استراتژی های بازاریابی



استراتژی بازاریابی چیست؟

استراتژی های بازار ملی، منطقه ای و محلی

**این مطلب ادامه مطلب استراتژی‌های بازاریابی است .

این طبقه ی استراتژِی بازاریابی اغلب توسط بازاریابان منطقه ای و ملی نادیده گرفته می شود. این استراتژی به بازاریاب کمک می کند تا تعیین نماید که آیا یک برنامه ی بازاریابی ملی محوری وجود خواهد داشت یا ترکیبی از برنامه های بازاریابی ملی، منطقه ای و محلی موجود می باشد. داشتن ترکیبی از برنامه ها مستلزم کار زیادی است، اما معمولاً ارزش تلاش کردن را دارد. این استراتژی با به وجود آوردن امکان به کارگیری برنامه های بازاریابی منطقه ای خاص، دی ام ای های (ناحیه ی بازار مشخص شده یا ناحیه ی تماشاکننده ی تلویزیون) منطقه ای و حتی تفاوت های نواحی تجاری محلی را شناسایی استراتژی های بازاریابی می کند.

برای مثال، در مدیسون، ویسکانزین، بازار ممکن است ترویج های ویژه ای دریافت دارد که نقش آنها در ایجاد فروش در شهرهای دانشگاهی غرب مرکزی به اثبات رسیده است، در حالی که شیکاگو ممکن است به دلیل اندازه، پتانسیل فروش و میزان آشفتگی تبلیغاتی که در بازارش دارد، بودجه ی رسانه ای مازادی دریافت کند. چنین رویکردی بازاریاب را قادر می سازد تا رسانه ها، پیام و سطوح بودجه را برای بازارهای خاص مطابق سازد. تخصیص منابع بازاریابی شما بر مبنای جغرافیا بسیار اهمیت دارد، به ویژه زمانی که در بازار هدف شما جغرافیا یک متغیر کلیدی برای نرخ های خرید است. محاسبه های بی دی آی و سی دی آی در بخش نرخ های خرید/ عادت های خرید بررسی کسب و کار را مرور استراتژی های بازاریابی نمایید.

نمونه ی استراتژی: ( برای یک شرکت چاپ واقع در ویسکانزین) تلاش های بازاریابی تان را ابتدا بر مشتریانی که به طور مستقیم خرید می کنند (در مقابل کسانی که از طریق آژانس های تبلیغات یا طراحی خرید می نمایند) در ویسکانزین متمرکز نمایید،سپس در نواحی غرب مرکزی (میشیگان، مینسوتا و ایلینویز) و در آخر در سایر نواحی ایالات متحده.

دلیل منطقی: تمام اهداف یک مولفه ی محلی (ویسکانزین)، منطقه ای (میشیگان، مینسوتا و ایلینویز) و ملی دارند که تلاش های بازاریابی آن را منعکس می سازند. این "هرم" به طور اساسی بازاریاب را قادر می سازد تا بر نواحی نزدیک با پتانسیل بالا متمرکز شود- جایی که نیروی فروش می تواند اثربخش ترین دسترسی را داشته باشد و با هدف گیری صنایع و شرکت های کلیدی در محل هایی آن سوتر از غرب مرکزی، پیگیری را از آن فراتر ببرد.


استراتژی های فصلی بودن

در مورد زمان تبلیغ یا ترویج محصول یا فروشگاه شما باید تصمیم های استراتژیک اتخاذ نمایید. در این جا، قسمت فصلی بودن از بخش فروش در بررسی کسب و کار شما مفید واقع می شود. چندین موضوع حائز اهمیت هستند. نخست این که آیا زمان هایی از سال وجود دارند که عملکرد طبقه ی محصول شما به طور کلی از عملکرد شرکت شما به طرز چشمگیری بهتر باشد؟ اگر وجود دارد، دلیل آن چیست؟ آیا می توانید برای افزایش فروش طی دوره ای که مشتریان طبقه ی محصول شما به طور طبیعی در نرخ های بالاتری خرید می کنند، کاری انجام دهید؟

دوم این که آیا می خواهید تمام طول سال تبلیغ و ترویج نمایید، یا در دوره های قوی تر فروش یا در دوره های ضعیف تر؟

سومین موضوع این که شما باید تصمیم بگیرید آیا می خواهید پیش از دوره های اوج فروش، طی آنها یا در میان آنها تبلیغ و ترویج نمایید؟

در آخر، باید منافع و ظرفیت تولیدتان را در نظر بگیرید. چنانچه دوره های اوج کنونی فروش فصلی شما، شما را به فعالیت با حدوداً تمام ظرفیتتان واداشته است، قادر نخواهید بود تا فروشتان را در این دوره خیلی افزایش دهید.

نمونه ی استراتژی: طی دوره های اصلی بازگشت به مدرسه در اواخر تابستان، همچنین دوره های تعطیلات کریسمس و بهار به شدت اقدام به ترویج نمایید.

دلیل منطقی: یک بازاریاب محصولات کاغذی در سطح ملی، برای محصول دستمال کاغذی سایز مسافرتی خود، مادران بچه های مدرسه ای را هدف قرار داد. این بازاریاب این محصول را به عنوان دستمال کاغذی همراه در میز مدرسه جایگاه یابی کرد. فصل مدرسه بر زمان بندی خرید تاثیر گذاشت.

استراتژی های بودجه

استراتژی های بودجه چگونگی هزینه شدن بودجه ی بازاریابی را نشان می دهند. برای دست یابی به اهداف بازاریابی شما، باید در مورد استراتژی های بازاریابی استراتژی های بودجه ی مربوط به موضوع هایی نظیر هزینه ی سرمایه گذاری برای یک محصول جدید؛ این که آیا فروش برندها، فروشگاه ها یا نواحی کشور با فروش ضعیف تر را افزایش دهید و یا این که آیا مشتریان بیشتری به برندها یا فروشگاه های قوی تر شما جذب نمایید، تصمیم گیری نمایید.

همچنین به بودجه ی کل باید توجه شود. آیا شرکت شما قصد دارد برای بازاریابی و تبلیغات درصدی از فروش را متناسب با سال های گذشته هزینه کند؟ یا آیا به این دلیل که پیش بینی های فروش و اهداف بازاریابی تهاجمی جدید نیاز دارید، بودجه ی بازاریابی را از – برای مثال – 5 درصد فروش ناخالص به 8 درصد افزایش دهید؟ بر روی جزئیات واقعی بودجه در بخش بودجه ی برنامه ی بازاریابی تاکید خواهد شد.

