدهی های جاری می باشد. با تقسیم کردن مجموع دارایی جاری بر مجموع بدهی جاری می توان نسبت جاری را به دست آورد. نسبت آنی نیز از مجموع دارایی های جاری به غیر از موجودی انبار تقسیم بر مجموع بدهی های جاری به دست می آید. نسبت آنی می خواهد به این سوال پاسخ دهد که آیا یک شرکت می تواند بدهی هایش را پرداخت نماید. (3)

برای به دست آوردن نسبت سود آوری، می توان حاشیه سود خالص و ناخالص را محاسبه کرد. با تقسیم کردن سود خالص بر میزان درآمد کل، حاشیه سود خالص به دست می آید. همچنین با تقسیم کردن سود ناخالص بر میزان درآمد کل، حاشیه سود ناخالص محاسبه می گردد. نسبت گردش انبار و نسبت گردش حساب های دریافتنی جزء نسبت های کارایی هستند.

نسبت گردش انبار با تقسیم موجودی مواد و کالا بر بهای تمام شده درآمدهای عملیاتی محاسبه می شود که باید در عدد 365 ضرب شود. نسبت گردش حساب های دریافتنی نیز از تقسیم مجموع حساب ها و اسناد دریافتنی بر درآمد ناخالص حساب می شود که در عدد 365 ضرب می شود. (3)

نسبت دارایی حقوق صاحبان سهام نیز جزء نسبت قدرت بازپرداخت محسوب می شود. برای به دست آوردن نسبت دارایی حقوق صاحبان سهام باید دارایی کل را بر حقوق صاحبان سهام تقسیم کنید. با این کار می توانید متوجه شوید چه میزان از دارایی یک شرکت به صاحبان سهام تعلق می گیرد.(3)

آشنایی با اصول کمی و انواع آن در تحلیل بنیادی بورس

نسبت هایی دیگری نیز وجود دارند که می توانند کمک کننده باشند. نسبت بازدهی دارایی ROA و نسبت بازدهی حقوق صاحبان سهام ROE و نسبت پرداخت سود DPO جزء نسبت های مالی بسیار خوب هستند. برای محاسبه نسبت بازدهی دارایی ROA باید میزان سود خالص را بر میزان دارایی کل، تقسیم کرد.

برای محاسبه نسبت بازدهی حقوق صاحبان سهام ROE نیز باید میزان سود خالص را بر حقوق صاحبان سهام تقسیم کرد. برای نسبت پرداخت سود DPO هم باید سود تقسیمی را بر میزان سود خالص تقسیم کرد. (4)

محاسبه این نسبت های مالی می تواند نکات کلیدی و راهبردی را در مورد بورس و سرمایه گذاری در اختیار تحلیل گران قرار دهد. نکته مهم این است که برای بررسی اصول کمی در تحلیل بنیادی و نسبت های مالی، به تخصص کافی نیاز است تا این تحلیل به درستی انجام شود. همچنین باید زمان مناسبی را برای بررسی های درست اختصاص داد به این دلیل که تحلیل اصول کمی، معمولا زمان بر است.

مزایای تحلیل بنیادی کمی چیست؟

تحلیل بنیادی با استفاده از اصول کمی می تواند در قالب اعداد و ارقام، تحلیل مناسبی را از وضعیت یک شرکت به دست آورد. این روش می تواند برای سرمایه گذاری های بلند مدت، پیش بینی سنجیده تری را ارائه دهد. علاوه بر این، در روش تحلیل بنیادی کمی با توجه به این که فرآیند تجزیه و تحلیل، طبق اصول قابل اندازه گیری انجام می شود؛ درصد خطای کمتری وجود دارد و برای سرمایه گذاری در بورس و خرید و فروش سهام، می تواند سهام مناسب را شناسایی نماید.

اما باید این نکته را یادآور شد که بررسی و تجزیه و تحلیل اصول کمی به دانش مالی نیاز دارد و باید با دقت کافی انجام شود تا تحلیل بنیادی، وضعیت درست را مشخص کند. (5)

با بررسی تحلیل بنیادی و یا فاندامنتال می توانید به خوبی آینده یک سهام در بورس را پیش بینی کنید و در مورد خرید و یا فروش سهام به طور منطقی تری تصمیم گیری نمایید. این مباحث جزء میاحث تخصصی در بورس هستند که با آشنایی با آن ها، می توانید در بازار بورس و پیش بینی روند این بازار، گام بزرگی بردارید.

