میانگین بازدهی بازار سهام در ۳۰ سال؛ سالی ۵۵ درصد
شاخص کل بورس تهران در پایان معاملات دیروز با ۱۴هزار و ۹۷ واحد افزایش در ارتفاع یک میلیون و ۵۳۲ هزار واحدی ایستاد و رنگ سبز به خود گرفت.
شاخص کل بورس تهران در پایان معاملات دیروز با ۱۴هزار و ۹۷ واحد افزایش در ارتفاع یک میلیون و ۵۳۲ هزار واحدی ایستاد و رنگ سبز به خود گرفت.
این افزایش ۱۴هزار واحدی شاخص کل باعث شد تا حجم معاملات خرد بازار نسبت به روز قبل از آن دستکم ۲۳ درصد افزایش یابد. از قرار معلوم، ارزش فروش حقیقیها هم نسبت به روز قبل از آن حدود ۱۹ درصد کاهش یافت و تعداد فروشندگان حقیقی هم در روز مورد گزارش با یک شیب نزولی همراه شد. به نظر میرسد حقیقیهای بازار با تحلیل و دقت بیشتری روند بازار معاملات را دنبال میکنند، اتفاقی که در نوع خود حائز اهمیت است؛ چرا که نشان میدهد هیجان در بازار معاملات سهام بشدت فروکش کرده و بازاری آرام و تا حدودی باثبات شکل گرفته است. اما آیا بازار سهام به روند آرام و توأم با تعقل خود در روزهای آتی ادامه خواهد داد؟ «قاسم مالکی»، مدیرعامل گروه سرمایهگذاری امیر در گفتوگو با «ایران» به سؤالات مهم پیرامون وضعیت بازار سهام پاسخ داده که با هم مرور میکنیم.
دو اصل مهم که یک سرمایهگذار باید به آنها توجه کند این است که سرمایهگذاری یک فرایند بلندمدت است. به جزسه گروه دارایی (مسکن، سپردهگذاری در بانک، سرمایهگذاری در بازار سرمایه) که دارای بازدهی نقدی هستند، سایر گروههای دارایی ارزش داراییها را نسبت به تورم و نوسانات اقتصادی «هج» میکنند. با توجه به این اصول، براساس آمار منتشره، سرمایهگذاری در بازار سهام بیشترین بازدهی را طی ۳۰ سال گذشته نصیب سرمایهگذاران خود کرده است.
پس از سهام، سکه و طلا دومین گروه دارایی با بازدهی بالا و سپس مسکن قرار داشته است. به عنوان مثال در ۱۰ سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ با وجود رکود نسبی بازار سرمایه طی سالهای ۹۳,۹۵,۹۶ میانگین بازدهی این بازار سالی ۵۵ درصد بوده که نسبت به سایر بازارها بیشترین بازدهی را داشته است. براین اساس، حضور در بازار سرمایه هم منافع ملی و هم منافع شخصی را در بلندمدت تأمین میکند؛ چرا که سرازیر شدن نقدینگی در سایر بازارها مانند مسکن، طلا و ارز، عملاً به سفتهبازی کمک کرده و اقتصاد کشور را با مشکل مواجه میکند. با توجه به وضعیت نرخ تورم در سالجاری و نرخ ارز که حتی با وجود توافق در برجام قیمتهای پایینتر از ۲۴ یا ۲۵ را نمیتوان برای آن متصور شد و از طرف دیگر شاهد رشد کامودیتیها از یک طرف و همچنین حجم نقدینگی نسبت به دو سال گذشته افزایشی بوده، به نظر میرسد که با سرمایهگذاری در این بازار و خرید سهامهایی که ارزش ذاتی آنها از ارزش بازاری آنها بیشتر است، در بلندمدت و حتی میانمدت این بازار میتواند سرمایهگذاران خود را راضی و خرسند کند.
اصولاً در شرایطی که برخی ریسکها افزایش پیدا میکند، تنها بازارهایی که جذابیت بالایی برای سرمایهگذاران پیدا میکند بازار طلا و ارز است. در گروه دارایی ارز، با توجه به مشکلات قانونی و محدودیتهای عرضه در بازار ارز بویژه در زمان کنونی، این کلاسه دارایی به عنوان یک رقیب جدی جذب نقدینگی محسوب نمیشود و حقیقیها، بازار سکه و طلا را مناسبترین کلاسه دارایی برای سرمایهگذاری انتخاب میکنند. طبیعتاً بازار املاک و مستغلات نیز با توجه به کاهش قدرت خرید مردم و بالا بودن p/r جذابیت چندانی ندارد. از طرف دیگر، پارک نقدینگی در سپردههای بانکی یا صندوقهای با درآمد ثابت نیز با توجه به انتظارات تورمی با ذائقه سرمایهگذاران در شرایط کنونی همخوانی ندارد، بنابراین در شرایط کنونی فقط طلا و سهام نسبت به سایر گروهها میتواند بیشتر مورد توجه باشد. همان طور که اشاره شد با توجه به ابهامات فضای سیاسی، بیشتر سرمایهگذاران با رویکرد محافظهکاران، بازار سکه و طلا را نسبت به حضور در بازار سرمایه ترجیح میدهند.
