کف قیمتی سهام
برای هر فردی که قصد ورود به حوزه سرمایهگذاری در بازار بورس را دارد، شناخت دقیق از اصطلاحات و مفاهیم مربوط به آن امری غیر قابل انکار تلقی میشود. هر معاملهگری در بازار بورس در طول روز، اصطلاحات متفاوتی را میشنود که یکی از این مفاهیم پرکاربرد در زبان بورس، کف قیمتی سهام میباشد. کفسازی در بورس از اهمیت زیادی برخوردار است چراکه هر سرمایهگذاری در بورس میخواهد ریسک معامله خود را به حداقل برساند. به همین خاطر در این مقاله سعی داریم تا به بررسی کف قیمتی بپردازیم و مطالبی که در ادامه شرح و بسط خواهیم داد:
اصطلاح کفسازی در بورس به چه معناست؟
چطور متوجه بشویم که سهمی به کف قیمت رسیده است؟
در چه شرایطی سهام به کف نمیرسد؟
منظور از سهام خشک چیست؟
آموزش کامل و تصویری تشخیص کف قیمت سهام (شناسایی کف قیمتی سهام)
اصطلاح کفسازی در بورس به چه معناست؟
فعالیت در بورس نیازمند کسب آگاهی از اصطلاحات رایج آن است. احتمالاً در مورد کفسازی قیمتی و کف قیمتی سهام در بازار بورس یا این جمله که سهم کفسازی کرده و آماده صعود است، بهوفور شنیدهاید. اما این اصطلاح به چه معناست؟
به معنی ساده هر سهمی برای خود در نمودار تکنیکالیاش، دارای نقاط حمایتی است که این نقاط برای سهم بسیار مهم هستند چراکه این نقاط از افت احتمالی سهم به نوعی جلوگیری میکنند و میتوانند زمینهای را برای برگشت سهم به روند صعودی خود فراهم کنند. اصطلاح کفسازی در بورس نیز، به مفهوم حمایت در نمودار سهام بسیار نزدیک است بهطوریکه مجموعهای نقاط حمایتی در سهم، ناحیهای را تشکیل میدهند که اصطلاحاً کف قیمتی میگوییم. این ناحیه به دلیل اینکه قیمت سهام در طول بازههای زمانی مختلف چندین بار آن را لمس کرده و دوباره از آن ناحیه به سمت صعود، برگشت زده است، منطقه مطمئن و قدرتمندی برای جلوگیری از افت بیشتر قیمت محسوب میشود. به همین علت این ناحیهها را کف قیمتی سهام میگویند زیرا احتمال اینکه قیمت از این نقاط پایینتر برود خیلی کم است. معمولاً نواحی کف قیمتی یکی از کمریسکترین و بهترین نقاط برای خرید سهام موردنظر میباشد.
برای مثال شما سهمی را در طول بازه زمانی مشخص، زیر نظر گرفتهاید. این سهم در این مدت از قیمت 1000 تومان به سمت 800-850 تومان افت میکند و با نوسانات قیمتی برای چند بار بعد از لمس این محدوده دوباره به سمت اهداف قیمتی بالاتر مثل 900 تومان حرکت میکند. این نواحی قیمتی اصطلاحاً کفسازی شدهاند یعنی قیمت سهم بعد از چند بار برخورد به حوالی 800 تومان، برگشت زده و ناحیهای پرقدرت برای برگشت، تشکیل داده است که نقطه امنی برای خرید محسوب میشود.
چطور متوجه بشویم که سهمی به کف قیمت رسیده است؟
شناسایی کف قیمتی یکی از اصول مهم در خریداری سهام بورسی است. برای اکثر تحلیلگران بازار، رسیدن به کف قیمتی سهام، بهترین زمان ورود تعیین میشود چراکه به معنی واقعی، در کمترین قیمت آن بازه زمانی، سهام را شناسایی و خریداری میکنند. تشخیص کف قیمتی سهام نیازمند کسب تجربه در این خصوص میباشد اما با این حال راهکارهایی وجود دارد که معاملهگران بورس میتوانند طبق آنها کفسازی قیمتی سهام را شناسایی کنند.
- در بازاری که اصلاح رو به اتمام است:
هر چقدر سهمی در بازار به اتمام اصلاح خود نزدیک شود، احتمال بازگشت از ناحیه حمایتی سهم افزایش پیدا میکند. اگر قیمت سهام در زمان اتمام اصلاح، از قیمتهای حمایتی قبلی خود برگردد از اعتبار بیشتری برخوردار خواهد بود. کفسازی قیمتی در این نقاط قدرت بالایی دارند و به راحتی به روند صعودی باز خواهند گشت.
- بررسی نقاط حمایتی سهم در تحلیل تکنیکال:
تحلیل تکنیکال در این خصوص بسیار میتواند کمک حال باشد. تشخیص حمایتهای سهم با توجه به شیب نمودار و اندیکاتورها و نیز پیداکردن نقاط اشباع فروش توسط آنها، در شناسایی کف قیمت سهام نقش کلیدی ایفا میکنند بهطوریکه اگر اشباع فروش در نزدیکی حمایت سهم رخ بدهد، احتمال بازگشت سهام به روند صعودی بسیار بالا میرود و میتواند یک کف قیمتی تعریف شود.
- توجه به حجم معاملات:
هر زمانی که در حوالی حمایت سهم، حجم معاملات به یکباره افزایش پیدا کند، میتواند سیگنال مثبتی برای ادامه روند سهم در نظر گرفت. بررسی مداوم حجم معاملات یکی از راهکارهای مناسب برای شناسایی کف قیمتی در نمودار سهام بازار بورس میباشد؛ بنابراین حجم معاملات بالا در قیمتهای پایین و اتمام اصلاح را نباید نادیده گرفت.