نمونه استراتژی: بودجه ی بازاریابی را در دو دسته ی متفاوت جغرافیایی تخصیص دهید. در دسته ی 1، بودجه را 25 درصد افزایش دهید و در دسته ی2، سطوح بودجه را در مقایسه با سال گذشته حفظ نمایید.

دلیل منطقی: این خرده فروش ملی تشخیص داد که برخی بازارها فوق العاده رقابتی بودند و این که بودجه ی اضافی برای حفظ رشد سهم ضروری می باشد.


استراتژی های رقابتی

اغلب به یک استراتژی رقابتی نیاز است. بررسی کسب و کار ممکن است نشان دهد که مسئولیت کامل افول شرکت شما در سهم بازار تقریباً با یک رقیب تنها است، یا یک رقیب جدید در حال ورود به بازار است، یا یک شرکت تنها یا گروهی از رقبا ممکن است بر جایگاه یابی منحصر به فرد شما در بازار پیشی گرفته باشند. در این صورت، شما باید یک استراتژی بازاریابی رقابتی در برنامه ی بازاریابی شما ایجاد نمایید.

نمونه ی استراتژی : رقبای تا رده ی دهم را از طریق هم ارز قرار دادن خود با پایونیر- که رهبر بازار می باشد- به عنوان دومین انتخاب بذر دورگه، هدف قرار دهید.

دلیل منطقی: این تولید کننده ی بذر دروگه تسلط پاپونیز را (40 درصد سهم بازار) شناسایی کرد و سطح بعدی رقبا را هدف گیری نمود. برای این منظور، شرکت بر روی این واقعیت سرمایه گذاری نمود که اغلب کشاورزان از دو برند یا بیشتر در مزرعه ی خود استفاده می کنند و خودش را در کنار پایونیر به عنوان دومین بذر جایگاه یابی نمود.

استراتژی بازاریابی جهانی (Global marketing) چیست؟

استراتژی بازاریابی جهانی (Global Marketing) چیست

تدوین استراتژی بازاریابی جهانی (Global marketing) برای ورود به بازار بین المللی یک ضرورت است. اگر صاحب کسب و کار هستید و قصد حضور در بازار جهانی را دارید باید بدانید که محصولات و خدمات خود را چگونه ارائه کنید تا بتواند در رقابت با محصولات معتبر در دنیا موفق باشد. شما باید نیاز ها و انتظارات گوناگون مشتریان استراتژی های بازاریابی مختلف در نقاط مختلف دنیا را شناسایی و تامین کنید. در این مقاله از سرویس علم و تکنولوژی در مجله کوروش به بحث بازاریابی جهانی پرداخته ایم.

تعریف بازاریابی جهانی (Global marketing)

تعریف بازاریابی جهانی (Global marketing)

بازاریابی جهانی (Global marketing) به عنوان یک فرایند تنظیم استراتژی های بازاریابی برای انطباق با شرایط سایر کشور ها تعریف می شود. البته باید گفت که بازاریابی جهانی فراتر از فروش جهانی محصول و یا خدمات شماست. این فرایند کاملا برنامه ریزی شده است. موقعیت یابی، تبلیغ محصول و سایر عملکردها در چارت کامل برنامه ریزی قرار می گیرند. کسب و کار های بزرگ معمولا دفاتری در خارج از کشور دارند. این دفترها مسئولیت بازاریابی را در آن کشور ها بر عهده دارند.

اهمیت بازاریابی جهانی (Global marketing) برای کسب و کارهای کوچک

در حال حاضر با گسترش اینترنت حتی کسب و کار های کوچک نیز می توانند در هر نقطه از جهان به مشتریان خود دسترسی پیدا کنند. شاید یک کسب و کار تصمیم بگیرد که در سطح بین المللی وارد رقابت نشود، اما پس از مدتی از رقبای خود در سطح ملی نیز عقب می افتد. رقبا با ورود به بازار بین المللی می توانند برای استراتژی های بازاریابی خود مزیت رقابتی کسب کنند. بنابر این بهتر است تا با رعایت اصول بازاریابی جهانی (Global marketing) به عرصه بین المللی ورود کرد. حضور بین المللی برای بسیاری از کسب و کار ها الزامی است.

فواید بازاریابی جهانی (Global marketing)

اطلاع از آخرین مطالب جذاب و پرطرفدار

فواید بازاریابی جهانی (Global marketing)

قطعا بازاریابی جهانی (Global marketing) اگر به درستی انجام شود فواید زیادی دارد. اول این که می تواند اثر بخشی محصول یا خدمات شما را بهبود بخشد. هر چه بیشتر رشد کنید، بیشتر یاد می گیرد. هر چه سریع تر یاد بگیرید، در تولید محصولات یا خدمات جدید موثرتر عمل می کنید.

یکی دیگر از مزایای این نوع بازاریابی این است که شما می توانید به عنوان یک کسب و کار یا برند تجاری، مزیت رقابتی قوی داشته باشید. برای رقبا فعالیت در بازار محلی و رقابت در آن عرصه به اندازه کافی راحت است.

رقابت با رقبا

تنها تعداد کمی از کسب و کارها می توانند کار خود را در عرصه جهانی گسترش دهند. از این رو اگر بتوانید در بازار جهانی رقابت کنید، رقبای شما راه سخت تری را پیش رو دارند. در نتیجه شما به یک نیروی قوی در صنعت خود تبدیل شده اید. یکی دیگر از فواید این نوع بازاریابی، آگاهی مصرف کننده از برند، محصول و خدمات شما است.

از طریق اینترنت مصرف کنندگان به سادگی می توانند پیشرفت و توسعه شما را در جهان پیگیری کنند. در نهایت بازاریابی جهانی (Global marketing) می تواند هزینه شما را کاهش دهد. در عین حال پس انداز شما افزایش پیدا می کند. با تمرکز بر بازار های دیگر می توانید با استانداردسازی فرایند های خود به صرفه جویی در مقیاس و دامنه دست یابید.

بازاریابی جهانی (Global marketing)؛ یک مسیر تدریجی

بازاریابی جهانی (Global marketing)؛ یک مسیر تدریجی

شرکت هایی که به سمت بازاریابی جهانی (Global marketing) در حال تکامل هستند، در واقع کاملا تدریجی این مسیر را طی می کنند. در مرحله اول کسب و کارها باید بر روی بخش داخلی خود متمرکز شوند. آن ها باید فعالیت های خود را در بازار داخلی به طور متمرکز گسترش داده و بهینه سازی کنند. در مرحله دوم شرکت ها می توانند وارد پروسه صادرات شوند.

پروسه بسیار مهم سازگاری

اما مرحله سوم زمانی است که شرکت متوجه شده است که باید بازاریابی خود را برای خارج از کشور نیز بسط دهد. تمرکز کسب و کار در آن زمان به سمت توسعه چند ملیتی سوق پیدا می کند. بنابراین وارد پروسه بسیار مهم سازگاری می شود.