یکی از سیاستهای بازارساز، عمقدهی به بازار است، در شرایط فعلی چه اقدامات مهمی را برای عمقدهی به بازار میتوان انجام داد؟
عرضههای اولیه و افزایش سرمایه از محل آورده جهت تکمیل طرحهای توسعهای شرکتها از مهمترین فاکتورها برای عمقدهی به بازار به حساب میآیند. با توجه به شرایط کنونی که خروج حقیقیها از بازار را به دنبال دارد، عرضههای اولیه باید مدیریت شده صورت گیرد تا نفس بازار را به شمارش نیندازد. کمک به سرعت بخشیدن به طرحهای توسعهای شرکتها و افزایش ظرفیت تولید آنها در شرایط کنونی از مهمترین اولویتهای مدیران جهت رونق بازار خواهد بود.
آیا هنوز هم تردیدهایی در بازار سرمایه وجود دارد، در این صورت، راهکار اعتمادسازی در بازار سرمایه چیست؟
الف)حذف تصمیمات خلقالساعه و رویکردهای فانکشنال ب)اقدامات و تصمیمات در نهادهای رگلاتور براساس کار تیمی، بهینهکاوی، نگاه فرایندی و بهرهگیری از دانش و تجربیات گذشته باشد.
به عبارت دیگر، سازمانهای ما باید سازمانهای یادگیرنده باشند، ولی متاسفانه این طور نیست. حضور، شناخت و دانش و انتظار مردم از بازار سرمایه نسبت به ۱۰سال گذشته، رشد بسیار خیرهکنندهای داشته، اما سازمان بورس و اوراق بهادار و سایر نهادهای وابسته با وجود تلاش برای حرکت رو به جلو، متناسب با این انتظار بحق مردم، رشد قابل قبولی را تجربه نکردهاند؛ نه از منظر زیرساختی و فناوری، نه از منظر سرمایههای انسانی و جانشینپروری، نه از منظر سازمانی و آییننامهای، نه از منظر حاکمیتی، و نه از منظر دانشی.
عدم پایداری در مدیریت یکی از دلایل اساسی این عقبماندگی است، طی چهار سال گذشته چند مدیر سازمان را تغییر دادهایم؟
اگر افراد شایسته را انتخاب میکنیم، باید فرصت کافی برای اجرای چرخه معروف مدیریتی دمینگ یعنی برنامهریزی، اجرا، ارزیابی، و تعریف پروژه بهبود را داشته باشند. از مدیری که فرصتی برای ارزیابی اقدامات خود نداشته باشد و در کمتر از یکسال تغییر کند، نمیتوانیم انتظار روند مثبت در رشد سازمان را داشته باشیم .
شخصاً برای تحلیلهای تکنیکالی بویژه روی شاخص بورس وزن زیادی قائل نیستم. یک سرمایهگذار که بر اساس تحلیل بنیادی (سودآوریهای آتی، پتانسیلها و طرحهای توسعهای شرکت) ارزش ذاتی یک سهام را استخراج میکند و ازطرف دیگر نگاه کوتاهمدت به سرمایهگذاری نداشته باشد، کمتر تحت تأثیر روند شاخص بورس خود را قرار میدهد. اینگونه سرمایهگذاران ارزش سهام را در نظر میگیرند نه قیمت را. اگر هم بخواهند دید نوسانی روی قیمت یک سهام داشته باشند، تحلیل تکنیکال را روی قیمت سهام بنیادی مورد نظر خود اعمال میکنند نه روی شاخص؛ چرا که با ریزش شاخص یک سهم خوب و بنیادی میتواند ریزش نداشته یا ریزش شارپی را برایش متصور نیستیم ضمن اینکه هر ریزشی میتواند فرصتی برای ورود به آن سهم ارزیابی شود.
نتیجهگیری آنکه؛ الف) شاخص بورس خطکش درستی برای ورود یا خروج از بازار سرمایه بهحساب نمیآید. ب) نمادهای شاخصساز با توجه به ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک چند ماه گذشته تاکنون به اندازه کافی ریزشها را پیشخور کردهاند و در میانمدت تا زمانی که به یک پایداری و کاهش ریسک اقتصادی و سیاسی دست پیدا نکنیم، در همین حدود، اندکی بالا یا پایین شاخص نوسان دارد، ولی در بلندمدت قطعا شاهد رشد خواهیم بود.
عوامل مؤثر بر نرخ بازده حقوق صاحبان سهام بانکها: شواهدی از بازار بورس اوراق بهادار تهران
اولین همایش ملی پژوهش های کاربردی حسابداری،مدیریت اقتصاد
خرید و دانلود فایل مقاله
با استفاده از پرداخت اینترنتی بسیار سریع و ساده می توانید اصل این مقاله را که دارای 11 صفحه است به صورت فایل PDF در اختیار داشته باشید.
