تعیین قیمت عرضه و تقاضا


عرضه و تقاضا

تعیین قیمت عرضه و تقاضا

عرضه عبارتست از مقدار کالا و یا خدمتی که برای فروش در یک قیمت معین در دسترس خریدار قرار دارد. عرضه نقش تامّ در تعیین قیمت در بازار را ندارد بلکه تقاضا نیز مؤثر است.

فهرست مندرجات

۱ - تعریف

[ویرایش]
علم اقتصاد با کلماتی چون عرضه (Supply) و تقاضا همراه است؛ تقاضا تمایل مصرف کنندگان را به کالا در قیمت‌های مختلف نمایان می‌کند؛ اما عرضه جریان یک کالا و یا خدمت را جهت برآوردن تقاضا بیان می‌کند. مثلا عرضه گوشت تعیین کننده مقدار گوشتی است که فروشندگان حاضرند در دورۀ معینی در بازار به فروش برسانند؛ البته باید به این نکته توجه کرد که مقدار گوشتی که حاضرند بفروشند تمایل فروشنده به فروش آن در بازار است، نه مقداری که عملا در بازار به فروش می‌رسد. در حقیقت ممکن است بین مقدار به فروش رفته و تمایل به فروش عرضه کنندگان، متفاوت باشد.

۲ - عوامل مؤثر بر عرضه

[ویرایش]
یکی از عوامل مهم تعیین کننده در عرضه کالا، قیمت است هر وقت قیمت‌ها افزایش یابند عرضه کنندگان، کالاهای بیشتری را به بازار ارائه می‌دهند. از عوامل دیگر مؤثر بر عرضه می‌توان از هزینه تولید، مالیات و یارانه نام برد که با افزایش هزینه تولید و مالیات و کاهش یارانه عرضه کالا کاهش می‌یابد و برعکس.

[۳] سالواتوره، دومنیک، ا. دیلیو، یوحین، اصول علم اقتصاد، ضیائی بیگدلی، محمد، مهدی پور، نوروزعلی، تهران، موسسه بانکداری ایران، ۷۴، چاپ دوم، ص۵۰.

و انتظارات قیمتی نیز بر عرضه تولید اثرگذار هستند.

۳ - تابع و منحنی عرضه

[ویرایش]
به بیان جبری به همه عوامل اثرگذار بر عرضه، تابع عرضه گفته می‌شود. منحنی عرضه هم به نمایش هندسی تابع عرضه گفته می‌شود که اولا بجز قیمت خود کالا، بقیه عوامل اثرگذار را ثابت فرض می‌کنیم و ثانیا از معکوس ریاضی تابع عرضه استفاده می‌شود. به عبارت دیگر عرضه به صورت نموداری در محور قیمت و مقدار نمایش داده می‌شود؛ به این معنی که مقادیر کالا را که تولیدکننده در قیمت‌های مختلف در طی یک دوره زمانی معین مایل به تولید و یا فروش آن است تحت نمودار عرضه (با فرض ثابت بودن سایر عوامل که عرضه را تحت تاثیر قرار می‌دهند) نمایش داده می‌شود.
منحنی عرضه با این بیان دارای سه ویژگی است. اولا صعودی است یعنی رابطه مثبت بین قیمت کالا و مقدارعرضه همان کالا وجود دارد. شیب مثبت نشانگر تشویق تولیدکنندگان به عرضه بیشتر کالا برای کسب قیمت‌های بالاتر است. ثانیا حداقل قیمتی را نشان می‌دهد که بابت عرضه کالا باید به بنگاه داد و ثالثا حداکثر مقدار را نشان می‌دهد که بنگاه مایل به عرضه می‌باشد.

۴ - حرکت روی منحنی عرضه و جابجایی آن

[ویرایش]
در این منحنی دو نوع تغییر داریم:
حرکت روی منحنی عرضه که از تغییر در قیمت همان کالا ناشی می‌شود و در این صورت گفته می‌شود که مقدار عرضه تغییر کرده است اما خود تقاضا ثابت است
جابجایی منحنی عرضه که از تغییر سایر عوامل موثر بر عرضه بجز قیمت همان کالا ناشی می‌شود.
به عنوان مثال اگر قیمت گوشت بالا برود به همان میزان مقدار عرضه گوشت بالا خواهد رفت و بالعکس. اما دیگر عوامل مؤثر بر عرضه اگر تغییر کنند موجب انتقال منحنی عرضه به طرف بالا یا پایین خواهند شد. مثلا اگر مالیات بر فروش گوشت وضع شود منحنی کالا به بالا منتقل خواهد شد و لذا باعث جابجایی منحنی در همان سطح قیمت قبلی می‌شود. هرقدر منحنی پایین‌ و در سمت راست نمودار قیمت - مقدار قرار بگیرد، بیشتر به نفع مصرف‌کننده است زیرا در قیمت پایین، کالای بیشتری نصیب او می‌شود.

۵ - قانون عرضه

[ویرایش]
قانونی که بیان می‌کند همگام با افزایش سطح قیمت‌ها تولیدکننده (عرضه‌کننده) بر میزان تولید (عرضه) خود می‌افزاید (رابطه مثبت بین قیمت و مقدار عرضه).

۶ - تغییرات در عرضه بازار

[ویرایش]
زمانی که کل منحنی عرضه یک کالا در اثر عوامل مؤثر بر عرضه انتقال یابد اصطلاحاً تغییر در عرضه و در صورتی که منحنی عرضه یک کالا ثابت باشد و حرکت بر روی منحنی صورت پذیرد تغییر در مقدار عرضه تعبیر می‌گردد. لازم به ذکر است که جهت استخراج منحنی عرضه بازار از جمع منحنی عرضه تک تک تولیدکنندگان استفاده می‌شود که بیانگر کل مقادیری است که تولیدکنندگان، در قیمت‌های مختلف در طی یک دوره زمانی معین (با فرض ثابت بودن سایر عوامل) مایل به فروش آن هستند.