راهنمای جامع و کاربردی تحلیل تکنیکال بورس

تحلیل تکنیکال بورس چیست؟ اصول تحلیل تکنیکال، مزایا و معایب آن کدامند؟ ما در این مطلب از سایت sdbroker گام به گام تحلیل تکنیکال بورس در بازارهای مالی را آموزش داده‌ایم.

تحلیل تکنیکال بورس در بازارهای مالی چیزی است که بسیاری از تازه‌‌واردان به بازار سرمایه به دنبال درک آن هستند. شاید حتی به کتاب‌ها یا منابع الکترونیکی مختلف هم برخورد کرده باشید که در آن‌ها از تحلیل تکنیکال سخن به میان آورده است؛ اما اگر شما هم هنوز نمی‌دانید این تحلیل چیست و چه کاربردی دارد، نگران نشوید! بسیاری از مردم مانند شما به‌ صورت تخصصی با این روش از تحلیل آشنایی ندارند. در این مطلب بررسی می‌کنیم که تحلیل تکنیکال چیست و چطور برای پیش‌بینی حرکات بازار بورس و تغییرات قیمت سهام‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. سپس این روش از تحلیل را با روش تحلیل بنیادی مقایسه کرده و مزایا و معایب آن را ارائه می‌کنیم. پیشنهاد می‌کنیم این مطلب را از دست ندهید.

تحلیل تکنیکال بورس چیست؟

تحلیل تکنیکال بورس در واقع علمی در بازارهای مالی است که در آن پیش‌بینی قیمت‌های آینده بر اساس بررسی قیمت‌های گذشته صورت می‌گیرد. البته تحلیل تکنیکال بورس چیزی مانند پیش‌بینی هواشناسی است، همان‌قدر نامطمئن؛ اما می‌تواند به سرمایه‌گذاران کمک کند که پیش‌بینی کنند با احتمال زیاد چه اتفاقی در آینده برای قیمت‌ها در بازار بورس می‌افتد. تحلیل تکنیکال بورس برای سهام، شاخص‌ها، کالاها، معاملات آتی و هر ابزار قابل معامله‌ای که قیمت آن تحت تأثیر عرضه و تقاضا باشد، می‌تواند کاربردی باشد. تحلیل‌گران تکنیکال بر این باور هستند که معاملات گذشته و تغییرات قیمت اوراق بهادار می‌تواند شاخص ارزشمندی برای پیش‌بینی حرکت‌های آتی این اوراق باشد. در مقابل تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی قرار دارد. تحلیل‌گران بنیادی تلاش می‌کنند ارزش اوراق بهادار را با بررسی «همه چیز» اندازه‌گیری ‌کنند. همه چیز می‌تواند شامل وضعیت اقتصادی، درآمد، هزینه‌ها، بدهی‌ها و موارد این‌چنینی باشد.

آشنایی با 3 اصل تحلیل تکنیکال

همان‌طور که گفتیم تجزیه و تحلیل تکنیکال از زمان چارلز داو دستخوش تغییراتی شده و به سمت کامل شدن بیشتر پیش رفته است. چارلز داو مجموعه‌ای از مقالات را منتشر کرد که در آن‌ها در مورد تئوری تجزیه و تحلیل فنی بحث کرده بود. در نوشته‌های او دو فرض اساسی وجود داشت که به عنوان چهارچوب و پایه و اساس تحلیل تکنیکال درآمده است:

بازارها با کمک مقادیری که عوامل مؤثر بر قیمت اوراق بهادار را نشان می‌دهند، قابل تحلیل هستند.

به نظر می‌رسد حتی حرکات تصادفی قیمت بازار نیز در الگوها و روندهای قابل پیش‌بینی حرکت می‌کند که این الگوها معمولاً با گذشت زمان تکرار می‌شوند.