مشخصات نویسندگان مقاله عوامل مؤثر بر نرخ بازده حقوق صاحبان سهام بانکها: شواهدی از بازار بورس اوراق بهادار تهران
چکیده مقاله :
امروزه رقابت بین بنگاههای اقتصادی برای کسب جایگاه مناسب در بازارها همواره مورد توجه قرار گرفته. شواهد تجربی نشان میدهدکشورهایی که بازارهای سهام سازمانیافته دارند از نهاد بانکی کارآمدی نیز برخوردار میباشند؛ که موجب تبدیل شده بانکها به سهامداراناصلی بازار سهام شده است. در حال حاضر، وضعیت اقتصادی کشور حاکی از بانک محور بودن بازارهای مالی است؛ در واقع، بانکها مهم-ترین واسطههای مالی در ارائه خدمات به جامعه میباشند. از آنجایی که بانکهای خصوصی در مقایسه با سایر بانکها بیشترین سهمداراییها با درجه نقدشوندگی بالا را دارند؛ بررسی عوامل مؤثر بر نرخ بازده حقوق صاحبان سهام بانکها میتواند تحلیل مناسبی از سودآوری بانکها و عملکرد آنها در نظر گرفته شود. در این تحقیق سعی شده تا عوامل مؤثر بر نرخ بازده حقوق صاحبان سهام مورد بررسی قرار گیرد. در این مطالعه، تأثیر عوامل مؤثر بر نرخ بازده حقوق صاحبان سهام بانکها در بازار بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی سالهای 1392- 1388 به صورت دادههای فصلی و بر اساس تعداد 7 بانک حاضر در بازار بورس مورد بررسی قرار میگیرد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش دادههای تابلویی استفاده شده است. پس از تجزیه و تحلیل دادهها مشخص گردید که نرخ بازده حقوق صاحبان سهام با متغیرهای نسبت کفایت سرمایه، نسبت مدیریت نقدینگی و درآمد بانکها رابطه مثبت و معنیدار و با متغیر نسبت کیفیت دارایی و نسبت مدیریت بهرهوری رابطه منفی و معنیداری دارد.
کلیدواژه ها:
کد مقاله /لینک ثابت به این مقاله
کد یکتای اختصاصی (COI) این مقاله در پایگاه سیویلیکا NCARA01_166 میباشد و برای لینک دهی به این مقاله می توانید از لینک زیر استفاده نمایید. این لینک همیشه ثابت است و به عنوان سند ثبت مقاله در مرجع سیویلیکا مورد استفاده قرار میگیرد:
نحوه استناد به مقاله :
در صورتی که می خواهید در اثر پژوهشی خود به این مقاله ارجاع دهید، به سادگی می توانید از عبارت زیر در بخش منابع و مراجع استفاده نمایید:
کردجزی، سپیده و قبادی، سارا،1394،عوامل مؤثر بر نرخ بازده حقوق صاحبان سهام بانکها: شواهدی از بازار بورس اوراق بهادار تهران،اولین همایش ملی پژوهش های کاربردی حسابداری،مدیریت اقتصاد ،دامغان،https://civilica.com/doc/450124
در داخل متن نیز هر جا که به عبارت و یا دستاوردی از این مقاله اشاره شود پس از ذکر مطلب، در داخل پارانتز، مشخصات زیر نوشته می شود.
برای بار اول: ( 1394، کردجزی، سپیده؛ سارا قبادی )
برای بار دوم به بعد: ( 1394، کردجزی؛ قبادی )
برای آشنایی کامل با نحوه مرجع نویسی لطفا بخش راهنمای سیویلیکا (مرجع دهی) را ملاحظه نمایید.
مراجع و منابع این مقاله :
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :
- ابریشمی ح. 1387. اقتصاد سنجی کاربردی (رویکرد نوین). تهران: موسسه .
- سپهردوست ح، آئینی ط.1392. بررسی عوامل موثر بر نسبت کفایت .
- سید نورانی م، ایری ح، محمدیان ع. 1391. رابطه علیت .
- شاهچرا م، جوزدانی ن. 1391. تاثیر نسبت کفایت سرمایه بر .
- صالح نژاد ح، غیور و. 1389. تاثیر نرخ بازده دارایی .
- قدوسی پ، آذربایجانی ک، رنجبر 5. 1392. تاثیر نهادهای حاکمیتی .
- _ conferenceApplie Research of Accounting, Management& Economy آذرماه 1394 .
- کنعانی خسروشاهی ر، شاهچرا م، حسن زاده ع. 1393. تاثیرقدرت .
- گجراتی د. (1995). مبانی اقتصاد سنجی. ترجمه ابریشمی ح. تهران: .
- میرزاده الف، نجات الف، شهبازی م، جواهری کامل م. 1389. .
- نوفرستی م. 1387 . ریشه واحد و همجمعی در اقتصاد .
- Al-Tamimi H (2010). Factors influencing performance of the UAE islamic .
- Bokhari I. H, Muhamad Al S. (2012). Determinants of capital .
- Buyuksalvarct A, Abdioglu H. (2011). Determinants of capital adequacy ratio .
- Cetorelli N, Goldberg L. (2011). Liquidity management of US global .
- De Wet J.H, E. Du Toit. (2007). Return _ equity:A .
- Egger P. (2002). An econometric view on the estimation of .
- Green W. (2001). Econometric Analysis. New York University, 1188p. .
- Kang J, K. Kim, W. Henderson, (2002). Economic value added .
- Johansen S. (1995). Estimation and hypothesis testing of cointegration vectors .
- Ongore VO. (2013). Determinants of financial performance of commercil banks .