در مرحله نهایی کسب و کارها پس از سازگاری برنامه ها و محصولات خود را برای خدمت به بازاریابی جهانی گسترش می دهند. در این مرحله است که خلق ارزش می شود. تقریبا می توان گفت که هیچ دوره زمانی مشخصی برای این فرایند تکامل وجود ندارد.

استراتژی های بازاریابی جهانی (Global marketing)

استراتژی های بازاریابی جهانی (Global marketing)

استراتژی های بازاریابی جهانی (Global marketing) در واقع اهمیت زیادی در پیشبرد عملکرد کسب و کار در سطح جهانی دارند. برای ایجاد یک استراتژی بازاریابی جهانی خوب باید بتوانید به چند سوال صادقانه پاسخ دهید. این که در بازار بین المللی در تلاش هستید که به چیزی برسید. در عین حال باید نقاط قوت و ضعف کسب و کار خود را در این بازار شناسایی کنید.

پس از آن باید از خود سوال کنید که چگونه می توان با چالش های موجود در بازار مقابله کرد. این که شما چه پتانسیلی در بازار جهانی خواهید داشت. یک استراتژی بازاریابی جهانی خوب، تمامی مناطق جهان را در نظر می گیرد. پس از آن تلاش بازاریابی بر اساس لحاظ مناطق مختلف در جهان شروع می شود.

تجزیه مناطق

گاهی اوقات استراتژی، همه کشورها را در بر نمی گیرد، بلکه باید در مناطق خاصی اعمال شود. به عنوان مثال شما می توانید مناطقی مانند آمریکای شمالی، آمریکای لاتین، اروپا و خاورمیانه و آفریقا را تجزیه کنید.

یک استراتژی بازاریابی جهانی (Global marketing) تقریبا از چند بخش مهم تشکیل شده است: نام های تجاری یکسان، بسته بندی یکسان، محصولات مشابه و پیام تبلیغاتی استاندارد. همچنین در این استراتژی قیمت گذار هماهنگ، راه اندازی محصول هماهنگ و کمپین های فروش هماهنگ لحاظ شده اند.

اهمیت فرهنگ سازی در برند در بازاریابی جهانی (Global marketing)

اهمیت فرهنگ سازی در برند در بازاریابی جهانی (Global marketing)

یکی از نکات مهمی که در استراتژی بازاریابی جهانی (Global marketing) باید مورد نظر قرار گیرد، بحث فرهنگ غنی و قوی برند است. ایجاد یک برند قوی و ثابت که برای مشتریان آشنا به نظر می رسد، اولویت شرکت هایی است که در سطح بین المللی در حال رشد هستند. با افزایش روز افزون و گسترش اینترنت ساختار برند بیشتر به یک فرهنگ برند تبدیل شده است. به بیان دقیق تر امروزه رایج شده که برندی که از آن حمایت می کنید، فرهنگ شما را منعکس می کند.

یک مثال ساده

اگر فرهنگ برند خود را به خطر بیندازید، کسب و کار شما آسیب پذیر می شود. برای مثال گوگل زمانی که یک موتور جستجوی خود سانسور شده را در چین راه اندازی کرد با واکنش مشتریان مواجه شد. در بازار هیچ حد و مرزی وجود ندارد؛ چه یک برند محبوب باشید و چه یک کسب و کار تجاری کوچک.

توسعه کمپین بازاریابی جهانی (Global marketing)

توسعه کمپین بازاریابی جهانی (Global marketing)

برای توسعه کمپین خود در بازاریابی جهانی (Global marketing)، چند نکته وجود دارد که باید در نظر بگیرید. شما باید بازار خود را به خوبی بشناسید. هر منطقه رفتارها و هنجارهای مختلفی دارد. بنابراین پیام های بازاریابی شما باید با شناخت از بازار شکل گیرند. در عین حال نباید یک برنامه بازاریابی منسجم را فراموش کنید. شما باید برنامه بازاریابی جهانی خود را با تلاش های محلی خود هماهنگ کنید.

زمانی که بینشی کامل از محیط جهانی داشتید، اقدام به تدوین طرح بازاریابی کنید. پس از آن اهداف خود را مشخص کنید. یکی دیگر از نکات مهمی که باید در نظر بگیرید، بحث بومی سازی ارتباطات است. دانستن زبان و موانع فرهنگی و تنظیم ارتباطات خود برای هر بازار مهم است. شما باید بتوانید تجربه شخصی تری ایجاد کنید.

سخن پایانی

بازاریابی جهانی (Global marketing) نیاز به دانش زبان و شناخت بازار در کشور های مختلف دارد. کشورهایی که قصد توسعه کسب و کار در آن ها را دارید. در عین حال شما باید بتوانید داده های ارزشمندی را از استراتژی های داخلی و محلی کسب و کارهای مشابه در هر منطقه را به دست آورید. این کار باعث می شود تا بتوانید اهداف خود را بهتر مشخص کنید. اما در این میان قدم نخست توسعه کسب و کار و برند تجاری در سطح ملی و محلی است. پس از شناسایی مخاطبان هدف خود در سطح ملی و توسعه محصول به صورت داخلی می توانید آهسته و پیوسته در مسیر توسعه جهانی قدم بردارید.

استراتژی های بازاریابی

مقدمه

یک کسب‌وکار جدید، فارغ از ابعاد و اندازه (یک شرکت کوچک استارت‌آپی، یک شرکت فناور متوسط و یا یک هلدینگ بزرگ چند هزار نفره) و حتی ماهیت آن (خدماتی، تولیدی مبتنی بر فناوری‌های بالغ و یا یک شرکت فناور مبتنی بر ایده‌های نوآورانه و نوظهور)، به ابزارهای مختلفی برای موفقیت نیازمند است؛ داشتن تیمی هم‌افزا و مکمل که با دانش و مهارت خود، می‌توانند توسعه نوآوری‌های جدید را ممکن سازند، مدیریتی هوشمند و چابک که فرصت‌ها را در کسری از ثانیه تشخیص داده و همواره در پی اتخاذ بهترین تصمیم‌ها برای توسعه بیشتر کسب‌وکار است، منابع مالی کافی، اعم از سرمایه‌های جذب شده و یا جریان‌های درآمدی پایدار و نیز توجه دقیق و همه‌جانبه به بازار و مشتریان با هدف توسعه محصولات و خدماتی مفید و مطابق با سلایق مصرف‌کنندگان.