[۴] سالواتوره، دومنیک، ا. دیلیو، یوحین، اصول علم اقتصاد، ضیائی بیگدلی، محمد، مهدی پور، نوروزعلی، تهران، موسسه بانکداری ایران، ۷۴، چاپ دوم، ص۵۱

قانون عرضه و تقاضا چیست و تعادل در بازار چگونه رخ می دهد؟

قانون عرضه و تقاضا چیست؟ تعادل بازار چگونه رخ می دهد؟ عرضه و تقاضا اساس اقتصاد است. قانون تعامل بین خریداران و فروش یک منبع را توصیف می کند. محصولی که تعیین قیمت عرضه و تقاضا می خواهیم بخریم یا بفروشیم قیمت دارد. این قیمت یک قیمت ثابت نیست. و با در نظر گرفتن برخی موارد مشخص شده است. این مواردی که مورد توجه قرار می گیرد همه عرضه و تقاضا است.

اگر علاقه زیادی به کالایی (تقاضا) و محدودیت دسترسی در بازار (عرضه) وجود داشته باشد، قیمت آن بالا خواهد بود. این ساده ترین قانون عرضه و تقاضا است. قیمت ها با توجه به این اصل تعیین می شوند و تعادل بازار برقرار می شود.

قوانین عرضه و تقاضا و شکل گیری تعادل در بازار

قانون عرضه (تامین) چیست؟

بگذارید بگوییم قیمت کالا یا خدمات افزایش می یابد. همه عوامل دیگر ثابت می مانند. در این حالت، میزان کالاها یا خدمات ارائه شده توسط تامین کننده به بازار نیز افزایش می یابد. با کاهش قیمت، مقدار آن کاهش می یابد.

این دقیقاً قانون عرضه است. با افزایش قیمت یک کالا، تأمین کننده قصد دارد با افزایش مبلغی که برای فروش ارائه می دهد، درآمد خود را افزایش دهد.

منحنی عرضه شیب دار صحیح زیر درک بهتری از این مسئله به شما می دهد:

عرضه و تقاضا

A ، B و C از نقاط منحنی عرضه بودند. هر نقطه از منحنی نشان دهنده ارتباط مستقیم بین تقاضا (Q) و قیمت (P) است. یعنی مقدار داده شده در نقطه A Q1 و قیمت P1 خواهد بود. منحنی عرضه در حال افزایش است. زیرا با گذشت زمان، تأمین کنندگان می توانند مقدار کالاهای خود را برای تولید و عرضه به بازار انتخاب کنند.

در هر زمان مشخص، کالا یا سهام عرضه شده توسط فروشندگان به بازار ثابت است. در این حالت، فروشندگان با تصمیم به توقف فروش مواجه می شوند. تقاضای مصرف کننده قیمت را تعیین می کند و فروشندگان فقط می توانند آنچه را که بازار در اختیار دارد، شارژ کنند.

اگر تقاضای مصرف کننده با گذشت زمان افزایش یابد، قیمت نیز افزایش می یابد. از طرف دیگر، تامین کنندگان می توانند منابع جدیدی را که به تولید اختصاص داده شده است، انتخاب کنند. علاوه بر این، ممکن است تأمین کنندگان جدیدی ظهور کرده باشند. در این حالت، مقدار عرضه افزایش می یابد. در حالی که تقاضا در نهایت قیمت را در یک بازار رقابتی تعیین می کند، تأمین کننده مقداری را که در پاسخ به این قیمت عرضه می کند تعیین می کند.

قانون عرضه یکی از اساسی ترین مفاهیم در اقتصاد است. این قانون با قانون تقاضا برای توضیح چگونگی تخصیص منابع در اقتصاد بازار و تعیین قیمت کالاها و خدمات کار می کند.

عملکرد قانون عرضه

قانون عرضه خلاصه تأثیر تغییرات قیمت بر رفتار تولید کننده است. مثلا؛ اگر قیمت بوت افزایش یابد، یک شرکت کفش پوتین بیشتری تولید خواهد کرد. اگر عکس این اتفاق بیفتد، تولید را کاهش می دهد.

به همین ترتیب، اگر یک شرکت تولید کفش ۱۰۰ چکمه تولید کند و قیمت از ۱۰۰ ریال به ۱۵۰ ریال افزایش یابد، می تواند ظرفیت تولید خود را افزایش داده و شروع به ساخت پوتین های بیشتر کند.

بیایید نگاهی به مثالی دیگر از نحوه عملکرد قیمت بنزین بیندازیم. افزایش قیمت بنزین شرکت های نفتی را ترغیب می کند که چند اقدام انجام دهند. اینها؛

  • گسترشتحقیقاتبرای ذخایر نفت
  • حفاری برای روغن بیشتر
  • سرمایه گذاری بیشتر در خط لوله و نفتکش برای آوردن نفت به تأسیساتی که می تواند بنزین را تصفیه کند
  • سرمایه گذاری در خطوط لوله و خرید کامیون برای انتقال بنزین به ایستگاه ها
  • افتتاح پمپ بنزین های بیشتر یا تمدید ساعات کار ایستگاه فعلی

اینها همه روشهای افزایش درآمد تأمین كنندگانی است كه می خواهند از افزایش قیمت بهره مند شوند. با افزایش میزان عرضه برای تأمین تقاضای روزافزون، درآمد آن را افزایش می دهد. وقتی به زندگی روزمره یا روندهای آینده خود نگاه می کنید، می توانید به راحتی درک کنید که چگونه قانون عرضه کار می کند. مثلا؛ دانشجویانی که می شنوند مهندسی نرم افزار درآمد بیشتری دارد به این حوزه روی خواهند آورد.

عوامل موثر در عرضه

اولین عامل موثر بر عرضه، تغییر فناوری است. زیرا باعث کاهش هزینه های تولید و افزایش بهره وری خواهد شد.