مدیریت اطلاعات پژوهشی
اطلاعات استنادی این مقاله را به نرم افزارهای مدیریت اطلاعات علمی و استنادی ارسال نمایید و در تحقیقات خود از آن استفاده نمایید.
شاخص بورس چیست؟ معرفی انواع آن و کاربرد هر شاخص بورس
چرا آشنایی با شاخص بورس مهم است؟ مهم ترین شاخص های بورس کدامند؟ ما در این مطلب به مفهوم شاخص بورس پرداخته مهمترین شاخص ها را معرفی و کاربرد هر یک را بیان می کنیم.
آیا میدانید شاخص در بورس چیست؟ آیا درباره انواع شاخص بورس اطلاعات کافی دارید؟
در چند سال اخیر مردم ایران بیش از پیش با مفهوم بورس آشنا شدهاند و بسیاری به سرمایهگذاری در آن روی آوردهاند. اما برخی از این سرمایهگذاران حتی به درستی نمیدانند که شاخص بورس چیست؟ به همین دلیل، آشنایی با اصطلاحات و مفاهیم کاربردی در بورس اهمیت بیشتری پیدا کرده است. شاخص بورس یکی از همین مفاهیم به شمار میآید که داشتن شناخت و درک درست از آن، لازمه رشد و سودآوری است.
شاخصهای متعددی در بورس وجود دارند که هر یک از آنها با بررسی بازار بورس از زاویهای متفاوت، به پیشبینی وضعیت بازار و قیمت سهام توسط سهامداران کمک میکنند. به این ترتیب، تمام سهامداران برای معامله در بازار نیاز دارند که ابتدا به بررسی قیمت سهام و روند احتمالی شاخصها بپردازند و بعد تصمیم به خرید و فروش یا نگه داشتن اوراق بهادار خود کنند. در ادامه به بررسی بیشتر مفهوم و انواع شاخص بورس (Index) میپردازیم و شما با مطالعه این مطلب به صورت کامل متوجه خواهید شد که شاخص بورس چیست؟
برای کسب اطلاعات کامل در مورد خرید و فروش سهام در بازار فرابورس کلیک کنید.
شاخص بورس چیست؟
برای اینکه بدانید معنی شاخص بورس چیست و با کاربرد شاخص بورس آشنا شوید، ابتدا لازم است با مفهومی به نام «بورس» آشنا شده باشید. بورس در واقع به بازاری گفته میشود که اوراق بهادار و سهام در آن مبادله میشود. تا پیش از دخالت تکنولوژی در بازار بورس، سهام شرکتها به صورت اوراق بهادار به سهامداران داده میشد و این اوراق به ازای پول، میان خریداران و فروشندگان رد و بدل میشدند. امروزه اوراق بهادار شکل کاغذی خود را از دست دادهاند و تقریباً تمامی مبادلهها به صورت الکترونیکی و آنلاین انجام میشوند. در این بازار الکترونیکی شاخصهای متعددی وجود دارند که وضعیت بازار را از جهات مختلف مورد بررسی قرار میدهند و رشد و نزول قیمت سهام بخشهای مختلف را به اطلاع سهامداران میرسانند.
شاخص بورس در واقع عددی است که میانگین قیمت سهام شرکتهای ثبت شده در بازار بورس و میزان رشد یا افت آنها را محاسبه کرده و به سهامداران نشان میدهد.
انواع مختلفی از شاخص های بورس را داریم که مهمترین آنها شامل شاخص کل بورس، شاخص قیمت، شاخص آزاد شناور، شاخص بازار اول و دوم، شاخص 50 شرکت برتر، شاخص 30 شرکت بزرگ، شاخص صنعتی و شاخص واسطهگریهای مالی هستند.
برای آنکه بهتر بدانید شاخص بورس چیست بهتر با انواع آن آشنا شوید. انواع بورس به دو صورت وزنی یا بدون وزن مورد بررسی قرار میگیرند.
شاخص وزنی در واقع به شاخصهایی گفته میشود که حجم، سرمایه اولیه و تعداد سهام شناور شرکتها در تعیین آنها مؤثر باشند. یعنی هرچه شرکت بزرگتر بوده و سرمایه بیشتری را به بازار بورس وارد کرده باشد، سهم بزرگتری در تعیین شاخص بورس خواهد داشت.
این در حالی است که در شاخصهای بدون وزن، سهم همه شرکتها در تعیین شاخص بورس یکسان است و کاهش یا افزایش قیمت سهام هر یک از شرکتها به یک میزان در نزول یا صعود شاخص بورس تأثیر میگذارد.
بررسی این نوع شاخصها به سهامداران میفهماند که بازدهی بیشتر و تمایل بازار به سمت شرکتهای بزرگ است یا صنایع و شرکتهای کوچک.