ارتباط مناسب با بازار و مشتریان، یکی از مهم‌ترین فاکتورهای موفقیت یک کسب‌وکار است. مثال‌های متعددی از بنگاه‌های اقتصادی وجود دارد که به‌رغم برخورداری از محصولی شاخص و کارآمد از نظر فنی، نظر مشتریان را جلب ننموده و عاقبت از بازار خارج شده‌اند. این امر، به‌خوبی نشان می‌دهد که بازاریابی هوشمند و مؤثر، تا چه حد می‌تواند در فروش محصول و موفقیت شرکت مفید واقع گردد. نکته جالب‌تر این‌که یک فرآیند بازاریابی واقع‌بینانه و کارآمد، امکان رصد و دریافت بازخورد مشتریان را هم فراهم می‌سازد؛ چیزی که استراتژی‌های تولید و توسعه محصول شرکت را هدایت نموده و از این طریق، پایداری و موفقیت مستمر را تضمین می‌کند.

اگر بنیان‌گذار یک کسب‌وکار نوپا هستید و یا ایده‌ای در ذهن دارید و مترصد راه‌اندازی استارت‌آپ خود می‌باشید، باید بدانید که بازاریابی، یکی از مهم‌ترین فاکتورها در رشد و توسعه کسب‌وکارتان خواهد بود. اتخاذ یک استراتژی بازاریابی هوشمندانه و استفاده حداکثری از فرصت‌های دنیای دیجیتال فعلی، سهم شما را از بازار افزایش داده و شما را از رقبا متمایز می‌سازد. در این نوشتار، سعی شده تا چگونگی اتخاذ یک استراتژی بازاریابی استارت‌آپی و نحوه ارزیابی آن بیان گردد.

مرحله اول: استراتژی خود را مشخص کنید.

هیچ دو استارت‌آپی کاملاً مشابه هم نیستند. از همین رو، هر استارت‌آپ به استراتژی‌های بازاریابی متفاوتی نیازمند است . شاید به‌عنوان یک بنیان‌گذار استارت‌آپی، از این شرایط وحشت کنید و با خود بگویید که چگونه می‌توان استراتژی بازاریابی مناسب را تشخیص داد؟

نگران نباشید؛ با وجود تفاوت‌های کوچک و بزرگ بین استارت‌آپ‌ها، تمام استراتژی‌های موفق بازاریابی، شامل چهار مؤلفه اصلی هستند: «اهداف، مخاطبین، تحقیقات بازار و بودجه». بنابراین:

1. اهدافتان را تعیین کنید!

در مراحل اولیه فعالیت یک کسب‌وکار جدید، بسته به نحوه تعریف موفقیت، ممکن است اهداف شما متفاوت باشند. اما برای بسیاری از استارت‌آپ‌ها، اهداف کلیدی را می‌توان چنین تعریف کرد: «افزایش آگاهی از برند و جذب مشتریان جدید» . اگرچه هر دوی این موارد، در پیشرفت و توسعه استارت‌آپ شما مهم هستند، اما اولویت‌بندی اهدافی که بیشترین معنا را برای شما دارند، می‌تواند مفید باشد. پس:

الف) آگاهی از برند را بالا ببرید؛ هنگام شروع یک کسب‌وکار جدید، مهم است که خود را به مشتریان موجود یا مشتریان بالقوه معرفی کنید. شما باید به مردم بگویید که چه کسی هستید، چه کاری انجام می‌دهید و چه چیزی شما را از دیگران متمایز می‌کند. اگر ترجیح می‌دهید آگاهی از برند را در اولویت قرار دهید، احتمالاً اهداف و استراتژی بازاریابی شما، بر مبنای تشخیص و شناسایی سریع نام تجاری و محصولات شما از سوی عموم مردم شکل خواهد گرفت.

ب) مشتریان جدید پیدا کنید؛ اگر ترجیح می‌دهید که جذب مشتریان جدید را در اولویت قرار دهید، هدف شما ممکن است ثبت نام افراد جدید در پلتفرم (محصول یا خدمت) و تشویق آن‌ها برای تبدیل شدن به کاربران فعال باشد. برای رسیدن به این هدف، شما باید یک استراتژی بازاریابی مبتنی بر جلب توجه افراد و ترغیب آن‌ها به تعامل با کسب‌وکارتان تدوین کنید.

2. مخاطبان هدفتان را مشخص کنید!

نوع و ماهیت استارت‌آپ مهم نیست. مهم رساندن پیام مناسب بازاریابی به افراد مناسب است. هنگامی‌که در حال تدوین استراتژی بازاریابی هستید، وقت بگذارید و به این فکر کنید که مخاطبین ایده‌آل شما چه مشخصاتی دارند یا به عبارت بهتر، می‌خواهید مخاطبان شما چه کسانی باشند.

در اینجا ممکن است چند سؤال پدید آید:

  • به مشتریان بالقوه خود چه پیشنهادی می‌دهید؟
  • چه چیزی شما را منحصربه‌فرد می‌کند؟
  • چرا مشتری شما را به جای رقبایتان انتخاب می‌کند؟
  • اگر مدل کسب‌وکار شما « B2B » است، آیا محصول شما بیشتر به سود کسب‌وکارهایی با اندازه خاص یا یک صنعت خاص خواهد بود؟
  • اگر مدل کسب‌وکار شما « B2C » است، انتخاب عاقلانه و منطقی بر مبنای موقعیت مکانی، جمعیتی یا علایق مخاطبین چیست؟

3. جایگاهتان را در بازار پیدا کنید!

بنا بر تحقیقات « CB Insights » پیرامون علل شکست استارت‌آپ‌ها، کمبود تقاضا در بازار، یکی از دلایل اصلی شکست استارت‌آپ‌ها است. ممکن است محصول یا خدمت ارائه شده مشکلی را حل نکند یا آن‌قدر منحصربه‌فرد نباشد که بتواند خود را از سایر رقبا متمایز سازد. شاید تمرکز کسب‌وکار (بازار هدف) خیلی محدود بوده و تعداد مشتریان بالقوه، آن‌قدر زیاد نباشد که بتوان به موفقیت شرکت و گسترش مقیاس آن فکر کرد. شاید هم هیچ یک از این مشکلات و چالش‌ها وجود نداشته و فقط در موقعیت درستی قرار نگرفته‌اید. در این حالت، اصلاً فرصتی برای دستیابی به افراد مناسب وجود ندارد که بخواهیم ببینیم آیا بازار محدودی پیش روی ما است یا خیر!

برای این‌که شانس بیشتری برای استارت‌آپ خود فراهم کنید، وقت کافی اختصاص داده و در مورد سایر محصولات موجود در بازار تحقیق کنید . با سنجش و ارزیابی علاقه مشتریان بالقوه و اطمینان از تقاضای کافی برای ادامه کار، حالا به این فکر کنید که چگونه در مورد همه چیزهای عالی که می‌توانید به مخاطبان هدف خود عرضه دهید، تبلیغ کنید.