- شناسایی سهام کم طرفدار، کوچک یا متوسط:
هر چقدر در سهام بورس، دست کمتری وجود داشته باشد، روانتر و راحتتر از نقاط مهم تکنیکالی برمیگردند. کفسازی قیمتی در سهام کوچک و متوسط نسبت به سهام پرطرفداری که از حقوقیهای بیشماری برخوردارند، سهل و آسانتر صورت میگیرد و تشخیص کف قیمتی در آنها نسبتاً به راحتی انجام میپذیرد.
در چه شرایطی سهام به کف نمیرسد؟
از مهمترین شرایطی که ممکن است سهام به کف خود نرسد، تغییر روند در نمودار سهام میباشد. این زمانی اتفاق میافتد که قیمت سهام در مسیر افت قرار دارد و قبل از رسیدن به کف قیمتی، دچار تغییر روند میشود و با بازگشت به روند صعودی، به کف قیمت نمیرسد.
همچنین در شرایطی که بازار پرنوسان و هیجانی عمل میکند معمولاً سهام کفسازی نمیکند و دچار تغییرات قیمتی آنی و پرسرعت میشود و قیمت سهام چندان فرصتی نمیکند تا به کف خود برسد.
معمولاً زمانی که سهام در کانال مشخصی در نوسان است و روند خود را حفظ میکند و گاهاً مقاومتهای پیش روی خود را به سمت بالا رد مینماید، قیمت سهام بعید است تا در آن بازه زمانی به کف خود برسد.
منظور از سهام خشک چیست؟
بسیاری از سهام در بازههای زمانی خاصی، حجم معاملات کمی را ثبت میکنند و بهاصطلاح درجا میزنند. یعنی نوسانات قیمتی کمتری را نسبت به گذشته دارند و از هیجانات قیمتی به دور هستند. این اتفاق معمولاً برای سهام متوسط و یا کوچک اتفاق میافتد. البته ممکن است برای سهام بزرگ هم بهندرت پیش بیاید. در این حالت اصطلاحاً میگوییم سهام، خشک شده است. یعنی در یک بازه قیمتی درجا میزند. نه آنچنان رشد میکند و نه آنچنان افت.
سهام خشک، میتواند در مقطع خاصی، کف قیمتی ایجاد کند. زیرا تحولات خاصی در قیمت به وقوع نمیپیوندد و نوسانات کم در بازه قیمت مشخص، ناحیهای از کف قیمتی میسازد که هرگاه قیمت سهام بعد از افت به این محدوده رسید، بتواند با حمایت قوی مواجه شود و از این ناحیه به روند صعودی خود برگردد.
وقتی سهامی خشک میشود، ضمن کفسازی قیمتی، هر لحظه آماده صعودی شارپ و قدرتمند میباشد. به همین خاطر است که اکثر معاملهگران در زمان خشک شدن سهم، برای کسب سود در روند بعدی، سهام موردنظر را خریداری میکنند.
آموزش کامل و تصویری تشخیص کف قیمت سهام
برای بررسی و تشخیص کف قیمت سهام، نیاز به دانستن اصول اولیه تحلیل تکنیکال داریم. همانطور که در شکل زیر ملاحظه میشود، هر سهم بعد از ثبت قیمت در طول روز، تشکیل نمودار قیمتی در بازه زمانی مشخصی میدهد که طبق آن میتوان کفهای سهم و قلههای آن را تشخیص داد. در نمودار زیر این دو مورد در جای بهخصوص مشخص شدهاند. کفها به طور معمول، ناحیه حمایت میسازند و سقفها، تشکیل ناحیه مقاومتی میدهند.
در تعیین روند نمودار، شیبهایی که با خطوط، رسم میشوند، روند و کانال نمودار را مشخص مینمایند. در هر روند ما شاهد لمس نقاط حمایتی و مقاومتی هستیم. کف قیمتی در جاهایی شناسایی میشوند که قیمت سهم با برخورد به آنها از حالت نزولی به صعودی تغییر جهت دادهاند. به این ترتیب کف قیمت، در قیمتهای پایین قابل تشخیص هستند چراکه در آن قسمت، دیگر افت قیمت ندارند و اغلب به سمت بالا، برگشت زدهاند.
در تحلیل تکنیکال، با وصل کردن کفهای قیمت توسط ابزار رسم خطوط، میتوان خط حمایتی سهام را برای آن بازه زمانی مشخص کرد. به شکلی که این خط حمایتی میتواند معیار مناسبی برای سنجش حرکت سهام باشد. اگر قیمت سهام از ناحیه حمایتی برگشت، آن ناحیه اعتبار خوبی دارد و همچنان میتوان نقطه کمریسک برای خرید در نظر گرفت. اما درصورتیکه ناحیه حمایت را به سمت پایین بشکند، ممکن است تا ساخت کف قیمتی دیگر و اهداف پایینتر افت قیمت داشته باشد.
جمعبندی
در بازار سرمایه همواره با مفاهیم خاصی روبهرو هستیم که درک و شناخت درست و کافی از آنها ما را در جهت انجام معاملات موفق و سودده یاری میکنند. کفسازی قیمتی در بازار بورس یکی از مفاهیم پرکاربرد میباشد که میتواند ریسک معامله را تا حد زیادی کاهش دهد و داده مؤثری از وضعیت سهام به تحلیلگران بازار بدهد. بسیاری رسیدن به کف قیمتی را یک فرصت مناسب میدانند تا در صورت لزوم در آن بازه قیمتی، سرمایهگذاری کنند. در این مقاله سعی کردیم تا به تعریف اصطلاح کف قیمتی در بورس بپردازیم و در ادامه نحوه تشخیص آن در تحلیل تکنیکال را شرح دادیم همچنین از آن بهعنوان یک موقعیت ایده آل برای ورود به سهام و سرمایهگذاری یاد کردیم.