عامل دیگر شرایط آب و هوایی است. تولید در شرایط نامساعد جوی کاهش می یابد. این امر باعث کمبود محصولات در بازار می شود.

افزایش مالیات بر تأمین کالا نیز تأثیر خواهد گذاشت. افزایش مالیات باعث کاهش تولید می شود. اگر تولید کاهش یابد، قیمت در بازار افزایش می یابد.

وجود انتظارات مثبت باعث افزایش عرضه تولید کنندگان می شود. افزایش قیمت جایگزین باعث می شود تولید کننده عرضه کالای خود را افزایش دهد. افزایش قیمت کالاهای مکمل باعث کاهش تولید محصول خود تولید کننده می شود.

در حالی که افزایش تعداد شرکت ها باعث افزایش تولید می شود، افزایش هزینه ها باعث کاهش تولید می شود.

قانون تقاضا چیست؟

یکی از اساسی ترین مفاهیم در اقتصاد، قانون تقاضا است. برای توضیح چگونگی تخصیص منابع در اقتصادهای بازار، با قانون عرضه کار می کند. همچنین هدف تعیین قیمت کالاها و خدماتی است که در معاملات روزانه مشاهده می کنیم. قانون تقاضا می گوید که مقدار خریداری شده با قیمت معکوس متفاوت است. به عبارت دیگر، هرچه قیمت بالاتر باشد، مقدار مورد تقاضا کمتر است. این به دلیل کاهش سودمندی حاشیه ای است.

مصرف کنندگان ابتدا از اولین واحد کالای اقتصادی که خریداری می کنند برای تأمین مبرم ترین نیازهای خود استفاده می کنند. از هر واحد کالا برای ارائه پی در پی نتایج کم ارزش استفاده می کند. واضح تر؛ نشان می دهد که مصرف کنندگان قیمت بالاتر و مقدار کمتری از کالاها را تقاضا می کنند. منحنی تقاضای بازار مجموع مقدار درخواستی هر قیمت را برای همه مصرف کنندگان در بازار بیان می کند.

تمرکز قانون تقاضا برخواسته های نامحدود

اقتصاد چگونگی استفاده مردم از ابزار محدود برای تحقق خواسته های نامحدود خود را بررسی می کند. قانون تقاضا نیز بر این خواسته های تعیین قیمت عرضه و تقاضا نامحدود متمرکز است. به طور طبیعی، مردم خواسته ها و نیازهای اضطراری بیشتری را در رفتار اقتصادی خود در برابر نیازهای کمتر فوری قرار می دهند. این نشان می دهد که مردم چگونه از بین ابزارهای محدودی که در اختیار دارند انتخاب می کنند. اولین واحد از هر کالای اقتصادی که به دست مصرف کننده می رسد تمایل دارد که برای مبرم ترین نیاز مصرف کننده ای که کالا می تواند تأمین کند ، استفاده شود.

مثال:

اتومبیل شما در مکانی متروکه خراب می شود و تلفن کار نمی کند. شما شروع به راه رفتن می کنید تا به زودی به جایی برسید. هوا بسیار گرم است و بعد از مدتی شما احساس تشنگی می کنید. وقتی چند قدم دیگر برداشتید، ۳ بطری آب پیدا می کنید.

شما از اولین بطری برای رفع تشنگی خود استفاده می کنید. برای شستن دست ها و صورت می توانید بلافاصله از بطری دوم استفاده کنید. سومین بطری را با خود می برید. زیرا هنوز مسیری طولانی در پیش است.

در حالی که اولین بطری برای شما بسیار ارزشمند است. اما به تدریج به یک نیاز کاهش می یابد. به همین ترتیب، هنگامی که مصرف کنندگان کالا را در بازار خریداری می کنند، هر واحد اضافی دیگری از ارزش کمتری برخوردار خواهد بود. مصرف کننده می خواهد برای هر واحد اضافی هزینه کمتری بپردازد.

بنابراین، هرچه مصرف کننده واحد را خریداری کند، تمایل کمتری به پرداخت قیمت دارد. این مسئله با منحنی تقاضای زیر بهتر درک می شود:

قوانین تقاضا بازار بورس سهامداران

هر نقطه (A ، B ، C) روی منحنی مقدار خواسته شده (Q) از یک قیمت معین (P) را منعکس می کند. فرض کنید مقدار مورد نیاز در نقطه A کم باشد (Q1). در قیمت های بالاتر، مصرف کنندگان قیمت کمتری از کالای مورد نظر را می خواهند و می خواهند با قیمت پایین تری خرید کنند.

تفاوت در تقاضا و مقدار تقاضا شده

تفاوت تقاضا و مقدار تقاضا یک پدیده مهم در اقتصاد است. به نمودار بالا نگاه کنید، تقاضا؛ این خط با A ، B و C ترسیم شده است. این خط رابطه بین فوریت تقاضای مصرف کننده و تعداد واحدهای کالای اقتصادی موجود را بیان می کند. تغییر تقاضا منعکس کننده تغییر الگوی مصرف کننده زیربنای این منحنی است. برای جا دادن آنها به ابزار نیاز دارد.

با این حال، اصطلاح کمیت خواسته شده به نقطه ای با محور افقی نمودار نشان می دهد. تغییرات در مقدار مورد نیاز قطعاً منعکس کننده تغییرات قیمت است. بدون اینکه تغییری در مدل ترجیحات مصرف کننده ایجاد شود. تغییر در مقدار تقاضا به سادگی به معنی حرکت در امتداد منحنی تقاضا به دلیل تغییر قیمت است. این دو ایده اغلب با هم اشتباه گرفته می شوند. با این حال، این یک اشتباه رایج است. با افزایش قیمت تقاضا تغییر نمی کند. فقط مبلغ درخواستی را تغییر می دهد.

عوامل موثر بر تقاضا

تقاضا بسته به عوامل مختلفی متفاوت است. افرادی که درآمد بیشتری دارند حاضرند بیشتر هزینه کنند. این امر باعث افزایش تقاضا برای کالاهای اقتصادی عادی می شود.