امروزه آموزش تحلیل تکنیکال بورس در بازارهای مالی بر اساس کارهای داو بنا شده است؛ اما در حال حاضر تحلیل‌گران این حوزه 3 اصل اساسی را برای این روش از تحلیل در نظر می‌گیرند که به نوعی بسط یافته نظریات داو است:

همه چیز بر اساس قیمت است : تحلیل‌گران فنی بر این باورند که همه چیز، از روانشناسی بازار گرفته تا سایر عوامل، همگی اطلاعاتی هستند که با بررسی قیمت سهام می‌توان به آن‌ها دست یافت. تنها چیزی که لازم است، تحلیل تحرکات قیمت است که تحلیل‌گران تکنیکال آن را محصول عرضه و تقاضا برای یک سهام خاص در بازار می‌دانند.

قیمت‌ها روند مشخصی دارند : اکثر متخصصان موافق هستند که قیمت‌ها روند دارند. اگر همیشه قیمت‌ها تصادفی باشند، کسب درآمد با تحلیل تکنیکال کاری بسیار دشوار می‌بود؛ بنابراین تحلیل‌گران تکنیکال هم انتظار دارند که قیمت‌ها حتی در تحرکات به ظاهر تصادفی، بدون توجه به بازه زمانی مشاهده شده، الگوهای خاصی را نشان دهند؛ به عبارت دیگر قیمت سهام، بر اساس مشاهده رفتارهای گذشته قابل پیش‌بینی خواهد بود. بیشتر استراتژی‌های معاملات تکنیکال بر این فرض استوار است.

تاریخ تکرار می‌شود : تحلیل‌گران تکنیکال معتقدند که تاریخ تکرار می‌شود. ماهیت تکراری حرکت قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده می‌شود که بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان قابل پیش‌بینی است. تحلیل تکنیکال از الگوهای انواع تحلیل در بورس نمودارها برای تجزیه و تحلیل این احساسات و پیش‌بینی حرکات بعدی بازار استفاده می‌کند.

تجزیه و تحلیل فنی در مقابل تجزیه و تحلیل بنیادی

این دو روش، مهم‌ترین مکتب‌های فکری در بازارهای مالی هستند که با کمک آن‌ها آینده بازار پیش‌بینی می‌شود؛ اما این دو مکتب با آنکه هدف مشابهی دارند، اما در دو انتهای یک طیف قرار گرفته‌اند و هر کدام از استراتژی یا فلسفه خاص خود استفاده می‌کنند. این دو روش طرفداران و مخالفان خود را دارند. همان‌طور که گفتیم تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار است که در آن وضعیت مالی شرکت‌ها، مدیریت آن‌ها، درآمدها، هزینه‌ها، دارایی‌ها و بدهی‌های شرکت همگی به طور دقیق ارزیابی می‌شوند. تجزیه و تحلیل تکنیکال اما بسیار متفاوت است، در این روش تنها داده‌های ورودی، قیمت و حجم سهام هستند. فرض اصلی در این روش این است که تمام فاکتورهای دیگر مانند دارایی‌ها و بدهی‌ها و شرایط اقتصادی، همگی در قیمت تعیین می‌شوند؛ بنابراین می‌توان از آن‌ها چشم‌ پوشی کرده و تنها به بررسی قیمت‌ها بسنده کرد. تحلیل‌گران تکنیکال اصلاً تلاش نمی‌کنند که ارزش ذاتی یک سهام را پیدا کنند. بلکه تلاش می‌کنند از نمودارهای سهام استفاده کنند که شناسایی الگوها و روندهای مختلف را انجام بدهند تا بفهمند سهام در آینده به چه سمتی پیش می‌رود.

مزایا و معایب تحلیل تکنیکال بورس

اجازه بدهید ابتدا از انتقاداتی که به تحلیل تکنیکال وارد است شروع کنیم:

یکی از انتقاداتی که در خصوص این روش از تحلیل معمولاً مطرح می‌شود، این است که تاریخ دقیقاً تکرار نمی‌شود؛ بنابراین مطالعه الگوی قیمت می‌تواند کمی مشکوک باشد و شاید حتی بتوان آن را نادیده گرفت. به نظر می‌رسد با آن فرض که قیمت‌ها یک پدیده تصادفی هستند، بهتر بتوان مدل‌سازی آن‌ها را انجام داد.