شناسایی کف قیمتی در سهام نیازمند کسب دانش و تجربه بیشتر در تحلیلهای مختلف بورسی دارد که کارگزاری اقتصاد بیدار دراینخصوص با بهرهگیری از کارشناسان خبره، خدمات آموزشی و تحلیلی خود را به علاقهمندان و سرمایهگذاران ارائه میدهد و امیدوار است این مطلب مورد توجه شما قرار گرفته شده باشد.
آموزش حرکت های اصلاحی در بازار بورس، فارکس و ارز دیجیتال
هیچکس دوست ندارد که توسط" حرکت اصلاحی نرم" ضربه بخورد، متاسفانه، این مورد ممکن است ؛ اتفاق بیافتند.
در مثال بالا، معامله کننده ی فارکس، در تشخیص تفاوت ، بین حرکت اصلاحی و برگشت، دچار اشتباه شده است. معامله کننده بجای اینکه صبور باشد و در روی همهی روندهای نزولی سوار شود، اعتقاد دارد که برگشت در حرکت بوده و یک ورود Long ( خرید) را بکار میبرد.
در اینجا پول وی از دست می رود!
بررسی کنید که چگونه Happy Pip ؛ به وسیله " حرکت اصلاحی نرم" در یکی از معاملات AUD/USD فریب خورد.
در این درس، شما مشخصات حرکت های اصلاحی و برگشتها و چگونگی تشخیص دادن آنها از یکدیگر، و چگونگی محافظت از خود در برابر سیگنالهای کاذب را خواهید آموخت.
حرکت های اصلاحی چه هستند؟
حرکت اصلاحی بعنوان حرکت موقتی قیمت، در مقابل یک روند استقرار یافته تعریف میشود. یک راه دیگر برای نگاه به این موضوع، این است که به آن؛ بعنوان یک منطقه از حرکت قیمت نگاه کنیم که در مقابلِ روند، حرکت میکند؛ اما برای ادامه دادن روند، بازمیگردد.
آسان است؟ اجازه دهید ادامه دهیم.
برگشتها چه هستند؟
برگشتها، بعنوان تغییر در روند کلی قیمت تعریف میشوند. وقتی یک روند صعودی به یک روند نزولی تغییر میکند؛ برگشت رخ میدهد. همچنین وقتی یک روند نزولی به یک روند صعودی تغییر میکند نیز، برگشت رخ میدهد. با استفاده از مثال بالا، در ادامه تصویری آورده شده که نشان میدهد که برگشت، چگونه به نظر میرسد.
شما باید چه کاری انجام دهید؟
در هنگامی که با حرکت اصلاحی یا برگشت احتمالی مواجه میشوید، سه گزینه در پیش رو دارید:
1-اگر در یک موقعیت قرار دارید ، شما میتوانید بر روی موقعیت خود باقی بمانید. این میتواند در صورتی که حرکت اصلاحی به یک برگشت بزرگتر تبدیل شود، موجب ایجاد خسارت شود.
2-شما میتوانید پوزیشن خود را ببندید و در صورتی که قیمت دوباره با روند کلی شروع به حرکت کرد، مجددا وارد شوید. البته در صورتی که قیمت به سرعت در روی یک جهت حرکت کند ، این ممکن است به یک فرصت معامله ی از دست رفته ؛ تبدیل شود.
3-شما میتوانید موقتا پوزیشن خود را ببندید. این میتواند باعث خسارت و زیان شود (اگر قیمت برخلاف شما برود) و یا باعث ایجاد سود عظیمی شود (اگر در کف و یا سقف قیمت بسته باشید) و این [سود یا زیان]؛ به ساختار معامله شما و نیز اینکه پس از آن چه رخ میدهد، بستگی دارد .
به این دلیل که برگشتها میتوانند در هر زمانی رخ دهند، همواره انتخاب بهترین گزینه آسان نیست. به همین دلیل است که؛ استفاده از نقاط حد ضرر متحرک ، در هنگام انجام معامله با روند ، میتواند یک تکنیکِ مدیریتِ ریسکِ بزرگ باشد . شما میتوانید از آن برای محافظت از سرمایه خود استفاده کنید و اطمینان حاصل کنید که در موردی که یک برگشت طولانی مدت رخ میدهد، شما همیشه با مقداری pip حرکت میکنید.
شما تنها سه قدم تا ورود به فارکس فاصله دارید ( برای ورود روی لینک های زیر کلیک کنید):
اصطلاح بازار رنج یا بازار خنثی چیست
اگر در بازار بورس یا بازار فارکس فعال باشید حتما اصطلاح بازار رنجه یا بازار خنثی هست به گوشتان خورده . بازار خنثی یا رنج به بازاری گفته گفته می شود که در آن قیمت بین یک سقف خاص و یک کف خاص نوسان می کند. قیمت سقف به عنوان یک سطح مقاومت اصلی عمل می کند که به نظر می رسد قیمت نمی تواند از آن رد شود. به همین ترتیب ، قیمت کف به عنوان یک سطح حمایت اصلی عمل می کند که به نظر نمی رسد قیمت آن را نیز بشکند. این حرکت بازار را می توان به عنوان افقی ، ساید یا رنج دسته بندی کرد.
همچنین از آن با نام “بازار پر نوسان” یا اصطلاحا “نوسانی” نیز یاد می شود.
یک بازار نوسانی برعکس یک بازار روند دار است. تا حدی مثل امواج متلاطم وسط اقیانوس.
در یک بازار نوسانی ، هیچ جهت مشخصی وجود ندارد و قیمت فقط “به اطراف نوسان می کند” یا “بالا و پایین نوسان می کند” و در یک محدوده بسیار تنگ معامله می شود.