وجود محصولات کاملاً جانشین شده که بتوانند با کالای اقتصادی خاصی رقابت کنند، تمایل به کاهش کالای مورد نظر را کاهش می دهد. زیرا می تواند همان نوع خواسته و نیاز مشتری را تأمین کند.

وجود کالاهای کمکی نزدیک باعث افزایش تقاضا برای کالای اقتصادی می شود. زیرا استفاده از دو کالا در کنار هم برای مصرف کنندگان ارزش بیشتری دارد تا استفاده جداگانه از آنها.

عوامل دیگر می توانند منحنی تقاضا را تغییر دهند. مانند انتظارات در آینده، تغییر در شرایط محیطی زمینه ای یا تغییر در کیفیت واقعی یا درک شده یک کالا. زیرا آنها ترجیحات مصرف کننده در مورد چگونگی استفاده از محصول و نیاز فوری آن را تغییر می دهند.

قانون تقاضا و عرضه

قانون تقاضا می گوید که اگر همه عوامل دیگر مساوی بمانند ، هرچه قیمت یک کالا بالاتر باشد ، افراد کمتری آن را تقاضا می کنند. یعنی هرچه قیمت بالاتر باشد ، مقدار خواسته شده کمتر است.

مقدار کالاهایی که مصرف کننده با قیمت بالاتر خریداری می کند کمتر است. زیرا هرچه قیمت کالایی افزایش یابد، هزینه خرید آن کالا نیز افزایش می یابد. افراد به طور طبیعی از خرید محصولی که آنها را مجبور به ترک مصرف چیز دیگری که ارزش بیشتری دارند، می کنند، راضی اند.

مانند قانون تقاضا، قانون عرضه نیز مقادیری را که باید با قیمت مشخص به فروش برسد، نشان می دهد. با این وجود، برخلاف قانون تقاضا، رابطه عرضه شیب افزایشی را نشان می دهد. این بدان معنی است که هرچه قیمت بالاتر باشد، مقدار داده شده نیز بیشتر است.

وقتی تولیدکنندگان با قیمت بالاتری روبرو می شوند، عرضه بیشتری تولید می کنند. زیرا آنها با فروش کالاهای بیشتر با قیمت بالاتر سود بالاتری کسب خواهند کرد. با این وجود، برخلاف رابطه تقاضا، رابطه عرضه یک عامل زمانی است. زمان برای تأمین کنندگان مهم است. زیرا تأمین کنندگان باید به سرعت نسبت به تغییرات تقاضا یا قیمت واکنش نشان دهند.

بنابراین ، تعیین اینکه آیا تغییر قیمت ناشی از تقاضا موقت است یا دائمی ، مهم است.

تعادل بازار چگونه رخ می دهد؟

به هر محیطی که عرضه و تقاضا برآورده شود، بازار گفته می شود. اگر بازار در تعادل باشد؛ قیمت واقعی را قیمت تعادل می نامند. به مقدار فروخته شده به قیمت تعادل نیز مقدار تعادل گفته می شود.

قیمت تعادل قیمتی است که مقدار تقاضا را با مقدار عرضه برابر می کند. همچنین این قیمت است که بازار را پاکسازی می کند. به بخشی که مقدار عرضه بیش از میزان تقاضا باشد ، عرضه مازاد گفته می شود. به بخشی که تقاضا بیش از عرضه باشد ، تقاضای بیش از حد گفته می شود.

نمودار زیر تعادل بازار را نشان می دهد:

بازار بورس سهام تعادل بازار بورس

عوامل موثر بر تعادل بازار:

تعادل بازار نقطه تلاقی منحنی های عرضه و تقاضا است. نقطه ای که نقطه تقاطع در محور قیمت نشان می دهد قیمت تعادل است، در حالی که نقطه نشان داده شده در محور کمیت مقدار تعادل است.

اگر قیمت زیر قیمت تعادل باشد، تقاضای بیش از حد رخ می دهد. در این حالت، مصرف کنندگان بیش از آنچه تولیدکنندگان عرضه می کنند، تقاضا دارند.

اگر قیمت بالاتر از قیمت تعادل باشد، عرضه مازاد روی می دهد. در این حالت تولیدکنندگان بیش از آنچه مصرف کنندگان تقاضا می کنند تأمین می کنند.

اگر تقاضا در حالی که عرضه ثابت است افزایش یابد، قیمت و مقدار تعادل افزایش می یابد. سطح تغییر در قیمت بازار هنگام تغییر تقاضا در حالی که عرضه ثابت است، به کشش عرضه بستگی دارد. اثر تغییر تقاضا بر قیمت بازار با افزایش کشش عرضه کاهش می یابد.

اگر عرضه و تقاضا در یک جهت و نرخ افزایش یابد، قیمت تعادل تغییر نمی کند. در حالی که مقدار تعادل افزایش می یابد. مشخص نیست که وقتی عرضه و تقاضا افزایش یابد، قیمت به طور قطع چه مقدار خواهد بود ، قطعاً مقدار افزایش می یابد.

اگر عرضه در حالی که تقاضا ثابت است کاهش یابد، قیمت تعادل افزایش می یابد در حالی که مقدار تعادل کاهش می یابد. اگر عرضه در حالی که تقاضا ثابت است افزایش یابد، قیمت تعادل کاهش می یابد و مقدار تعادل افزایش می یابد. در مواردی که عرضه کاهش می یابد تعیین قیمت عرضه و تقاضا و تقاضا با همان سرعت افزایش می یابد، میزان تعادل تغییر نمی کند. با این حال ، قیمت قطعا افزایش می یابد.