4. بودجه خود را تعیین کنید:

برای همه کسب‌وکارها، بودجه بازاریابی عاملی تعیین‌کننده است. یک شرکت استارت‌آپی، تحت تأثیر عوامل مختلفی همچون هزینه‌های عملیاتی و پیش‌بینی درآمد قرار می‌گیرد. مهم نیست که برای هزینه‌های بازاریابی خود، چقدر می‌توانید کنار بگذارید. مهم این است که هوشمندانه هزینه کنید. به اهداف خود فکر کنید و پول خود را روی کانال‌هایی متمرکز کنید که به شما در دستیابی به آن‌ها کمک می‌کنند. اگر یک کانال خاص بازاریابی، مثمرثمر واقع نشد، از انجام اصلاحات جدید و امتحان مسیرهای نو اصلاً نترسید.

به یاد داشته باشید که با توسعه کسب‌وکار (و بودجه شما)، همیشه می‌توانید پول بیشتری به بازاریابی خود اختصاص دهید. مهم این نیست که همه مخاطبین بالقوه را همین حالا هدف قرار دهید، مهم این است که مناسب‌ترین گروه مخاطبین بالقوه را شناسایی کرده و با کمترین هزینه، آن‌ها را به سبد مشتریان بالفعل خود منتقل کنید. همیشه وقت برای سایر مخاطبین بالقوه باقی است، پس درست انتخاب کنید!

مرحله دوم: از کانال‌های مناسب به مخاطبان خودتان دسترسی پیدا کنید.

دنیای تبلیغات و بازاریابی، بسیار گسترده و مفصل است. احتمالاً شما هم مطالبی پیرامون کانال‌های بازاریابی و مسیرهای دسترسی به مشتریان بالقوه خوانده‌اید. موارد زیر، به‌عنوان پنج کانال دستیابی به مشتریان، اجزای اساسی هر استراتژی بازاریابی استارت‌آپی محسوب می‌شوند:

1. وب‌سایت:

وب‌سایت‌ها، ابزارهای متنوعی برای بازاریابی هستند که به صورت شبانه‌روزی، برای کمک به شما در برقراری ارتباط با مخاطبین و رشد کسب‌وکارتان کار می‌کنند. استفاده از این ابزار بسیار ساده است. اگر دانش و تجربه طراحی وب‌سایت یا بودجه کافی برای طراحی یک وب‌سایت انحصاری و تخصصی را ندارید، به سراغ پلتفرم‌های طراحی وب‌سایت رفته و یک وب‌سایت حرفه‌ای (و رایگان) ایجاد کنید.

هنگام ایجاد وب‌سایت خود، چند نکته کلیدی وجود دارد که باید آن‌ها را به خاطر داشته باشید:

  • نام دامنه وب‌سایت، هویت آنلاین شما است. بنابراین، انتخاب نامی ساده و متناسب با نام تجاری شما که به سادگی در ذهن می‌ماند، یک اولویت جدی است. همان‌طور که گزینه‌ها را بررسی می‌کنید، حتماً در دسترس بودن نام دامنه احتمالی در رسانه‌های اجتماعی مختلف را هم بررسی کنید. استفاده از یک نام مشترک در تمامی کانال‌های تبلیغاتی، به شما در ایجاد هویت یکپارچه تجاری و بهبود دسترسی مشتریان به اطلاعات کسب‌وکار کمک می‌کند. به منظور درک بهتر الزامات و نکات کلیدی نام‌گذاری کسب‌وکار و دامنه وب‌سایت، می‌توانید به این مقاله مراجعه کنید.
  • پس از راه‌اندازی وب‌سایت، گزینه‌های مرتبط با تبلیغات گوگل را تنظیم کنید. این کار، به شما امکان می‌دهد تا با نمایش تبلیغات هدفمند به افرادی که از وب‌سایت شما بازدید می‌کنند و سپس از آن خارج می‌شوند، سرآمد کسب‌وکار خود باشید.
  • سئو را فراموش نکنید. بهینه‌سازی موتور جستجو ( SEO )، به موتورهای جستجو مانند گوگل، یاهو و « Bing »، کمک می‌کند تا میزان مراجعه به وب‌سایت شما را افزایش دهند. به‌عنوان یک شرکت استارت‌آپی، چند عنصر اساسی وجود دارد که می‌توانید برای بهبود رتبه جستجوی خود، در وب‌سایتتان بگنجانید که از آن جمله می‌توان به کلمات کلیدی، برچسب عناوین، پیوندهای داخلی و محتوای با کیفیت اشاره نمود.

2. ارسال ایمیل:

بازاریابی ایمیلی، روشی مؤثر برای ایجاد ارتباط با مخاطبان و درگیر کردن آن‌ها در طول زمان است. برای جمع‌آوری آدرس ایمیل بازدیدکنندگان، فرم مرتبط را به وب‌سایت خود اضافه کنید و با به اشتراک‌گذاری تمامی موارد جدید، از جمله خدمات، محتوا، محصولات و سایر مواردی که ممکن است مورد علاقه مشتریان باشد، تعامل با آن‌ها را افزایش دهید.

اگر تصمیم دارید تا یک قدم به جلو بردارید، می‌توانید از مخاطبین جدید خود اطلاعات بیشتری بخواهید. درخواست جزئیاتی مانند تاریخ تولد، علایق یا مکان جغرافیایی آن‌ها، به شما کمک می‌کند تا ایمیل‌هایی با محتوای مرتبط و شخصی‌تر برایشان ارسال کنید.

3. شبکه‌های اجتماعی:

با ادامه روند فعلی فراگیر شدن اینترنت و استفاده گسترده کاربران از شبکه‌های اجتماعی، استفاده از این ابزار کارآمد در برنامه بازاریابی استارت‌آپی شما، بسیار ضروری خواهد بود. شناخت نسبی از فضای شبکه‌های اجتماعی و تفاوت‌ها و اشتراکات آن‌ها با یکدیگر، به شما کمک می‌کند تا پست‌هایی مناسب با فضای هر یک (و البته، یکپارچه با سایر کانال‌های بازاریابی) به اشتراک بگذارید. شبکه‌های اجتماعی، در کنار ترغیب افراد به آشنایی بیشتر با کسب‌وکار شما و استفاده از محصولات و خدمات آن، امکان ایجاد و توسعه شبکه ارتباطی، آشنایی با سرمایه‌گذاران و حتی جذب استعدادهای شغلی را تسهیل می‌کند.