معمولا در بازارهای نوسانی اثری از معامله گران روند نیست.
نوسان و تاب بازی! تاب تاب عباسی خدا منو نندازی!
خوب ، به موضوع بازگردیم. نوسانی.
ADX در یک بازار رنج
یک راه برای تشخیص اینکه بازار رنج هست یا خیر ، استفاده از همان اندیکاتور ADX است که در درس ADX بحث شد.
زمانی که ADX زیر 25 باشد گفته می شود که بازار رنج است.
به یاد داشته باشید ، با کاهش مقدار و ارزش ADX ، روند ضعیف تر است.
باند های بولینگر در یک بازار رنج
در اصل ، باند های بولینگر زمانی به هم فشرده می شوند که نوسانات کمتری در بازار وجود داشته باشد و زمانی از هم باز می شوند که تلاطم و نوسانات بیشتری وجود داشته باشد.
به همین دلیل ، باند های بولینگر ابزاری مناسب برای استراتژی های مبتنی بر بریک یا شکست هستند.
وقتی باند ها لاغر و منقبض هستند ، نوسانات کم است و باید کمی حرکت قیمتی در یک جهت بازار وجود داشته باشد.
با این حال ، هنگامی که باند ها شروع به از هم باز شدن می کنند ، نوسانات در حال افزایش است و حرکت بزرگ قیمتی در یک جهت محتمل است.
به طور کلی ، محیط های معاملاتی رنج دارای باند های نسبتا باریکی هستند و به صورت افقی تشکیل می شوند.
در این مثال ، می توانیم مشاهده کنیم که باند های بولینگر منقبض می شوند ، زیرا قیمت فقط در یک بازه تنگ در حال حرکت کردن است.
ایده اصلی یک استراتژی رنج این است که یک جفت ارز دارای قیمت کف و سقف است که به طور معمول بین آن دو نقطه معامله می شود.
با خرید نزدیک به قیمت کف ، معامله گر فارکس امیدوار است که در محدوده قیمت سقف بفروشد و سود کند.
با فروش نزدیک به قیمت سقف ، معامله گر امیدوار است که در نزدیکی قیمت کف پوزیشن خود را بسته و سود کند.
ابزار محبوب برای استفاده در بازار خنثی یا رنج کانال ها هستند مانند کانالی که در بالا نشان داده شد و نیز باند های بولینگر.
استفاده از اسیلاتورها ، مانند Stochastic یا RSI به شما کمک می کنند تا بتوانید یک نقطه برگشت در یک بازه رنج را پیدا کنید زیرا آنها می توانند شرایط بالقوه بیش فروش و بیش خرید را تشخیص دهند.
در زیر مثالی از GBP / USD ارائه می شود.
نکته کلیدی: بهترین جفت ارز ها برای معامله استراتژی های رنج ، ارز های کراس هستند. منظور ما از کراس ، آن جفت ارزهایی است که USD به عنوان یکی از ارزهای جفت ارز در آنها حضور ندارد.
یکی از شناخته شده ترین جفت ارز ها برای معاملات رنج EUR / CHF است.
نرخ های رشد مشابه که توسط اتحادیه اروپا و سوئیس منتشر می شود تقریباً نرخ ارز EUR / CHF را همیشه ثابت نگه می دارد.
جفت ارز دیگر AUD / NZD است.
نتیجه گیری
خواه در حال معامله جفت ارز در یک فضای روند دار باشید و خواه در محیط رنج ، خیال تان راحت باشد و بدانید که باز هم می توانید سود کنید.
ببینید چگونه می توانید سقف ها و کف ها را در هر دو بازار روند دار و رنج انتخاب کنید.
با شناختن یک محیط روند دار و یک محیط رنج و نحوه حرکات آنها و اینکه چه ویژگی هایی دارند ، می توانید برای هر یک استراتژی مخصوص به کار بندید.
بزرگی می گفت: “فقط یک نادان شیرینی های خود را در سس سالسا می زند!”
تغییر سقف مقاومتی و کف حمایتی شاخص/ پیشروی بورس تا کجاست؟
شاخص بورس در آخرین روز هفته گذشته پس از مدتها عقبنشینی، سبزپوش شد تا بورس از پس ۵ ماه نوسان شدید وارد فاز تازهای از فعالیت خود شود.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، بسیاری از کارشناسان معتقدند بورس در هفته پیش رو، شرایطی سخت و حساس را در پیش خواهد داشت.
با استعفای رییس سازمان بورس از یک سو و معاون وزیر صمت از سوی دیگر، بورس در چهارشنبه هفته گذشته تغییر فاز داد اما این سئوال مهم مطرح است که روند حاکم بر بورس ادامه خواهد یافت؟
میرمعینی، کارشناس بازار سرمایه در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین میگوید: هر چند در روز چهارشنبه شاخص بازار سرمایه بازگشت اما من برگشت بازار را ناشی از استعفای این دو فرد نمیدانم. وی تاکید کرد: استعفای آقای قالیباف دلیل موجهی برای برگشت قیمتها نیست چرا که وی خیلی تلاش کرد تا بتوانند بازار سرمایه را هم تحریکپذیرتر کند و هم از حقوق سهامداران و به خصوص سهامداران خرد و منافعشان دفاع کند.
وی در پاسخ به این سئوال که دلیل رشد قیمتها جز به دلیل استعفای رییس بورس ریشه در چه عواملی دارد؟ گفت: من فکر میکنم عمدتا افت بیش از حد قیمتها و ارزنده شدن قیمت بسیاری از سهمها در مثبت شدن شاخص نقش داشت. البته این روند به نظرم پایان ترسی است که بین سرمایهگذاران ایجاد شده بود و با توجه به ارزندگی قیمتها سطح تقاضا افزایش پیدا کرد.