انتقاد بعدی این است که این روش به طور 100 درصدی پاسخگو نیست. همان‌طور که گفتیم این روش مانند پیش‌بینی هواشناسی است که در «بیشتر موارد» درست از آب در می‌آید اما گاهی هم غلط است. خصوصاً این‌ که در این روش حتی با نگاه کردن به یک نمودار قیمت، دو تحلیل‌گر مختلف ممکن است نظرهای متفاوتی در مورد آینده قیمت‌ها داشته باشند؛ بنابراین این روش از تحلیل تا حدی می‌تواند بسته به نظر کارشناس هم دچار تغییر شود.

مورد بعدی این است که در این روش همان‌ طور که اشاره کردیم ارزش ذاتی سهام مشخص نمی‌شود و تنها می‌توان با کمک آن آینده سهام را پیش‌بینی کرد.

همچنین برای نمادهای جدید که به‌ تازگی به بازار بورس وارد شده‌اند، به دلیل آن که تاریخچه قیمتی ندارند، روش تحلیل تکنیکال نمی‌تواند پاسخگو باشد و باید به سراغ تحلیل بنیادی و سایر روش‌ها رفت.

اما در ادامه به مزایای این روش انواع تحلیل در بورس از تحلیل می‌پردازیم:

مهم‌ترین مزیت تحلیل تکنیکال این است که به دلیل سادگی، برای اکثر افراد قابل یادگیری است و در آن نیازی به بررسی فاکتورهای بنیادی و متعدد نیست. خصوصاً آن که ابزارهای مختلفی برای یادگیری و اجرای تحلیل تکنیکال وجود دارند که کار را برای افراد تازه‌‌وارد در این حوزه ساده‌تر می‌کنند.

کتاب‌ها و منابع آنلاین هم به‌ سادگی در دسترس همه هستند و می‌توان با کمک آن‌ها در مدت‌زمانی کوتاه تحلیل تکنیکال بورس را فراگرفت.

مورد بعدی این است که با استفاده از این روش، می‌توان استراتژی‌های معاملاتی و نقاط ورود و خروج را تعیین کرد و این مسئله خصوصاً برای افراد ناوارد می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد. در واقع شما می‌توانید خرید و فروش در معاملات خود را مشخص کرده و اشتباهات کمتری در این زمینه مرتکب شوید.

همچنین تحلیل تکنیکال بسیار منعطف و سریع است. با استفاده از این روش می‌توان پیش‌بینی تحرکات قیمتی همه انواع دارایی‌ها را انجام داد. خصوصاً این‌ که این کار را می‌توان برای بازه‌های زمانی کوتاه در حد 15 دقیقه و بیشتر (در حد ساعت و روز و حتی ماهانه) انجام داد.

همچنین سرعت مناسب این روش کمک می‌کند که معامله‌کنندگان فرصت کافی برای واکنش نشان دادن به تحرکات بازار را داشته باشند.

آموزش تحلیل تکنیکال بورس

برخلاف یک تحلیل بنیادی که تلاش می‌کند ارزش یک انواع تحلیل در بورس سهام را بر اساس نتایج تجاری مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل تکنیکال بورس در بازارهای مالی بر مطالعه قیمت و حجم معامله متمرکز است. در این روش معمولاً تحلیل‌گران برای به دست آوردن سیگنال‌های کوتاه‌مدت از ابزارهای مختلفی استفاده می‌کنند که مهم‌ترین آن‌ها نمودارها است. شاید جالب باشد بدانید که قدمت تحلیل تکنیکال به بیش از 200 سال پیش برمی‌گردد. در اواخر دهه 1800 میلادی فردی به نام چارلز داو نظریه داو را ارائه داد که در آن پیشنهاد می‌شد تجزیه و تحلیل بازار مالی بر اساس فعالیت‌های معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت انجام شود. داو معتقد بود که قیمت فعلی به هیچ عنوان روندی تصادفی ندارد و هرگز هم تصادفی نبوده است؛ بنابراین با تحلیل مناسب آن می‌توان روند قیمت در آینده را نیز به دست آورد. بعد از داو، در طول دهه‌های گذشته افراد مختلفی این نظریه را بسط داده‌اند و در نتیجه تلاش این افراد، امروزه آموزش تحلیل تکنیکال بورس به عنوان یک علم مهم در این حوزه صورت می‌گیرد. به خاطر داشته باشید که تحلیل‌گران حرفه‌ای هرگز از تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی به تنهایی برای پیش‌بینی روند بازار استفاده نمی‌کنند. هرچند که معامله‌گران خرد این روش را بیشتر می‌پسندند؛ اما صاحبان حرفه‌ای سهام و تحلیل‌گران متخصص تحقیقات خود را فقط بر اساس تحلیل تکنیکال یا بنیادی قرار نمی‌دهند و از همه ابزارهای موجود استفاده می‌کنند تا به نتایجی دقیق‌تر و قابل‌ اعتمادتر برسند.