4. بازاریابی محتوا:

بازاریابی محتوا، بر ایجاد (و به اشتراک‌گذاری) محتواهایی مانند پست‌های وبلاگی، مقالات، ویدئوها، پادکست‌ها و اینفوگرافیک‌های جذاب برای مخاطبین هدف متمرکز است. برخلاف سایر اقدامات تبلیغاتی، این محتوا لزوماً با هدف فروش محصول یا خدمت ارائه نشده و بیشتر متمرکز بر این موضوع است که اطلاعات مرتبط و ارزشمندی را که مخاطبین به آن‌ها اهمیت می‌دهند، ارائه نموده و در لابه‌لای آن‌ها، تعامل بین مخاطب و کسب‌وکار را افزایش دهد.

با گذشت زمان، بازاریابی محتوا می‌تواند یک تاکتیک مقرون‌به‌صرفه بوده که منافع زیادی برای کسب‌وکار شما به همراه خواهد داشت. بازاریابی محتوا، نه تنها می‌تواند به شما در جذب (و تبدیل) مشتری جدید کمک کند، بلکه راهی عالی برای ایجاد یک منبع معتبر برای کسب اطلاعات در زمینه کاری شما خواهد بود.

5. تبلیغات آفلاین:

اگر چه بازاریابی آنلاین، تمرکز اصلی بسیاری از استارت‌آپ‌های حال حاضر است، اما هنوز هم ارزش زیادی در تبلیغات آفلاین وجود دارد. برای مثال، شما می‌توانید:

  • کارت ویزیت یا بروشور توزیع کنید: اقلام فیزیکی مانند کارت ویزیت و بروشور، یک روش مستقیم و مناسب برای ایجاد یک ارتباط جدید و گفتگو با مشتریان بالقوه است. کارت ویزیت‌های حرفه‌ای را با درج نام کسب‌وکار، اطلاعات تماس و آرم خود طراحی و چاپ کنید. همچنین، بروشورهایی ایجاد کنید که توضیح دهد چه کاری انجام می‌دهید و چه نوع کالایی را می‌فروشید. سپس، به دنبال فرصت‌های شبکه‌ای مناسبی باشید تا بتوانید آن‌ها را به همتایان و مشتریان بالقوه خود ارائه دهید.
  • به جایی بروید که مشتریان شما حضور دارند: هنگامی‌که تازه ‌کار خود را شروع کرده‌اید، شبکه‌سازی نقشی اساسی در ایجاد روابط و توسعه کسب‌وکار شما دارد. منتظر فرصت‌های تعامل رو در رو با افرادی باشید که ممکن است به کالاها یا خدمات شما علاقه‌مند شوند. از نمایشگاه‌ها یا کنفرانس‌ها دیدن کنید، در جلسات کارآفرینان محلی شرکت کنید و با کمی تحقیقات، با افرادی که می‌توانند به شما در ارتقای سطح کسب‌وکار کمک کنند، جلساتی حضوری برگزار کنید.
  • ارسال کارت‌پستال: کارت‌پستال می‌تواند به شما کمک کند تا از رقبا متمایز شده و به مخاطب خود، چیزی ملموس برای یادآوری‌های بعدی بدهید. این یک روش جالب برای معرفی خود به مخاطبین جدید، اعلام خبر عرضه محصولات و خدمات جدید، دعوت افراد به یک رویداد آتی یا هر چیز دیگری ‌باشد (از جمله تأکید بر این‌که ما به یاد شما هستیم و ارزشتان از یک مشتری معمول بالاتر است).
  • مردم را به گفتگو وادار کنید: تبلیغات و بازاریابی دهان به دهان، یکی از مؤثرترین ابزارهای بازاریابی برای استارت‌آپ‌ها است. وقتی مردم می‌شنوند که همکاران، دوستان یا اعضای خانواده آن‌ها تجربیات خوبی در زمینه تجارت، محصولات یا خدمات شما داشته‌اند، این احتمال وجود دارد که آن‌ها هم راغب به امتحان و ارزیابی محصول شوند. تلاش کنید تا یک تجربه عالی برای مشتریان خود ایجاد کنید و در هر مرحله، از حد انتظار فراتر روید.

مرحله سوم: موفقیت کمپین‌های بازاریابی خود را اندازه‌گیری کنید.

استارت‌آپ‌ها، اغلب مقادیر محدودی از بودجه و منابع در دسترس دارند. بنابراین، مهم است که هر یک ریال هزینه شده در بازاریابی محصول، به نتایج ملموس و قابل اندازه‌گیری منجر شود . در اینجا، سه روش برای استفاده ارزیابی داده‌های مرتبط با کمپین‌های تبلیغاتی معرفی می‌شود:

1. « KPI »های بازاریابی خود را تنظیم و پیگیری کنید!

شاخص‌های کلیدی عملکرد، معیارهایی هستند که برای رهگیری پیشرفت اهداف بازاریابی و تجاری بکار گرفته می‌شوند. اگر هدف شما افزایش آگاهی پیرامون نام تجاری است، برای اندازه‌گیری « KPI »هایی مانند ترافیک وب‌سایت، به اشتراک‌گذاری‌های اجتماعی و تعداد مخاطبین جدید را انتخاب کنید. در مقابل، اگر هدف شما کسب مشتری بیشتر و کسب درآمد بالاتر است، « KPI »های خود را بر مبنای میزان فروش محصول و نرخ تبدیل روزانه یا ماهانه (مشتریان بالقوه به کاربران فعال) اندازه‌گیری کنید.

2. تست، تکرار و تکرار!

مهم نیست که از چه استراتژی های بازاریابی ابزار بازاریابی استفاده می‌کنید یا اصلاً چه استارت‌آپی و در چه صنعتی فعال هستید، همیشه باید به حرف مخاطبان خود گوش فرا دهید، حتی اگر آن‌ها فقط از طریق کلیک کردن، بازدید از صفحه و تبدیلاتی که در گزارش‌های عملکردی بازاریابی درج شده‌اند، با شما در ارتباط باشند. آماده باشید تا وقتی یکی از اجزا به درستی کار نمی‌کند، سریعاً آن را اصلاح نمایید.

3. یاد بگیرید که چه چیزی برای مخاطب شما مفید است!

با هر کمپین بازاریابی که ایجاد می‌کنید، چیزهای بیشتری در مورد مخاطبان خود می‌آموزید. بهتر است که این اطلاعات ارزشمند را به اقدامات عملیاتی تبدیل کنید. با استفاده یکپارچه از همه این داده‌ها، می‌توانید استراتژی خود را بر اساس این‌که چه طیف‌هایی در بین مخاطبان شما هستند و چه چیزی برای آن‌ها مفید است، بهبود ببخشید. به مخاطبان خود اجازه دهید کاری را که شما انجام می‌دهید، هدایت کنند و آن وقت است که می‌بینید، « KPI »های شما با نرخی فزاینده افزایش خواهند یافت.