او در توضیح این مطلب ادامه داد: با این حال عوامل بیرونی مثل قیمتگذاریهای دستوری تاثیرگزار بود، این عوامل خارج از اختیارات رییس سازمان بورس بود. همین امر درمورد معاون وزیر صمت هم این وضعیت مصداق دارد.
وی با اشاره به اینکه بالاخره قیمتگذاری دستوری محصولات فولادی اثر خودش را روی بازار و صنعت فولاد گذاشت، گفت: البته نکته دیگری وجود دارد اینکه شاید اگر استعفای ایشان ناشی از اختلاف نظرهای بین خودشان بوده باشد، روند رو به رشد احتمالا ادامه خواهد داشت.
وی در جواب این پرسش که ادامه این روند تا چه سطحی محتمل است؟ گفت: به نظر میرسد از این به بعد با توجه به اخبار سیاسی مثبت ، روند رو به رشد تا مرزهای یک میلیون و ۳۵۰ هزار واحد ادامه خواهد داشت.برخی دیگر از کارشناسان نیز معتقدند سقف مقاومتی و کف حمایتی در محدوده یک میلیون و ۳۵۰ هزار واحد و یک میلیون و صد هزار واحد خواهد بود.
او پیشبینی کرد: شاید یکشنبه حجم عرضه زیادی اتفاق بیفتد ولی فکر میکنم باز هم تقاضا برنده شود.
میرمعینی گفت: مجموع ترس و وحشتی که بازار را فرا گرفته بود و سبب شد بعضی از سهمها تا حدود ۳۵ درصد ریزش را تجربه کنند، تمام شدهاست، مگر این که اتفاق سیاسی ناگواری رخ دهد.
این کارشناس تاکید کرد: گزارشهای ۹ ماهه نیز مطلوب است و میشود امیدوار بود که گزارشهای سالانه خیلی خوبی ارائه شود.به گفته وی هفته آتی روند به طور کل هفته آتی مثبت باشد.
عوامل موثر بر بورس در روزهای پیشرو
از سوی دیگر محمد خبریزاده، کارشناس بازار سرمایه نیز در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین گفت: من فکر میکنم آقای قالیبافاصل کمترین تقصیر را بین مسئولین داشته است. امیدوارم به نکاتی که در نامه استعفای ایشان اشاره شده توجه شود. اگر قرار باشد جای ایشان شخص دیگری بیاید که نتواند مقابل دستگاههای بالاسری بایستد، تاثیر چندانی نخواهد داشت.
وی با اشاره به تاثیر صحبتهای اخیر وزیر امور اقتصادی و دارایی بر روند شاخص بورس گفت: ایشان حرفهای جدیدی نزدهاند.خبریزاده ادامه داد: در شرایط فعلی تصمیمگیری جدید درباره نرخ بهره و همچنین تصمیم برای تزریق منابع مالی به بورس بسیار موثر است.
بررسی جامع الگوی کف دو قلو و تفاوت آن با برگشت نرم بورس از کف برگشت نرم بورس از کف الگوی سقف دو قلو
در معامله الگوی کلاسیک کف دوقلو پیشنهاد میشود که حد سود را چند پیپ زیر مینیمم کف قیمتی دوقلو قرار داد. حد نهایی سود به اندازه ضلع کوچک W را امتداد داده و هدف قیمتی این نوع از الگو را پیدا میکنیم. همانطور که در باشگاه پرورش مهارت های معامله گری به هنرورزان خاطر نشان میشود با برگشت نرم بورس از کف در نظر گرفتن مدیریت ریسک وارد معاملات با نسبت احتمالی ضرر به پاداش کمتر از ۱ به ۳ نشوید.
کف دو قلو نشان دهنده ی چه حرکتی هست؟در صورت تشکیل چه واکنشی را باید انتظار داشت؟
کف دوقلو یکی از الگوهای کلاسیک قیمت در تحلیل تکنیکال میباشد. رویت آن در هر تایم فریم یکی از شروط تشکیل موقت کف قیمتی است. همانطور که میدانید هیچ کف یا سقفی در بازار دایمی نیست. دقت شود که گفته شد یکی از شروط میباشد. از این رو باید دلایل دیگر تکنیکال برای مجاب شدن به ورود به معامله را جستجو کرد.
آیا کف دوقلو برای اسکلپ مناسب هست؟ معمولا برای چه بازه هایی بهتر جوابگو هست؟
پیشنهاد میشود که این نوع نگاه را در کنار استراتژی چند زمانه ببینید. در استراتژی چند زمانه عنوان شد که بهتر است که حداقل ۳ بازه زمانی را دوشادوش هم ببینید. پیشنهاد میشود که کف دوقلو را در بازه زمانی بالادست خود به عنوان یکی از دلایل ورود داشته باشید.
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis ) یک اصول معاملاتی است که برای ارزیابی سرمایه گذاری ها و شناسایی فرصت های معاملاتی از طریق تجزیه و تحلیل روند آماری حاصل از فعالیت های معامله گری، مانند تحرکات قیمتی و حجم معاملات به کار می رود. تحلیل فنی با این فرض انجام می شود که فعالیت های معاملاتی در گذشته و تغییرات قیمتی یک اوراق بهادار می تواند شاخص ارزشمندی برای تحرکات قیمتی آن در آینده باشد.
در تحلیل تکنیکال، روند های صعودی و نزولی اغلب با یک الگوی قیمتی مشخص می شوند. طبق یک تعریف ثابت، الگوی قیمتی مجموعه ای از تحرکات قیمت است که با استفاده از یک سری خط روند و یا منحنی ها مشخص می شود.