تحلیل تکنیکال بورس در بازارهای مالی چگونه انجام می‌شود؟

بسیاری از تحلیل‌گران در این روش از یک رویکرد بالا به پایین استفاده می‌کنند. درواقع ابتدا از تجزیه و تحلیل بازار در سطح گسترده شروع کرده و بعد به بخش‌های خاص یا صنایع مورد نظرشان محدود می‌شوند و سپس به تجزیه و تحلیل سهام‌ها به‌ صورت جداگانه می‌پردازند. زیبایی تجزیه و تحلیل تکنیکال در چند منظوره بودن آن است. شما می‌توانید این روش را برای هر نوع دارایی که در آن عرضه و تقاضا تعیین‌ کننده قیمت باشد به کار بگیرید. در این روش تنها به نمودارها نیاز دارید. فرقی نمی‌کند که نمودار مربوط به بازه زمانی 2 روز باشد یا 2 سال. تنها کافی است به سطوح پشتیبانی، مقاومت، روندها، دامنه معاملات و سایر جنبه به طور دقیق نگاه کنید و تحلیل نمودار را انجام بدهید. این کار ممکن ساده به نظر برسد اما خیلی هم آسان نیست. برای خبره شدن در این روش، نیاز به مطالعه جدی و ذهن باز دارید.

به‌ طور کلی تحلیل‌گران فنی انواع گسترده‌ای از شاخص‌های زیر را بررسی می‌کنند:

شاخص‌های حجم و حرکت

سطوح پشتیبانی و مقاومت

شروع کار در بازار بورس

بسیاری از مردم مایل به سرمایه‌گذاری در بازار بورس هستند اما هنوز مطمئن نیستند که چگونه و از کجا شروع کنند. قطعاً با ثبت‌‌نام آنلاین می‌توان این کار را انجام داد اما چگونه می‌خواهید بفهمید که کدام سهام‌ها را بخرید و چه زمان معاملات خود را به انجام برسانید؟ شرکت کارگزاری سرمایه و دانش با 16 سال سابقه کار و به عنوان کارگزار رتبه الف در این زمینه می‌تواند راهنمای شما باشد. استفاده از صندوق‌های سرمایه‌گذاری یا خدمات سبدگردانی در این کارگزاری زیر نظر سازمان بورس و اوراق بهادار انجام می‌شود که می‌تواند به عنوان اولین قدم‌های شما در بازار سرمایه تلقی شود.

انواع تحلیل در بورس

انواع تحلیل در بورس

تحلیل تکنیکال یکی از روش‌های معتبر در بررسی روند قیمت سهام شرکت‌ها است. که براسا شاخص‌هائی همچون (عرضه و تقاضا ـ حجم معاملات ـ تعداد خریداران ـ قیمت‌های تاریخی) استوار می‌باشد.

به گزارش سایت خبری ساعد نیوز، بطور کلی، بورس را می توان بازاری دانست که در آن خرید و فروش انجام می شود. ساده تر این است که بگوییم هرگاه شرایطی فراهم شود که بین خریدار و فروشنده رابطه برقرار شود و معامله ای صورت پذیرد بازار تشکیل شده است.

انواع تحلیل

برای به دست آوردن بازده مناسب در بورس حتماً باید نکات فوق را مد نظر داشت. به علاوه با استفاده از تحلیل های عملی متداول (فاندامنتال ـ تکنیکال) شرایط را برای دستیابی به بیشترین بازده در کمترین زمان ممکن مهیا نمود.

استفاده از تئوری مدرن پرتفولیو (MPT) نیز کمک مؤثری در بهینه سازی سبد سهام و توازن ریسک و بازده می نماید.