طراحی استراتژی های بازاریابی

ایرمان جم


استراتژی بازاریابی چیست؟

استراتژی بازاریابی زمانی صورت می‎گیرد که شما برای فعالیت بیشتر در حوزه کسب و کار خود تصمیماتی را اتخاذ می‎کنید. این کار،گاهی با گفتگو و مذاکره با شرکت رقیب صورت می‎گیرد که فرصت افزایش فروش را در اختیار شما می‎گذارد. استراتژی بازاریابی به شما کمک می‎کند تا بر کار و هدف خود تمرکز نمایید. همچنین شیوه‎ ای را در اختیار شما قرار می‎دهد که از طریق آن می‎توانید با مشتریان خود ارتباط برقرار کنید و برای بیشتر کردن میزان فروش، بهترین روش‎ها‎ را به کار ببندید .

اهداف استراتژی بازاریابی

– فرصت حفظ مشتریان و نحوه فروش محصولات را برای شما فراهم می‎کند.

-به شما کمک می‎کند تا پیامهای خود را به مشتریان انتقال دهید.

-به درک شما از مشتریانتان کمک می‎کند و نیازهای واقعی مشتری را در اختیار شما قرار می‎دهد.

-استراتژی بازاریابی بودجه و مدت زمان بازاریابی را تعیین کرده و این به شما خواهد گفت که ثمره ارتباطات شما با مشتریان تا چه میزان مطلوب است.

-استراتژی بازاریابی نگاه شما را به سمت آینده معطوف می‎نماید که این امر شما را از سرمایه گذاری‎ها‎ی بی مورد در برخی قسمتهای شرکت باز می‎دارد.

استراتژی‎ها‎ی بازاریابی

همکاری با رقیبان

مشارکت با رقبا و همکاران به معنای در اختیار داشتن منابع بیشتر، به افزایش اطلاعات و در نتیجه روشن شدن راه برای داشتن فعالیتهای موفقیت آمیز کمک می‎کند. به هر اندازه آگاهی یک شرکت از محیط پیرامون بیشتر باشد، با سرعت بیشتری می‎تواند با مشتریان ارتباط برقرار کند و در نتیجه نام تجاری خود را به آنان معرفی نماید.

استفاده از مشتریان برای تولید محتوا

با توجه به اینکه مشتریان دارای خواسته ‎ها‎ و تمایلات کم و بیش یکسان هستند، بهتر می‎توانند زبان یکدیگر را درک کنند. استفاده از محتواهایی که توسط کاربران تولید می‎شود، به معنای همراه ساختن دیگر مشتریان می‎باشد. در یک طرح تحقیقی مشخص شده که ۳۳ درصد محتواهایی که توسط کاربران تولید می‎شود، نفوذ بیشتری در تصمیم خرید مشتریان بر جای گذاشته است.

راه اندازی کمپین

راه اندازی کمپین برای اتحاد میان مشتریان یکی دیگر از راههای استراتژی بازاریابی می‎باشد. شما می‎توانید با به اشتراک گذاشتن داستان‎ها‎ی مرتبط، تبادل نظر، دادن اطلاعات در رابطه با موضوعی خاص و یا مطالب طنز و … برای مخاطبان و مشتریان موثر واقع شوید.

با افراد تاثیرگذار همکاری کنید

اثرگذار‎ها‎ یا کسانی که بر روی مشتریان تاثیر شگرفی بر جای می‎گذارند، کسانی هستند که همکاری با آنها به معنای موفقیت شما می‎باشد. شما می‎توانید از طریق ایجاد یک وبلاگ و با همکاری این افراد برای اداره آن تا مدت زمان مشخصی، برای خود اعتبار کسب نمایید. شما با اجازه دادن به این تاثیرگذاران برای به اشتراک گذاشتن محتواهای الهام بخش، مخاطبان جدیدی پیدا خواهید نمود.

برای حل مشکلات مشتریان تلاش کنید

ارائه راه حل به مشتریانی که در استفاده از محصولات با مشکل مواجهه شده اند و گوش دادن به صحبتهای آنان یکی دیگر از استراتژی های بازاریابی به شمار می‎رود. برای مثال اگر کسب و کار شمار در حیطه فروش قطعات خودرو می‎باشد، قطعا مشتریانی خواهند بود که برای کار با برخی از قطعات سوالات و ابهاماتی دارند، شما می‎توانید با دادن راه حل و اطلاعات علمی به آنان، جایگاه خوبی را برای خود کسب نمایید.

اجازه مداخله را به مشتریان خود بدهید

اجازه مداخله به مشتریان و استفاده از نظریات و راه حل‎ها‎ی آنان به معنای مهم دانستن موقعیت آنان می‎باشد. یکی از شرکتهایی که از این استراتژی استفاده کرده است، امریکن اکسپرس بوده که با ایجاد یک انجمن در بسیاری از موارد نظریات مشتریان را جویا شده است.

شرکت اپل نیز در حال حاضر یکی از شرکتهای موفق در حوزه تکنولوژی به شمار می‎رود. شاید باور نکنید که این شرکت در روزگاری با شکستهای پی در پی مواجهه شده است اما تلاش مدیران برای معرفی محصولات و نام تجاری شرکت، موجب شد تا جانی دوباره به خود بگیرد به طوری که امروزه در ردیف برترین‎ها‎ی جهان در محصولات الکترونیکی محسوب می‎شود. استیو جابز این موفقیت را مرهون استفاده از همدلی و بهره گیری از نظریات مشتریان دانست.

استفاده از کانالهای جدید ارتباطی

استفاده از کانالهای جدید از قبیل شبکه های اجتماعی جدید برای ترویج نام تجاری خود را فراموش نکنید. کلر مک درموت، سردبیر ارشد مجله سلوپروفیلو، یکی از بازاریابان موفق است که در این زمینه می‎گوید: « استفاده از کانالهای جدید برای ترویج نام تجاری، یکی از اصول پایه ای در بازاریابی به شمار می‎رود.»

درگیر شدن پرسنل شرکت در بازاریابی

به کارمندان خود اجازه دهید تا توانایی خود را به نمایش بگذارند. به یاد داشته باشید که بسیاری از قهرمانان ابتدا انسانهای عادی بوده اند اما با فراهم شدن شرایط، تبدیل به انسانهای موفقی شده اند. از این رو کارمندان شما نیز می‎توانند انسانهای موفقی باشند و در استراتژی بازاریابی به شما کمک کنند. بنابراین ارتباط سازنده و نزدیکی با آنها برقرار کنید. داشتن رابطه دوستانه با کارمندان می‎تواند وفاداری آنها را نسبت به شما، تضمین کند.