هنگامی که یک الگوی قیمتی تغییری را در خط روند نشان دهد، آن را به عنوان یک الگوی برگشتی یا (reversal pattern) می شناسیم. زمانی یک الگوی ادامه دهنده (Continuation Pattern) به وجود می آید که هنگام تشکیل شدن این الگو، روند پس از یک استراحت کوتاه به حرکت در جهت قبلی خود ادامه دهد. ولی لزوماً تمامی الگو های ادامهدهنده به ادامهٔ روند منجر نمی شوند.
در این مقاله قصد داریم تا با تعریف الگوی کف دوقلو در تحلیل تکنیکال و مقایسه آن با الگوی سقف دوقلو، روش تشخیص آن را با ذکر مثال به شما آموزش دهیم. پس تا انتهای مطلب همراه ما باشید.
فهرست عناوین مقاله:
در ادامه ویدیو آقای دکتر حامد آقاجانی (موسس آکادمی ترید سیر تا پیاز تکنیکال) به معرفی اجمالی الگوی کف دوقلو بعنوان یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی میپردازند.
تعریف الگوی کف دوقلو در تحلیل تکنیکال
الگوی کف دوقلو (double bottom) یک الگوی نموداری در تحلیل تکنیکال است که تغییر در روند و حرکت بازگشتی قیمت را توصیف می کند. این الگو قابلیت این را دارد که افت یک سهام یا شاخص، یک جهش، یک بازگشت به همان سطح بالا یا مشابه افت اولیه و در نهایت یک بازگشت قیمتی دیگر را توصیف کند. الگوی کف دوقلو مانند حرف “W” است. دو سطح پایینی این الگو نشان دهنده محدوده حمایتی کف دوقلو هستند.
الگوی کف دوقلو نشان دهنده چیست؟
اکثر تحلیلگران تکنیکال معتقدند که اولین روند نزولی در الگوی کف دوقلو باید ۱۰ تا ۲۰ درصد نسبت به قیمت قبلی خود افت داشته باشد. در حالیکه دومین روند نزولی باید بین ۳ تا ۴ درصد از پایین ترین سطح روند قبلی تشکیل شود و حجم معاملات بعدی طبعا باید افزایش پیدا کند.
درست مثل بسیاری از الگو های نموداری، الگوی کف دوقلو برای تجزیه و تحلیل میان مدت تا بلند مدت از یک بازار مناسب است. در واقع، هرچه فواصل زمانی بین دو کف به وجود آمده در این الگو بیشتر باشد، احتمال درست بودن الگوی نموداری نیز بیشتر است.
برای این که صحیح بودن الگوی کف دوقلو تایید شود، حداقل یک مدت زمان سه ماهه برای تشکیل کف مناسب این الگو در نظر گرفته می شود. بنابراین بهتر است هنگام تحلیل بازار ها برای این الگوی خاص، از نمودار های قیمتی با داده های روزانه یا هفتگی استفاده کنید. اگرچه ممکن است این الگو در نمودار های روزانه قیمتی وجود داشته باشد، اما تشخیص اعتبار الگوی کف دوقلو در هنگام استفاده از نمودار های قیمتی با داده های روزانه کمی دشوار است. زیرا قیمت در طول روز دچار نوسانات بسیاری شده است.
الگوی کف دوقلو همیشه از یک روند نزولی بزرگ یا کوچک در قیمت سهام و شاخص ها پیروی می کند؛ و نشان دهنده برگشت قیمت و آغاز یک روند صعودی پر قدرت است. سپس، این الگو باید توسط داده های بنیادی بازار برای سهم مورد نظر و همچنین بخشی از صنعتی که این سهام به آن تعلق دارد و به طور کلی تاثیر آن در بازار تأیید شود.
اطلاعات بنیادی باید ویژگی های یک تغییر شرایط در آینده بازار را به ما نشان دهد. همچنین ، باید در هنگام شکل گیری این الگو، حجم قیمت کاملا کنترل شود. افزایش حجم به طور معمول طی دو روند حرکت قیمتی رو به بالا در الگو رخ می دهد. این افزایش حجم نشان دهنده فشار قیمت صعودی است و به عنوان مهر تأییدی بر صحیح بودن الگوی کف دوقلو عمل می کند. آن هم به این دلیل که تمایل بازار برای افزایش قیمت سهام را نشان می دهند.
هنگامی که قیمت در حال بسته شدن در مرحله بازگشت قیمتی دوم قرار بگیرد و به بالاترین سطح اولین بازگشت قیمتی نزدیک شود، در حقیقت این اتفاق یک افزایش محسوس حجم همراه با داده های بنیادی است که نشان می دهد شرایط بازار برای یک روند جدید مناسب خواهد بود. در چنین شرایطی معامله گران باید حد ضرر یا stop loss خود را در ناحیه حمایتی الگوی کف دوقلو تعیین کنند . همچنین هدف سود(profit target) این الگو مساوی با دو برابر فاصلهٔ قیمتی بین قیمت ورودی و محل قرارگیری حد ضرر است.
نمونه ای از الگوی کف دوقلو
بیایید به یک نمونه تاریخی از الگوی کف دوقلو در نمودار قیمتی ودافون گروپ (Vodafone Group Inc) در نوامبر ۲۰۱۸ نگاهی بیندازیم. سهام ودافون( VOD ) پس از گزارش های خوب مالی فراتر از حد انتظار شرکت، بیش از ۹ درصد افزایش یافت. از همه مهم تر، مدیرعامل جدید با وجود تلاش برای مهار بدهی ۲۲ میلیارد دلاری این شرکت نشان داد که سود سهام Vodafoneبا امنیت بالا توزیع می شود.