با عرضه و تقاضا آشنا شویم | عرضه و تقاضا چیست؟

همه چیز در رابطه با عرضه و تقاضا

همه چیز در رابطه با عرضه و تقاضا

قانون عرضه و تقاضا در واقع یک نظریه اقتصادی است که توسط آدام اسمیت در سال 1776 رایج شد. اصول در پیش‌‌بینی رفتار بازار بسیار موثر نشان داده شده است. با این حال، چندین عامل دیگر وجود دارد که بر بازارها در سطح اقتصاد خرد و کلان تأثیر می گذارد. قانون موردبحث به شدت رفتار بازار را هدایت می کند، اما به‌طور کامل آن را تعیین نمی کند.

بنیادی ترین مفاهیم اقتصاد متشکل از این قانون هستند. فارغ از اینکه شما یک دانشگاهی، کشاورز، تولیدکننده دارو یا صرفاً یک مصرف‌کننده هستید، فرض اصلی آن در اقدامات روزانه شما ادغام شده است و تنها پس از درک اصول اولیه این مدل‌ها می توان بر جنبه‌های پیچیده‌تر اقتصاد تسلط یافت.

نمودارهای عرضه از دیدگاه تولیدکننده ترسیم می‌شود و تقاضا از دیدگاه مصرف‌کننده به تصویر کشیده می شود.

با افزایش قیمت یک کالا، تقاضا برای محصول کاهش می یابد؛ در حالی که با افزایش قیمت، تولیدکنندگان برای دستیابی به سود بیشتر مایل به تولید بیشتر محصول هستند. به همین ترتیب، کاهش قیمت‌ها باعث کاهش تولید می‌شود، چرا که تولیدکنندگان ممکن است نتوانند هزینه‌های ورودی خود را پس از فروش کالای نهایی پوشش دهند.

زمانی که قیمت‌ها بالاتر است، تولیدکنندگان تشویق به افزایش فعالیت خود، به‌منظور بالا بردن بهره‌وری می‌شوند. در این هنگام، مصرف‌کنندگان به‌دنبال کمترین هزینه هستند. به طور طبیعی، قیمت ایده آلی که یک مصرف‌کننده برای یک کالا می‌پردازد «صفر دلار» خواهد بود. با این حال، چنین پدیده‌ای غیرممکن است؛ چرا که تولیدکنندگان نمی‌توانند در تجارت باقی بمانند. تولیدکنندگان، به‌دنبال فروش محصولات خود تا حد امکان هستند. با این حال، زمانی که قیمت‌ها نامعقول شود، مصرف‌کنندگان ترجیحات خود را تغییر داده و از محصول دور می‌شوند. باید تعادل مناسبی حاصل شود که به موجب آن هر دو طرف بتوانند در معاملات تجاری مستمر به‌نفع مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان شرکت کنند. (از لحاظ نظری، قیمت بهینه‌ای که منجر به دستیابی تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان به حداکثر سطح مطلوبیت ترکیبی می شود، در قیمتی رخ می‌دهد که خطوط تلاقی می کنند.)

اصول این قانون به طور مکرر در طول قرن ها در شرایط مختلف بازار به تصویر کشیده شده است. با این حال، اقتصاد کنونی جهانی‌تر از گذشته است و پیش‌بینی نیروهای کلان اقتصادی دشوار است. این اصول شاخص‌های مؤثری هستند، اما پیش‌بینی‌کننده مشخص نیستند.

این تئوری نه‌تنها به محصولات فیزیکی، بلکه به دستمزدها و حرکت نیروی کار نیز مربوط می‌شود. تئوری‌های پیشرفته‌تر اقتصاد خرد و کلان اغلب مفروضات و ظاهر منحنی عرضه و تقاضا را برای نشان دادن درست مفاهیمی مانند مازاد اقتصادی، سیاست پولی، عوامل خارجی، عرضه کل، محرک‌های مالی، کشش و کسری تنظیم می‌کنند.

عرضه و تقاضا

عرضه و تقاضا

منحنی تقاضا

در تحلیل اساسی اقتصادی، اغلب تمام عوامل به‌جز قیمت کالا ثابت نگه داشته می‌شوند. سپس تجزیه و تحلیل شامل بررسی رابطه بین سطوح مختلف قیمت و حداکثر مقداری است که به‌طور بالقوه توسط مصرف‌کنندگان در هر یک از آن قیمت‌ها خریداری می‌شود. ترکیب قیمت-مقدار ممکن است بر روی یک منحنی، که به‌عنوان منحنی تقاضا شناخته می‌شود، رسم شود. در این نمودار قیمت در محور عمودی نمایش داده می‌شود و مقدار نشان داده شده در محور افقی، منحنی تقاضا، تقریباً همیشه رو‌به‌پایین است که نشان‌دهنده تمایل مصرف‌کنندگان برای خرید بیشتر کالا در سطوح قیمت پایین‌تر است. هرگونه تغییر در عوامل غیرقیمتی باعث تغییر در منحنی تقاضا می‌شود، در حالی که تغییرات در قیمت کالا را می‌توان در امتداد یک منحنی تقاضای ثابت ردیابی کرد.

منحنی عرضه

مقدار کالایی که در بازار عرضه می شود نه تنها به قیمت قابل دستیابی آن کالا، بلکه به عوامل بالقوه بسیار دیگری نیز بستگی دارد.

در تحلیل اساسی اقتصادی، تجزیه و تحلیل عرضه شامل بررسی رابطه بین قیمت‌های مختلف و مقدار پیشنهادی بالقوه توسط تولیدکنندگان در هر قیمت و همچنین تمام عوامل دیگری که می‌توانند بر ثابت نگه داشتن قیمت موثر باشند، می‌شود. این ترکیبات قیمت و کمیت ممکن است بر روی یک منحنی ترسیم شوند که به‌عنوان منحنی عرضه شناخته می شود. با قیمت نشان داده شده در محور عمودی و مقدار نشان داده شده در محور افقی، منحنی عرضه که معمولاً رو‌به‌بالا است، نشان‌دهنده تمایل تولیدکنندگان برای فروش بیشتر کالایی است که در بازاری با قیمت‌های بالاتر، تولید می‌کنند. در بازاری با قیمت‌های بالاتر هر گونه تغییر در عوامل غیر قیمتی باعث تغییر در منحنی عرضه می شود، در حالی که تغییرات در قیمت کالا را می توان در امتداد یک منحنی عرضه ثابت ردیابی کرد.