داستان سرایی کنید

بازاریابی در رسانه‎ ها‎ی اجتماعی و وب سایتها می‎تواند با داستان سرایی تاثیر شگرفی بر جای بگذارد. به عبارت دیگر داستان سرایی یکی از موثرترین روش‎ها‎ در بازاریابی محتوا می باشد.

استفاده از روش مدیریت استراتژیک

یکی از عناصر کلیدی استراتژی بازاریابی موفق درک صحیح از نقاط ضعف و قوت خود می‎باشد. طراحی یک مدل استراتژیک از نحوه عملکرد و نتایج آن می‎تواند در شناخت پتانسیل‎ها‎ و ضعفها، شما را یاری دهد.

نقاط قوت استراتژی بازاریابی

-میزان انعطاف شما در ارائه خدمات و محصولات به مشتریان

-مزایا و امتیازاتی که در نتیجه محصولات شما به مشتریان منتقل می‎شود

-داشتن دانش و تخصص‎ها‎ی لازم

نقاط ضعف استراتژی بازاریابی

-محدودیت در منابع مالی

-معروف نبودن نام تجاری و برند محصولات

-سیستم‎ها‎ی حسابداری ناکارآمد

فرصت‎ها‎ی استراتژی بازاریابی

-افزایش تقاضا از بخش بازار خاص

-استفاده از اینترنت برای دستیابی به بازارهای جدید

-استفاده از فن آوری ‎ها‎ی جدید که به شما اجازه می‎دهد کیفیت محصولات را بهبود دهید.

تهدیدهای استراتژی بازاریابی

-ظهور یک رقیب جدید

-بوجود آمدن ورژن جدید محصولات یا خدماتی که شما انجام می‎دهید، در حالی که شما با نسخه قدیمی تر کار می‎کنید

-وضع قوانین جدید دولتی که به افزایش هزینه‎ ها‎ی شما می‎انجامد

-رکود اقتصادی و کاهش تقاضا

نحوه اجرای برنامه و استراتژی های بازاریابی
نخست شرکت، استراتژی بازاریابی کلی خود را تنظیم می کند؛ سپس این استراتژی کلی، تبدیل به برنامه های اجرایی برای هر قسمت سازمان، هر محصول و یا هر نام محصول می شود. در مرحله پیاده سازی برنامه، شرکت، استراتژی بازاریابی و برنامه های خود را برای رسیدن به اهداف استراتژیک سازمان به مرحله عمل درمی آورد این برنامه ها توسط کارکنان واحد بازاریابی در ارتباط با داخل و خارج سازمان صورت می گیرد. وظیفه کنترل، عبارت است از ارزیابی نتایج برنامه و فعالیت های بازاریابی، تحقیقات بازار، اطلاعات لازم و ارزیابی های مورد نیاز ما را برای استفاده در دیگر فعالیت های مدیریت بازاریابی فراهم می کند. تمام عواملی که بازار گذار باید جهت طراحی برنامه بازاریابی خود در نظر بگیرد، مورد توجه قرار دهیم. اما این موضوع بدین معنا نیست که همیشه باید برنامه ریزی را اول انجام داد؛ یا اینکه چنین برداشت شود که دیگر فعالیت ها باید پس از پایان برنامه ریزی صورت پذیرد.
با توجه به اهمیت طراحی استراتژی های بازاریابی در کسب و کار، برای انجام درست و اصولی این کار نیاز به متخصصان حرفه ای در این زمینه دارید. مجموعه ایرمان جم آماده ارائه انواع خدمات در حوزه طراحی استراتژی های بازاریابی به شما عزیزان می باشد.
برای دریافت خدمات طراحی استراتژی های بازاریابی با شماره ی تماس موجود در سایت تماس برقرار کنید.

استراتژی بازاریابی چیست و چه اهمیتی دارد؟

یکی از اولویت های مهم کسب و کار داشتن استراتژی بازاریابی است، استراتژی که با کمک آن بتوانیم به بهترین نحو ممکن محصولات و خدماتمان را به مشتری ها معرفی کنیم و آن ها را به خرید و ارتباط مداوم با سازمان ترغیب کنیم.

روش های مختلفی برای بازاریابی و تدوین استراتژی بازاریابی وجود دارد که در مباحثی مجزا در خصوص آن ها صحبت کرده ایم و صحبت می کنیم. اما استراتژی بازاریابی چه جایگاهی دارد؟

تصویر زیر می تواند گویای جایگاه و اهمیت استراتژی بازاریابی باشد.

استراتژی بازاریابی

همانطور که مشاهده می فرمایید زیربنای هر کسب و کاری را هدف و ماموریت آن کسب و کار تشکیل می دهد. اینکه چشم انداز آن سازمان چیست؟ می خواهد به چه چیزی دست یابد؟ چشم انداز و ماموریت، از موارد بسیار مهم و حتی می شود گفت حیاتی برای هر کسب و کاری است.

دومین موضوع استراتژی کسب و کار است. استراتژی بازاریابی قرار است به ما کمک کند در مسیر درست گام برداریم و سریع تر حرکت کنیم. نوع رفتار ما در بازار با توجه به استراتژی بازاریابی ماست.

استراتژی بازاریابی راهکاری است که ما از رقبا جدا می کند و به سازمان کمک می کند به بهترین نحو ممکن با مشتریان در ارتباط باشد.

آمیخته بازاریابی:

اگر در دوره آمیخته بازاریابی ما شرکت کرده باشید می دانید که آمیخته بازاریابی یا 4P بازاریابی چیست. ما پس از مشخص کردن استراتژی بازاریابی باید به سراغ ویژگی های محصول، قیمت گذاری، محل های توزیع و نحوه های اطلاع رسانی فکر کنیم.

یک پیشنهاد دوستانه: اگر هنوز در دوره رایگان آمیخته بازاریابی 4P شرکت نکرده اید، کلیک نمایید.

برنامه بازاریابی نیز مرحله بعدی است که با برنامه ای مدون و گام به گام تلاش می کنیم به سمت موفقیت جرکت کنیم و با آنالیزهایی که از وضعیت خودمان و مسیر حرکت انجام می دهیم می توانیم در بهترین شرایط ممکن سازمان را به اهداف مربوطه برسانیم.

در برنامه بازاریابی دقیقاً مشخص می کنیم که چگونه باید به اهداف استراتژی بازاریابی دست بیابیم.

اجرای گام به گام موارد فوق می تواند به هر کسب و کاری در ایجاد سود بیشتر کمک کند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.