از دید تحلیل تکنیکال، سهام وودافون یک الگوی کف دوقلو کوتاه مدت تشکیل داده بود که هدف صعودی تا قیمت ۲۱.۵۰ دلار داشت. شاخص های دیگر تکنیکالی هم این الگو را تأیید کردند. شاخص قدرت نسبی (RSI) با قیمتی معادل ۵۵.۰۰ دلار در همان محدوده باقی ماند، اما میانگین های متحرک همگرایی / واگرایی در اندیکاتور(MACD) در کراس اوور bullish باقی ماند که قدمت آن به اوایل ماه مربوط می شد.
تفاوت بین یک الگوی کف دوقلو و یک الگوی سقف دوقلو
قبل از بررسی تفاوت این دو الگو باید بدانیم که یک الگوی سقف دوقلو یا (double top)، زمانی به وجود می آید برگشت نرم بورس از کف که قیمت سعی کند دو بار از محدوده مقاومتی الگوی سقف دوقلو رد شود. اگر قیمت موفق به گذر از این محدوده نشود، فشار فروش در بازار بیشتر شده و تعداد فروشندگان نسبت به خریداران افزایش می یابد.
الگو های کف دوقلو مخالف الگو های سقف دوقلو عمل می کنند. یک الگوی سقف دوقلو از دو الگوی قله گرد تشکیل می شود که اولین سقف قیمتی یک الگوی U وارونه را می سازد. بالاترین سطح قله گرد می تواند شاخصی برای شروع یک روند نزولی باشد؛ زیرا اغلب پس از یک افزایش صعودی در قیمت اتفاق می افتد. در الگوی سقف دوقلو، قسمت بالای سقف دوم معمولاً کمی زیر اولین سقف گرد قرار دارد که نشان دهنده محدوده مقاومت و ناتوانی سهم برای رسیدن به قیمت های بالاتر است.
یک قله گرد یک قله U معکوس شکل است که به آن “نعلبکی معکوس” هم می گویند. این قله بسیار گرد با کف صاف است.
الگوی سقف دوقلو به ندرت اتفاق می افتد و شکل گیری آن اغلب نشان دهنده این است که سرمایه گذاران به دنبال کسب آخرین سودشان از یک روند صعودی هستند. این الگو معمولاً منجر به ایجاد یک روند نزولی می شود که در آن معامله گران می توانند از فروش سهام در روند نزولی سود ببرند.
برای آشنایی با دیگر الگوهای قیمتی مقاله بررسی جامع الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال را از دست ندهید.
محدودیت های الگوی کف دوقلو
واضح است که اگر الگو های کف دوقلو درست و به موقع تشخیص داده شوند، تاثیر بسیار مهمی در تحلیل رفتار یک سهم خواهند داشت. با این وجود، اگر هم اشتباه تشخیص داده شوند می توانند ضرر های بسیاری برای معامله گران به دنبال داشته باشند. پس خیلی مهم است که قبل از اقدام به خرید و فروش یک سهم ابتدا نحوه تشخیص اصولی این الگو را آموخته و بعد دست به معامله بزنید.
نکته های کلیدی الگوی کف دوقلو در تحلیل تکنیکال
- الگوی کف دوقلو مانند حرف “W” انگلیسی در نمودار ظاهر می شود. این الگو دو سطح پایینی دارد که آن سطوح را به عنوان محدوده حمایتی الگوی کف دوقلو در نظر می گیرند.
- مقدار پیشروی روندِ نزولی در این الگو باید در حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد از بالاترین سطحِ قیمتِ قبلی باشد؛ و دومین افت قیمتی باید در محدوده ۳ یا ۴ درصدی بالاتر و یا پایین تر از افت قیمتی قبلی قرار بگیرد. البته دقت کنید که حجم معاملات برای آخرین حرکت صعودی قیمت در این الگو افزایش می یابد.
- الگوی کف دوقلو همیشه از یک روند نزولی بزرگ یا کوچک در نمودار یک سهام پیروی می کند و نشان دهنده بازگشت قیمتی و آغاز یک روند صعودی بالقوه است.
هیچ الگوی نموداری در معاملات رایجتر از double bottom یا double top نیست. در واقع، این الگو بهقدری ظاهر میشود که به تنهایی ممکن است به عنوان مدرکی اثبات شود که عمل قیمت آنقدر که بسیاری از دانشگاهیان ادعا میکنند تصادفی نیست. نمودارهای قیمت بهسادگی احساسات معاملهگران را بیان میکنند و نشاندهنده آزمایش مجدد افراطهای موقت است.
الگوی کف دوقلو یک الگو نمودار تحلیل تکنیکال ارز است. این الگو افت یک سهام یا شاخص یک بازگشت، به همان سطح یا مشابه با افت اولیه و در نهایت یک بازگشت مجدد را توصیف میکند.
الگوی کف دوقلو : الگوی بازگشتی و ارتباط آن با الگوی کف و سقف دوقلو
در واقع الگوهای بازگشتی فارکس، شکلهایی روی نمودار هستند که در پیشبینی نواحی بازگشت با احتمال بالا به ما کمک میکنند. این الگوها به ما نشان میدهند که به احتمال زیاد بازار در آینده چه نوسانات و تغییراتی را تجربه خواهد کرد. به زبان ساده تر هنگامی که قیمت پس از یک توقف، معکوس میشود، یک الگوی معکوس اتفاق افتاده است. الگوی کف و سقف دوقلو یکی از معروفترین و مهمترین الگوهای بازگشتی در فارکس هستند.
الگوی سقف دوقلو چیست؟
این الگو یکی از معروفترین و مهمترین الگوهای بازگشتی است. در الگوی سقف دوقلو، قیمت یک بار به سقف خود میرسد و دیگر نمیتواند این نقطه اوج را پشت سر بگذارد. به همین خاطر هم یکروند نزولی پیدا میکند.