بیشتر بخوانید: انواع روش های سرمایه گذاری در بورس
معرفی انواع شاخص های بورس و کاربرد هرکدام
اکنون که میدانید شاخص بورس چیست، نیاز است با انواع شاخص بورس و کاربرد آنها آشنا شوید. شاخ های متعددی در بورس وجود دارند، اما 8 شاخص اصلی در بازار بورس ایران به چشم میخورند که شناخت آنها برای سهامداران از اهمیت بالایی برخوردار است. هر یک از این شاخصها از طریق فرمول مخصوص خود به دست میآیند. 8 شاخص اصلی شامل موارد زیر هستند:
شاخص کل بورس چیست (شاخص قیمت و بازده نقدی)
اگر با بازار بورس اوراق بهادار و کاربرد شاخص بورس کمی آشنا شده باشد، حتماً اصطلاحی به نام شاخص کل (انواع بازده در بازار سهام Index) را شنیدهاید. آشنایی با مفهوم شاخص کل دریچهای برای پاسخ به پرسش شاخص بورس چیست، است. این شاخص ورد زبان تمام سرمایهگذاران و فعالان بازار بورس است که این امر اهمیت بالای شاخص کل را نشان میدهد.
شاخص کل در واقع به میانگین بازدهی سرمایهگذاران بازار بورس گفته میشود . بازدهی سهامداران از قیمت سهام و سود سالانهای که سرمایهگذاران از شرکتها دریافت میکنند تشکیل شده است. برای درک بهتر این مفهوم، تصور کنید شما یک سهام را به قیمت 400 تومان خریدهاید و بعد از یک سال قیمت این سهام به 1000 تومان میرسد. در این میان، شما 100 تومان نیز به عنوان سود سالیانه از شرکت دریافت میکنید. در این صورت، بازدهی سرمایهگذاری شما 700 تومان است.
حال این موضوع را در ابعاد بزرگتر تصور کنید. شاخص کل قیمت سهام تمام شرکتهای ثبت شده در بازار بورس و میزان سوددهی سالانه آنها را محاسبه کرده و میانگین آنها را از طریق فرمولی مخصوص به دست میآورد. در این میان، شرکتهای بزرگتر نقش تعیینکنندهتری نسبت به صنایع و شرکتهای کوچکتر در شاخص کل دارند. بنابراین شاخص کل را میتوان یک شاخص وزنی به شمار آورد. چیزی که در شاخص کل اهمیت دارد، عدد مشخص شده برای آن نیست. سرمایهگذاران در هنگام بررسی شاخص کل باید به میزان و نحوه تغییرات آن اهمیت دهند. حتما تاکنون به خوبی متوجه شدهاید که شاخص بورس چیست.
شاخص قیمت (TEDPIX)
شاخص قیمت، روند تغییر عمومی قیمت سهام تمام شرکتها و صنایع حاضر در بازار بورس را بررسی میکند. در واقع اگر میزان سوددهی سالیانه شرکتها را از فرمول محاسبه شاخص کل حذف کنید، شاخص قیمت به دست میآید. در شاخص قیمت میزان سوددهی سالانه شرکتها اهمیت ندارد، بلکه تغییر قیمت سهام آنها است که مهم است.
از آنجایی که حجم سهام و سرمایه شرکتهای بزرگ در بازار بورس بیشتر است، سهم بیشتری نیز در تعیین شاخص قیمت دارند و شاخص قیمت را به یک شاخص وزنی تبدیل میکنند. البته شاخص قیمت دیگری به نام شاخص قیمت هم وزن نیز داریم که سهم شرکتهای کوچک و بزرگ را به یک میزان محاسبه کرده و تغییر قیمت سهام آنها را به یک میزان در نوسانات شاخص تأثیر میدهد . اگر مفهوم شاخص قیمت را فهمیده باشید تا حدود زیادی پاسخ پرسش شاخص بورس چیست را نیز متوجه شدهاید.
شاخص بازار اول و دوم
شرکتهای حاضر در بازار بورس را میتوان به دو گروه عمده تقسیم کرد. گروه اول شرکتهایی را شامل میشود که بیشترین میزان سرمایه و سودآوری، تعداد سهامداران و سهام و شاخص آزاد شناور را داشته باشند. گروه دوم را سایر شرکتهای عضو بورس تشکیل میدهند. این شاخص به نوعی تفکیککننده شرکتهای بزرگ و کوچک از یکدیگر است. بنابراین با مقایسه سرعت تغییر شاخص این دو گروه با یکدیگر میتوان متوجه شد سرمایهگذاری در گروه اول سودآوری سریعتری دارد یا گروه دوم.
شاخص آزاد شناور (TEFIX)
سهامداران را میتوان به دو گروه عمده تقسیم کرد. گروه اول از سهامداران حقیقی تشکیل شدهاند که در بازار بورس فعال هستند و گروه دوم از افراد حقوقی یا شرکتهایی تشکیل شدهاند که در این بازار به معامله میپردازند.
معمولاً میزان سرمایه وارد شده به شرکتها از جانب گروه دوم بیشتر است و میزان و تعداد بیشتری از سهام شرکتها به این دسته سهامداران تعلق دارد. اما گروه اول یا سهامداران حقیقی سهام خود را مرتباً خرید و فروش میکنند. سهامی که در دست سهامداران حقیقی قرار دارد، به عنوان سهام شناور آزاد شناخته میشود. ارزش میانگین سهام گروه دوم را شاخص آزاد شناور میگویند. معمولاً گروه اول به شرکتهایی که حضور پررنگتری از گروه دوم را تجربه میکنند و شاخص آزاد شناور بالاتری دارند، علاقه بیشتری نشان میدهند.