بر اساس آنچه گفته شد، عرضه مربوط به این است که تولیدکنندگان یک محصول یا تعیین قیمت عرضه و تقاضا خدمات چقدر مایل به تولید هستند و می توانند با مقدار محدود منابع موجود به بازار عرضه کنند. در حالی که تقاضا عبارت است از اینکه خریداران مایلند چه مقدار از آن محصول یا خدمات را از بازار داشته باشند.

از آنجایی که تقاضاهای خریداران بی پایان است، به دلیل کمبود منابع، نمی توان تمام مطالبات را تامین کرد. اینجاست که رابطه عرضه و تقاضا نقش مهمی ایفا می کند و امکان تخصیص کارآمد منابع و تعیین قیمت بازار برای محصول یا خدمات را فراهم می کند که به عنوان قیمت تعادلی شناخته می شود . این قیمت نشان دهنده قیمتی است که تامین کنندگان مایل به عرضه هستند و خریداران مایل به خرید از بازار هستند.

یک مغازه دار یک جعبه شکلات به قیمت 20 دلار عرضه می کرد که توانست به طور متوسط ​​هر هفته 50 جعبه را بفروشد. او تصمیم گرفت 50٪ تخفیف ارائه دهد و قیمت را به 10 دلار کاهش دهد. این منجر به افزایش فروش او به 100 جعبه در هر هفته شد.

طبق قانون عرضه ، با افزایش قیمت یک محصول، عرضه‌کنندگان تمایل بیشتری به عرضه آن محصول خواهند داشت، زیرا می‌توانند با فروش آن محصول یا خدمات از سود بیشتری برخوردار شوند.

جدولی که مقدار تقاضا در هر قیمت را نشان می‌دهد، برنامه زمان‌بندی تقاضا نامیده می‌شود. برای نمونه می‌توان بازار بنزین را به‌صورت جدول یا نمودار نمایش داد. در این نمونه، قیمت هر گالن بنزین به دلار اندازه‌گیری می‌شود. مقدار تقاضا در میلیون‌ها گالن در یک دوره زمانی و برخی مناطق جغرافیایی اندازه‌گیری می‌شود.

آیا تقاضا همان مقدار تقاضا است؟

در اصطلاح اقتصادی، تقاضا با مقدار تقاضا یکسان نیست. هنگامی که اقتصاددانان پیرامون تقاضا صحبت می‌کنند، منظور رابطه بین طیفی از قیمت‌ها و مقادیر مورد‌تقاضا در آن قیمت‌ها است اما هنگام صحبت درمورد مقدار تقاضا، منظور تنها یک نقطه معین از منحنی و مقداری در جدول تقاضا است. به بیان ساده، تقاضا به خود منحنی و مقدار تقاضا به نقطه (خاص) منحنی اشاره دارد.

آیا عرضه همان مقدار عرضه است؟

در اصطلاح اقتصادی، عرضه و مقدار عرضه یکسان نیستند. هنگامی که اقتصاددانان به عرضه اشاره می‌کنند، منظور آن‌ها رابطه بین طیفی از قیمت‌ها و مقادیر عرضه‌شده در آن قیمت‌ها است. رابطه‌ای که می‌توان آن را با یک منحنی عرضه یا یک جدول عرضه نشان داد اما هنگام اشاره به مقدار عرضه، منظور تنها نقطه‌ای مشخص از منحنی عرضه یا یک مقدار معین برنامه عرضه است. به بیان ساده، عرضه به منحنی و مقدار عرضه شده به نقطه (خاص) منحنی اشاره دارد.

برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با عرضه و تقاضا میتوانید از ویدئو زیر دیدن نمائید.

تقاضا

تقاضا

تقاضا یکی از عوامل تعیین کننده در تجارت است که می تواند بر گسترش و رشد اقتصادی آن تأثیرگذار باشد. تقاضا عاملی است که شرکتها را به روی آوردن به سمت ایده های نوآورانه تشویق می کند. ایده هایی که خود، تولید کننده تقاضاهای آتی در بازار خواهند بود. در هر تجارتی درک صحیح از تقاضا حائز اهمیت است.

در این مقاله به موضوع تقاضا و عوامل تعیین کننده آن می پردازیم.

حوزه اصلی و تخصصی گروه ما ثبت شرکت در آلمان و اخذ اقامت آلمان از طریق ثبت شرکت است. در این باره بیشتر بدانید.

تعریف تقاضا

تقاضا عبارت است از میل مصرف کنندگان به خرید کالا و خدماتی که حاضرند برای مالکیت آن هزینه اش را پرداخت نمایند. تقاضا یکی از اصلی ترین موضوعات در اقتصاد است. هنگامی که در مورد تقاضا صحبت می کنیم، منظور ما فقط مقدار مشخصی از یک کالا نیست، بلکه ما در مورد منحنی تقاضای یک کالا صحبت می کنیم.

تقاضا برای محصولات و خدمات تحت تأثیر تغییر قیمت است. طبق قانون تقاضا، در صورتی که همه عوامل ثابت باشند، با افزایش قیمت کالا تقاضای آن کاهش می یابد.

شرکت ها برای تعیین تقاضای کالا و خدمات خود هزینه های هنگفتی را صرف می کنند تا دقیقا بدانند چه تعداد از کالا را می توانند در بازار بفروش برسانند. تخمین تقاضای بازار کار تعیین قیمت عرضه و تقاضا مهمی است، اگر تقاضا کم باشد و یا بیش از اندازه لازم باشد می تواند به روند یک فعالیت تجاری آسییب بزند.