پس از مدتی روند نزولی متوقف میشود و بازار فارکس تلاش میکند که آن را به سطح مقاومت قبلی برساند و از این رو بار دیگر روند صعودی را در پیش میگیرد. متأسفانه باز هم بازار پس از کلی تلاش نمیتواند سطح مقاومت را بشکند و پس از رسیدن به آن سطح دوباره نزولی میشود.
شما باید بهقدری حرفهای و هوشیار باشید که سفارش حد ضرر خود را در بالای سقف دوم قرار دهید. توجه داشته باشید که سقف دوم کمی پایینتر از سقف اول قرار میگیرد و ممکن است کاملاً با هم برابر نباشند.پایینترین سطح در الگوی سقف دوقلو، خط گردن نامیده میشود تا زمانی که قیمت، این خط را نشکند الگوی سقف دوقلو تکمیل نمیشود. زمانی میتوانیم از وجود این الگو صحبت کنیم که خط گردن شکسته شود.
الگوی کف دوقلو : تحلیل
از دیدگاه تحلیل تکنیکال این سهام یک الگوی کف دوقلو (Double Bottom) را در بازهٔ زمانی کوتاهمدت به ثبت رسانده بود و هدف قیمتی روند روبهبالای آن در حدود ۵/۲۱ دلار بود.
دیگر اندیکاتورهای تکنیکالی هم این الگو را تأیید کردهاند. شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index – RSI) در سطح سابق خود در محدودهٔ ۵۵ باقی ماند، اما اندیکاتور همگرایی و واگرایی میانگینهای متحرک (Moving Averages Divergence Convergence – MACD) همچنان فرم تقاطع روبهبالای خود (Up Cross) که از اول این ماه شکلگرفته بود را حفظ کرده بود.
الگوی کف دوقلو : اعتبار و نقض آن
الگوها همیشه آنطور که میخواهیم عمل نمیکند. به تصویر زیر دقت کنید:
در نمودار بالا یک الگوی کف دوقلو با کندلهایی با سایههای بلند تشکیل شده و تمام ویژگیهای یک الگوی کف دوقلوی مناسب را داشته است. قیمت از خط گردن عبور میکند، بالای آن تثبیت شده، اما نتوانسته به هدف قیمتی خود برسد و بعد از کمی بازی بالای خط برگشت نرم بورس از کف گردن، آن را شکسته و به سمت پایین حرکت کرده است. حتی قیمت به کمتر از حد ضرر ما نیز رسیده است. در این استراتژی یک ایراد بزرگ وجود دارد و آن هم محل در نظر گرفتن حد ضرر یا همان stop loss است.
پیشنهاد میشود مقاله آموزش جامع اندیکاتور سایک را از دست ندهید.
درصد خطای الگوی کف دوقلو
دو برگشت نرم بورس از کف ایراد بزرگ در این الگو وجود دارد که باعث به خطر افتادن سرمایه ما میشود که در ادامه به آن اشاره میکنیم: زمانی که میخواهیم یک موقعیت معاملاتی بگیریم، مهمترین نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که میزان ریسک به ریوارد ما چقدر است. یعنی طی این معامله، نسبت سودی که به دست میآوریم به ضرر احتمالی ما چقدر است؟
همانطور که دیدید در این استراتژی حد ضرر ما زیر آخرین کف در نظر گرفته میشود و هدف قیمتی (حد سود) ما نیز بهاندازه ارتفاع کف تا خط گردن است.
یعنی مقدار ضرر و سود احتمالی ما در نقطهای که وارد موقعیت خرید میشویم، با هم برابر است. درحالیکه عقل حکم میکند در چنین معاملهای با این میزان ریسک وارد نشویم. هر چه میزان سود احتمالی نسبت به ضرر احتمالی ما بیشتر باشد، ورود به معامله منطقیتر میشود.
ایراد دوم الگوی کف دوقلو مربوط به زمان ورود به معامله است. این استراتژی ما را دیر وارد معامله میکند.یعنی چیزی حدود نصف سود از دست رفته و ما تازه وارد معامله میشویم.
الگوی کف دوقلو : استراتژی و دریافت سیگنال خرید و فروش
زمانی که خط گردن (NL) شکسته و قیمت بالای آن سطح تثبیت شد، میتوانیم برای گرفتن موقعیت خرید، اقدام کنیم. هدف قیمتی ما (Target Price)، به اندازه فاصله کفها تا خط گردن است.
در تصویر فوق ابتدا دنبال دو کف همتراز در انتهای یک روند نزولی میگردیم. در انتهای موج X تا A، دو کف همتراز پیدا میکنیم؛ کف اول A و کف دوم C.
سطح B خط گردن ما در نظر گرفته میشود، چون قیمت به آن سطح واکنش نشان داده، پس فعلاً نقش یک سطح مقاومتی را ایفا میکند. در این حالت حد ضرر ما کمی پایینتر از کف C در نظر گرفته میشود.
فراموش نکنید باید بررسی کنیم که آیا طول موجها، ارتفاع آنها و فاصله زمانی، با شرایطی که بالاتر گفتیم همخوانی دارند یا خیر. در این مثال: فاصله بین دو کف برابر با ۲۴ روز است. ارتفاع کفها تا خط گردن، ۲۳ درصد ارتفاع روند نزولی قبلی بوده است. هدف قیمتی ما به اندازه ارتفاع کفها تا خط گردن است.
الگوی کف دوقلو : تعریف حد ضرر یا سود مناسب در این الگو
در معامله الگوی کف دوقلو پیشنهاد میشود که حد سود را چند پیپ زیر حداقل کف قیمت الگو قراردهید. حد نهایی سود را به اندازه ضلع کوچک W امتداد داده و هدف قیمتی این نوع از الگو را پیدا میکنیم. با در نظر داشتن مدیریت ریسک، وارد معاملات با نسبت احتمالی ضرر به سود کمتر از ۱ به ۳ نشوید.
دیدگاه شما