شاخص 50 شرکت برتر
برای آنکه بدانید شاخص بورس چیست باید حتما از مفهوم شاخص 50 شرکت برتر اطلاع داشته باشید. در پایان هر دور سه ماهه، فهرستی از 50 شرکت برتر در بازار بورس ایجاد میشود که سهام آنها نسبت به سایر شرکتهای عضو بازار بورس اوراق بهادار قابلیت نقدشوندگی بیشتری دارند.
میانگین ارزش سهام این شرکتها را با «شاخص 50 شرکت برتر» مشخص میکنند. شاخص آزاد شناور این شرکتها بالا است و روزانه تعداد بسیار زیادی از سهام آنها میان سهامداران معامله میشوند. سهام این شرکتها همواره خریدار دارند و هر زمان که بخواهید میتوانید سرمایه خود را به ازای بهترین قیمت خارج کنید.
شاخص 30 شرکت بزرگ
همان طور که از نام شاخص معلوم است، هر سه ماه یک بار 30 شرکت بزرگ که ارزش بازار آنها در صدر لیست شرکتهای عضو بازار بورس اوراق بهادار قرار دارد را مشخص میکنند و تغییرات ارزش سهام آنها را به عنوان «شاخص 30 شرکت بزرگ» نمایش میدهند. در حالی که این 30 شرکت تنها کمتر از 10 درصد از تعداد تمام شرکت های بازار بورس را تشکیل دادهاند، بیش از 70 درصد از ارزش بورس تهران به همین شرکتها تعلق دارد. به این ترتیب، به راحتی میتوان تأثیر قابل توجه آنها بر تغییر شاخص کل و شاخص قیمت را درک کرد.
شاخص صنعت چیست
شرکتهای صنعتی شامل شرکتهای بخش تولید از جمله خودروسازی، پتروشیمی، مخابرات، فلزات، ساختمان و . هستند که قیمت سهام آنها به صورت جداگانه نسبت به سایر بخشها مورد بررسی قرار میگیرد. شاخص صنعت، یک سطح عمومی از ارزش سهام شرکتهای صنعتی را به اطلاع سرمایهگذاران و سهامداران میرساند. البته تمام صنعتهای زیر مجموعه شاخص مخصوص به خود را نیز دارند. برای مثال، شاخص صنعت خودرو یا محصولات شیمیایی را میتوان به صورت جداگانه بررسی کرد.
شاخص واسطهگریهای مالی
قیمت و ارزش سهام شرکتهای فعال در زمینه واسطهگری مالی مانند هلدینگها، سرمایهگذاریها و لیزینگها به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد و به عنوان « شاخص واسطهگریهای مالی » شناخته میشود.
اکنون شما به عنوان یک فرد فعال در بازار بورس میدانید که شاخص در بورس چیست و با انواع و کاربرد شاخص بورس آشنایی پیدا کردهاید. فعالان و سرمایهگذاران بازار بورس با توجه به تغییرات شاخصهای مختلف اقدام به پر کردن سبد خود و خرید و فروش سهام شرکتهای مختلف میکنند. این شاخصها به سهامداران کمک میکند از آینده ارزش سهام خود مطلع شوند و سرمایهگذاری را به صورت منطقی انجام دهند. در واقع کاربرد شاخص بورس، در استفاده از آن به منظور ارزیابی و قیاس چند متغیر و پدیده است. با بررسی و مقایسه انواع شاخص بورس میتوان به درستی فهمید که شاخص بورس چیست و بر آینده بازار اشراف نسبی پیدا کرد. لازم به ذکر است که آنچه در این میان اهمیت دارد، منفی یا مثبت بودن شاخصها نیست، بلکه میزان و نحوه تغییرات است که اهمیت دارد.
به عنوان مثال، ممکن است شاخص کل در هر صورت مثبت باشد، اما رقم آن نسبت به ماههای گذشته کاهش پیدا کرده باشد. همچنین ممکن است شاخص کل به دلیل کاهش ارزش سهام چند شرکت کاهش پیدا کند، اما شاخص صنعت با افزایش همراه بوده و سرمایه شما در منطقه امن قرار گرفته باشد. بنابراین بررسی رفتار شاخصهای مختلف و مقایسه آنها با یکدیگر میتواند پاسخ درست را برای شما ایجاد کند.
پاداش انتظاری در بورس تهران
دنیایاقتصاد : جدیدترین دادهها از صرف ریسک سهام تا حدودی نشان میدهد که چرا خریدار چندانی در بورس تهران مشاهده نمیشود. آماری که حکایت از رتبه ۱۳۹ایران در میان ۱۹۰کشور مورد بررسی دارد. بازار سهام ایران از صرف ریسک ۶۷/ ۱۰درصدی برخوردار است که میگوید: در کنار نابازارسازهای بورس تهران، افزایش ریسکهای سیستماتیک و انتظارات تورمی، بازده مورد انتظار برای سرمایهگذاران بورسی را افزایش داده است و حالا سرمایهگذاران تنها در ازای دریافت پاداش بیش از ۳۱درصدی حاضرند وارد بورس تهران شوند.