رابطه تنگاتنگی بین تقاضا و عرضه وجود دارد. مصرف کنندگان سعی می کنند تا حد امکان برای کالاها و خدماتی که می خواهند خریداری کنند، کمترین مبلغ را پرداخت نمایند، از طرف دیگر تأمین کنندگان می خواهند تا حد ممکن سود کسب کنند. بنابراین، شرکت ها باید در تعیین قیمت کالاها و خدمات به درستی تصمیم بگیرند تا هم تأمین کنندگان و هم مصرف کنندگان بتوانند از آن منتفع شوند.

اگر هزینه کالاها بیش از حد بالا باشد، تقاضای کالا کاهش می یابد که نهایتا منجر به کاهش میزان فروش خواهد شد و این باعث می شود تا مشتریان به سمت شرکت های رقیبی که کالای مشابه را با قیمت مناسب تر عرضه می کنند، حرکت نمایند. بر خلاف آن یک تامین کننده می تواند با پایین نگه داشتن قیمت محصول و خدمات، بسیاری از مشتریان را به خود جذب نماید. با این وجود قیمت پایین تر ممکن است که هزینه های تامین کننده را پوشش ندهد و با وجود مشتریان زیاد تامین کننده باز هم متحمل ضرر شود و یا سود بسیار کمی را بدست آورد.

از دیگر خدماتی که باید پس از ثبت شرکت در آلمان از آن بهره ببرید، خدمات حقوقی و خدمات ویرچوال آفیس در آلمان است. با کلیک بر لینک های زیر با این خدمات آشنا می تعیین قیمت عرضه و تقاضا شوید.

عوامل تعیین کننده تقاضا

عوامل تعیین کننده تقاضا عبارتند از:

کالا ها و خدمات

اولین و مهم ترین عامل تعیین کننده تقاضا خود محصول است. اگر کیفیت کالا و خدمات شما مناسب نباشد، نباید انتظار داشته باشید که با تقاضای زیادی روبرو شوید. اگر می خواهید مشتری را به سمت خود جلب کنید باید اطمینان حاصل نمایید که کالا و خدمات شما انتظارات آنها را برآورده می کند. از سویی قیمت گذاری بر روی کالا و خدماتی که عرضه می کنید باید به نحوی باشد که مشتریان شما از پس پرداخت آن برآیند و برای شما هم سود آوری داشته باشد.

قیمت رقبا

عامل دیگر در تعیین میزان تقاضا قیمت محصول رقبا یا محصولات جایگزین است. اگر ارزش کالاهای جایگزین از قیمت کالاهایی که توسط شما تولید می شود پایین تر باشد، مردم ترجیح می دهند کالاها را از رقیب شما خریداری نمایند که این امر منجر به از بین رفتن تجارت شما خواهد شد. بنابراین ضروری است که قیمت محصولات نزدیک به قیمت کالاهای جایگزین در بازار باشد.

درآمد مصرف کنندگان

سومین عامل تعیین کننده تقاضا درآمد مصرف کنندگان است. مردم تصمیمات مربوط به هزینه خود را بر اساس درآمدی که دارند اتخاذ می کنند. در طی بحران های اقتصادی که اشتغال و درآمد افراد تحت تأثیر قرار می گیرد، مردم هزینه کمتری را صرف خرید کالا و خدمات می نمایند که تقاضا در بازار را تحت تأثیر قرار می دهد.

سلیقه ها و ترجیحات مصرف کنندگان

سلیقه ها و ترجیحات مصرف کنندگان یکی دیگر از عوامل تعیین کننده در تقاضا می باشد که خریداران بر مبنای آن تصمیم گیری می کنند. به عنوان مثال، مصرف کنندگان وگان (گیاه‌خوار) هرگز کالاهای گوشتی شما را خریداری نمی کند و به همین دلیل کشورهایی مانند هند که در آن مصرف کنندگان گوشت گاو بسیار کم است، مقصد خوبی برای تولید فرآورده های گوشتی نخواهد بود.

انتظارات مصرف کنندگان

انتظارات مصرف کنندگان یکی از عوامل موثر بر تقاضا می باشد که بسیار بی ثبات است. انتظار مصرف کنندگان با تغییر در درآمد و وضعیت اقتصادی تغییر می کند. به عنوان مثال در شرایطی که بحران اقتصادی وجود دارد مردم تمایل به صرف هزینه کمتری دارند و زمانی که ترس از تورم وجود دارد، احتمال خرید آنها بصوت عمده برای جمع آوری کالاها برای اینده به طرز چشمگیری افزایش می یابد.

تخفیف در قیمت محصولات و خدمات یک نوع استرتژی جهت افزایش ترافیک مشتریان، افزایش فروش و پاک کردن موجودی انبار و فروشگاه از کالاهای قدیمی است. در مقاله زیر به بررسی موضع "تخفیف قیمت ها" پرداخته ایم.

منحنی عرضه و تقاضا

منحنی عرضه و تقاضا در یک نقطه که به آن نقطه تعادل می گویند یکدیگر را قطع می کنند. این بدان معنی است که در این نقطه میزان کالای عرضه شده و میزان کالای تقاضا شده در بازار به تعادل رسیده.این نقطه تعادل فقط بصورت تئوری قابل حصول است و در دنیای واقعی قیمت کالا و خدمات بسته به میزان عرضه و تقاضا همواره در حال تغییر است.

در این منحنی نمودار X بیانگر مقدار کالا و نمودار Y بیانگر قیمت می باشد. نقطه تلاقی دو منحنی نشان دهنده قیمت کالا در مقدار مشخصی از محصول عرضه شده در بازار است.

در موضوع تقاضا مباحث دیگری نظیر کشش تقاضا، تقاضای کل و غیره هم وجود دارد که به دلیل گسترده بودن مباحث در مقالات آتی بصورت مجزا به بررسی آنها خواهیم پرداخت.

یکی دیگر از خدمات گروه ما حسابداری و مشاوره مالیاتی در آلمان است که داشتن اطلاعات در این زمینه خالی از لطف نیست.