تحلیل فاندامنتال یا بنیادی

در لغت به معنای بنیادی و پایه ای است و در علم معاملات بورس اوراق بهادار به نوعی از تحلیل گفته می شود که به بررسی بنیادی و همه جانبه شرکت های بورسی در سطح خرد و کلان می پردازد.

به کسانی که از این روش برای تحلیل استفاده می نمایند فاندامنتالیست یا (بنیادگرا) می گوییم.

سرمایه گذار در هر نوع بازار، اعم از اوراق بهادار، طلا، ارز مسکن و… همواره نیازمند بررسی همه جانبه فرصت ها و هزینه های سرمایه گذاری و روند آیند آن می باشد.

در حققت، تحلیل براساس اطلاعات موجود و پیش بینی وقایع تأثیرگذار براساس فرصت های سرمایه گذاری روشی است که بسیاری از تحلیل گران از آن استفاده می نمایند. در این نوع دیدگاه، تحلیل گر کار خود را باکل نگری آغاز و با جز (مطالعات جهانی، منطقه ای کشوری، صنعتی و شرکتی) شکل می گیرد.

بررسی هزینه ها و فرصت ها و ریسک با ذکر دلایل و مقایسه با سایر اطلاعات موجود به همراه پیش بینی وقایع آینده، شالوده این گونه تحلیل است.

تحلیل تکنیکال یا تکنیکی

تحلیل تکنیکال یکی از روش های معتبر در بررسی روند قیمت سهام شرکت ها است. که براسا شاخص هائی همچون (عرضه و تقاضا ـ حجم معاملات ـ تعداد خریداران ـ قیمت های تاریخی) استوار می باشد.

به عبارت دیگر، تحلیل تکنیکی استفاده از اطلاعات گذشته برای پیش بینی وقایع آینده است. به تحلیل گرانی که از این روش برای بررسی سهام استفاده می نمایند تکنیکالیست یا (چارتیست) می گویند.

در این نوع تحلیل، استفاده از نمودار قیمت و اندیکاتورهای مختلف پایه و اساس کار است و برای یک چارتیست اطلاعات بنیادی سهم هیچ اهمیتی ندارد. در برخی موارد، چارتیست ها اصلاً نمی دانند شرکتی که سهام آنرا خریداری می نماید چه محصولی تولید می نماید.

در تحلیل تکنیکال 3 اصل اساسی مبنای تحلیل را تشکیل می دهد:

الف) همه چیز در قیمت سهم منعکس می گردد.

چارتیست ها معتقدند که تمام اطلاعات و اخبار یک سهم تأثیرشان را در قیمت سهم به جای می گذارند و نیازی به پیگیری وقایع شرکت ها نیست و قیمت سهم نشانگر تحولات شرکت است.

ب) روند قیمت ها در برابر تغییرات مقاومت می نماید

هرگاه قیمت سهام شرکتی بخواهد تغییر (افزایش یا کاهش) نماید این تغییر منفی و مثبت یک تا صفر می باشد. به عبارت دیگر، قیمت ها در دامنه منفی، مثبت حرکت می نمایند ولی تمایل آن رسیدن به نقطه صفر و تعادلی است.

بر همین اساس، هیچ گاه قیمت سهام در یک لحظه ناگهانی به تعادل نمی رسد و این اتفاق در طی دوره زمانی به وقوع می پیوندد که رفتار بازار طی این دوره به ما نشان می دهد که تا پایان دوره چقدر باقی مانده است.

مثلاً زمانی که سهام یک شرکت روند مثبت دارد در طی راه به نقطه ای می رسیم که از آن به بعد، درصد افزایش قیمت نسبت به روزهای قبل کاهش می یابد یا بالعکس در یک روند منفی هرگاه شتاب کاهش قیمت نسبت به روزهای گذشته آرام شد یعنی به نقطه تعادل نزدیک شده ایم.

ج) تاریخ (روند) تکرار می شود

اگر قبول کنیم که از لحاظ روان شناختی، انسان ها در شرایط مشابه عکس العمل های مشابه دارند، به راحتی می توانیم انعکاس این اصل روان شناسی را در نوع خرید و فروش آنها دخیل نماییم و با بررسی وقایع گذشته، پیش بینی آینده را سهل نماییم.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.