در بازار داراییها به ندرت میتوان سرمایهگذاری را یافت که ریسکی بپذیرد و طلب پاداش نکند. هر چند در بازارهای گاوی یا صعودی، برآورد ذهنی از ریسک کاهش یافته و به اصطلاح سرمایهگذار وارد فاز جنون شده و بازار را عاری از ریسک تصور میکند اما در روزهای رکودی بازارها، شرایط بهگونهای متفاوت رقم میخورد. جدیدترین آمارها از صرف ریسک سهام تا حدودی نشان میدهد که چرا خریدار چندانی در بورس تهران مشاهده نمیشود و بازار توانی برای رشد ندارد.
آماری که حکایت از رتبه ۱۳۹ ایران در میان ۱۹۰ کشور مورد بررسی دارد. بر اساس آمار و ارقام منتشر شده، بورس تهران از صرف ریسک ۶۷/ ۱۰درصدی برخوردار است که نشان میدهد در کنار نواقص بازار سرمایه ایران، فزونی یافتن ریسکهای سیستماتیک طی سالهای اخیر، نرخ بازده مورد انتظار برای سرمایهگذاری در بورسی که با رکودی فرسایشی دست و پنجه نرم میکند را افزایش داده است و حالا سرمایهگذاران تنها در ازای دریافت پاداش بیش از ۳۱درصدی حاضرند وارد بازار سهام شوند. البته کارشناسان معتقدند منفی بودن نرخ بهره واقعی در ایران و دستوری تعیین شدن آن، عاملی است که محاسبه صرف ریسک سهام را با انحرافاتی مواجه کرده است، با این حال بدون آمار و ارقام نیز میتوان دریافت که زیانهای وارده به سرمایهگذاران در کنار رکود فرسایشی ۱۷ ماهه در بازاری که تقریبا هیچ یک از معیارهای یک بازار آزاد را در اختیار ندارد، چه میزان سطح ریسک بازار را افزایش داده که حتی پتانسیلهای بنیادی نیز نمیتوانند به محرکی برای ورود پولها تبدیل شوند؛ دقیقا همان عاملی که در ماههای نخست سال ۹۹، بورس تهران را در ذهن سرمایهگذاران به بازاری بدون ریسک تبدیل کرده بود.
صرف ریسک چیست؟
ریسک یکی از کلیدیترین مشخصههای شکلگیری تصمیم در حوزه سرمایهگذاری، امور مربوط به بازارهای مالی و انواع فعالیتهای اقتصادی است. آگاهی از ریسک شرکتها و شناخت عوامل موثر بر آن از مباحث مهم بازار سرمایه است که میتواند نقشبهسزایی در تصمیمگیریها ایفا کند؛ زیرا بازده سهام شرکتها تابعی از ریسک است و سرمایهگذاران به فرآیند پیشبینی یا شکلگیری ریسک، توجه خاصی دارند. صرف ریسک (Risk Premium) در اصل میزان بازده اضافی بر بازده بدون ریسک است. به بیانی دیگر، زمانی که در بازار سهام، سرمایهگذاری انجام میشود بنا به نوع سهم انتخاب شده و ریسک مرتبط با آن، سرمایهگذار بازدهی بیشتر را بر اساس ریسک متحمل شده طلب میکند. این بازده مورد تقاضا صرف ریسک است. پس به مقدار بازده اضافه شده به بازده بدون ریسک در یک سرمایهگذاری (خرید سهم) صرف ریسک گفته میشود.
صرف ریسک در حالت ساده، پاداش مطالبه شده از سوی سرمایهگذار برای انتقال ثروت از دارایی بدون ریسک به دارایی ریسکی مانند سهام است. اگر نرخ بدون ریسک در ایران را حدود ۲۰درصد در نظر بگیریم (که با توجه به تعریف دستوری این نرخ، محاسبات کمی با انحراف مواجه میشود)، صرف ریسک ۶۷/ ۱۰درصدی بازار سهام ایران نشان میدهد که نرخ بازده مورد انتظار سرمایهگذار و آن نرخی که قرار است مبنای ارزشیابی سهام باشد، بیش از ۳۱درصد خواهد بود.
انحرافات تعیین ریسک سرمایهگذاری در بورس
همانطور که اشاره شد، نرخ بازده مورد انتظار سرمایهگذاران برای پذیرش ریسک اضافی، توسط دو متغیر نرخ بازده بدون ریسک (Risk-free Rate) و صرف ریسک سهام (Equity Risk Premium)، بهعنوان اجزای تشکیلدهنده نرخ تنزیل برآورد میشود. در کشورهایی که از یک بازار اوراق قرضه فعال برخوردارند، نرخ بازده بدون ریسک با انجام تعدیلاتی برابر نرخ اوراق خزانه بلندمدت (معمولا ۱۰ سال) در نظر گرفته شده و ارزشیابی توسط کارشناسان با استفاده از همین نرخها انجام میشود. اما چالش اصلی در ایران، نبود اوراق قرضه فعال است. از این رو کارشناسان مجبورند نرخ بازده بدون ریسک را برابر نرخ مصوب سپرده بانکی یا نرخ اوراق خزانه در نظر بگیرند که در واقعیت بدون ریسک نیستند و از آنجا که دستوری تعیین میشود، قابل اتکا نیز نیستند. در چنین شرایطی کارشناسان توصیه میکنند برای محاسبه نرخ بازده بدون ریسک باید به نرخ تورم انتظاری و نرخ رشد مورد انتظار رجوع شود و به این طریق نرخ بازده بدون ریسک را برای ارزشیابی سهام شرکت برآورد کرد. البته باید توجه داشت در نهایت آنچه محاسبه میشود بازده بدون ریسک نیست بلکه جایگزین بازده بدون ریسک است.