عرضه و تقاضا (Supply and Demand)

قیمت ها در بازار همواره از طریق عرضه و تقاضا مشخص می شود. فروشندگان اقدام به فروش کالا، سهام یا ارز می کنند و در مقابل خریدران با تقاضای خود، کالای مبادلاتی را می خرند. وقتی صحبت از محدوده عرضه می شود، منظور ما محدوده ای است که فروشندگان زیادی منتظر عرضه کالای مبادلاتی هستند. و وقتی در مورد تقاضا صحبت می شود، منظور محدوده ای است که خریداران قیمت بازار را در آن سطح منصافنه ارزیابی می کنند و اقدام به خرید می کنند.

این تعاریف بسیار شبیه به تعریف سطوح مقاومت و حمایت است. در واقع سطح مقاومت مشابه عرضه بازار است و همچنین سطح حمایت هم مشابه تقاضای بازار است. اما مفهوم حمایت/مقاومت با تقاضا/عرضه تفاوت دارد. هر چند در هر دو مورد خریداران و فروشندگان نقش اساسی دارند، اما بایستی بین این دو مفهوم فرق قائل شد.

اعتبار سطوح حمایت/ مقاومت تنها به واکنش احتمالی بازار وابسته است. هر چه تعداد واکنش های بازار به حمایت یا مقاومت بیشتر باشد، آن سطح اهمیت بیشتری دارد. اما وقتی صحبت از محدوده عرضه است، منظور ما محدوده ای است که در گذشته موجب اُفت قیمتی بازار شده و احتمال اینکه دستورات فروشی از دور قبل در این محدوده باقی مانده باشد وجود دارد. برای همین پیش بینی می شود که وقتی بازار وارد محدوده عرضه شد، دستورات فروش از قبل مانده دوباره فعال شوند و بازار را به سمت پایین بکشند. محدوده تقاضا هم درست به همین شکل است. در محدوده تقاضا انتظار می رود که از گذشته تعدادی دستور خرید باقی مانده باشد، که با فعال شدن این دستورات بازار می تواند صعود کند.

تعیین سطوح عرضه و تقاضا یک هنر است. قانون کلی برای تعیین محدوده عرضه و تقاضا وجود ندارد، ولی اکثریت معامله گران حرفه ای بازار به روش زیر اقدام به شناسایی محدوده های عرضه و تقاضا می کنند.

۳- در محدوده تعادلی که بازگشت بازار رُخ داده، آخرین کندل صعودی را قبل از کندل های نزولی پیدا کنید. یک خط اُفقی از قیمت باز شدن کندل صعودی رسم کنید و خط اُفقی دیگر را هم در انتهای بالایی کندل صعودی قرار دهید. محدوده مابین این دو خط، محدوده عرضه بازار است. (تصویر زیر)


در اینجا باید گفت که برخی از معامله گران حرکات قیمتی رویکرد متفاوتی در تعیین محدوده عرضه دارند. یکی از شایع ترین روش ها، رسم خطوط افقی از ابتدا و انتهای کندل بازگشتی است. باید گفت که هیچ کدام از روش های تعیین محدوده عرضه یا تقاضا قطعی نیستند و بیشتر تقریبی هستند. همان طور که اشاره شد تعیین این محدوده های بازگشتی بیشتر یک هنر است تا یک علم. با این حال کارآموزان به مرور زمان مهارت لازم در رسم محدوده های عرضه و تقاضا را بدست خواهند آورد.

۳- در این محدوده، آخرین کندل نزولی که بعد از آن بازار صعود کرده است را مشخص کنید و یک خط افقی از قیمت باز شدن کندل نزولی رسم کنید و خط دیگر را در انتهای پایینی کندل نزولی قرار دهید. این محدوده تقاضای بازار است.


در نمودار بالایی، NZD/USD تا محدوده تقاضا پایین آمده و دوباره به سمت بالا برگشته است. این محدوده تقاضا در دومین برخورد بازار مجددا عملکرد کرده و دلار نیوزیلند را در برابر دلار آمریکا تقویت کرده است.

برخلاف سطوح تعیین قیمت عرضه و تقاضا حمایت و مقاومت که تعداد برخورد های متوالی به معنی قدرت آن سطح حمایت/مقاومتی است. در بحث عرضه و تقاضا ما به دنبال محدوده های تازه ای هستیم که قبلا در بازار وجود نداشته اند. برای همین بعد از اینکه محدوده عرضه یا تقاضا مشخص شد، با اولین ورود قیمت به این محدوده وارد معامله می شویم. اگر این محدوده دوباره در بازار توسط قیمت لمس شود، یعنی برای بار سوم قیمت وارد این محدوده شود، ارزش و اهمیت محدوده هم کاهش پیدا می کند. چونکه احتمال شکست محدوده تقاضا یا عرضه بسیار بالاست. دلیل این امر به ماهیت محدوده عرضه و تقاضا بر می گردد. محدوده عرضه، محلی است که دستورات فروش از قبل در آن باقی مانده است و با هر بار برخورد بازار به این محدوده، تعدادی از دستورات فروش فعال می شوند، تا اینکه نهایتا دستور فروش دیگری باقی نمی ماند. در این حالت می گوییم که محدوده عرضه تمام شده است، و راه برای صعود بازار هموار است.

نواحی یا محدوده های عرضه و تقاضا هم مثل سطوح مقاومت و حمایت تعیین قیمت عرضه و تقاضا شکسته می شوند و بعد از شکسته شدن می توانند نقش قبلی خود را تغییر دهند. شکست ناحیه عرضه می تواند بعدا در قالب ناحیه تقاضا در نمودار ظاهر شود و یا برعکس. تبدیل نواحی عرضه به تقاضا و برعکس یکی از ارزشمندترین حرکات قیمتی بازار است، که می تواند سیگنالی از ادامه روند یا شروع روند جدید باشد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.