آمارها چه میگوید؟
جدیدترین آمارها از صرف ریسک سرمایهگذاری در کشورهای مختلف در قارههای پنجگانه نشان میدهد ایران با صرف ریسک سهام ۶۷/ ۱۰درصدی، رتبه ۱۳۹اُم را در میان ۱۹۰ کشور مورد بررسی در اختیار گرفته است. مناسبترین صرف ریسک سهام در میان کشورها ۲۴/ ۴درصد بود که ۱۴ کشور در این سطح قرار داشتند. در این خصوص میتوان استرالیا، کانادا، دانمارک، آلمان، جرزی، لیختناشتاین، لوکزامبورگ، هلند، نیوزیلند، نروژ، سنگاپور، سوئد، سوئیس و آمریکا را نام برد که در زمره برترین بازارهای سرمایه از منظر صرف ریسک سهام قرار داشتند. ۱۸ کشور اما همردیف ایران بودند و با صرف ریسک ۶۷/ ۱۰ درصدی در زمره بورسهای پرریسک قرار گرفتند. الجزایر، آنگولا، بلاروس، بوسنی و هرزگوین، کیپ ورد، غنا، گینه بیسائو، ماداگاسکار، مولداوی، مغولستان، نیکاراگوئه، نیجر، پاکستان، سنت وینسنت و گرنادینها، اسواتینی، تاجیکستان، توگو و اوکراین ۱۸ کشوری هستند که در این خصوص با بازار سهام ایران نقطه اشتراک دارند و ۴۰ کشور در ردههای پایینتر قرار میگیرند. بدترین میزان صرف ریسک سهام اما از آن ۴ کشور لبنان، سودان، سوریه و ونزوئلا با ریسک ۵۸/ ۲۴درصدی است.
متهم ردیف اول: ریسکهای سیستماتیک
ریسک از نظر شرایط وقوع به دو نوع ریسک نظاممند (سیستماتیک) و ریسک ویژه (غیرسیستماتیک) تفکیک میشود. ریسک سیستماتیک به شرایط عمومی بازار مربوط است و تعدادی از داراییها را متاثر میکند. تغییر در نرخ برابری پول ملی در برابر ارزهای خارجی، نرخ تورم، سیاستهای پولی و مالی، شرایط سیاسی، جنگ یا احتمال وقوع آن، تحریم و حتی برخی اظهارات سیاستمداران از منابع ریسک سیستماتیک هستند، بر ارزش سهام شرکتهای حاضر در بورس تاثیر میگذارند و سهامداران یا شرکتهای بازار نقشی در کنترل یا حذف آنها ندارند. در این ریسک، تغییرات متغیرهای کلان اقتصادی کل بازار را تحتتاثیر قرار میدهد؛ اما ریسک ویژه که از آن به عنوان غیرسیستماتیک یاد میشود، منحصر به یک دارایی خاص است. این میزان از ریسک مختص یک شرکت یا صنعت است و ناشی از عوامل و پدیدههایی مانند اعتصاب کارگری، عملکرد مدیران، رقابت، تغییر سلیقه مصرفکنندگان و اعتباردهندگان است.
اما عامل اثرگذار در افزایش صرف ریسک سهام، ریسکهای سیستماتیک است. در ایران نیز تقریبا تمامی مولفههای افزاینده ریسکهای سیستماتیک مشاهده میشود. تورم بالا، نوسان نرخ ارز، تحریمها، نااطمینانیهای سیاسی و اقتصادی، اظهارنظرهای شوکدهنده سیاستگذاران، تصمیمات سیاستی ناگهانی و یک شبه، تهدیدها و تنشهای سیاسی و مواردی از این دست همگی یاریدهنده افزایش صرف ریسک در بازار سهام هستند. عواملی که قدرت پیشبینی را از فعالان بورسی سلب کرده و آنها را به تحمل ریسک بالاتری وادار میکنند که در نتیجه پاداش این تحمل ریسک را نیز افزایش میدهد.
متهمان ردیف دوم: انتظارات تورمی و نابازار
صرف ریسک بالا در یک بازار را میتوان حاصل افزایش ریسکهای سیستماتیک و غیرقابل حذف دانست. با این حال دو عامل رشد اقتصادی بالا و تورم فزاینده (نسبت به سود بدون ریسکعرف) میتواند سبب افزایش صرف ریسک شود. در ایران عامل دوم یعنی تورم بالا سبب شده تا GDP اسمی بیش از سود بانکی رشد کند و از آنجا که بازار سهام معمولا از روند GDP اسمی پیروی میکند، نرخ بازدهی بالاتر داشته و در نتیجه صرف ریسک بالاتری را در محاسبات نشان دهد.
ضمن آنکه انتظارات تورمی بالا مانعی در برابر کاهش نرخ سود خواهد بود. کارشناسان معتقدند برخی نواقص بازار سرمایه از جمله بازار رقابت ناقص، اقتصاد دستوری و ناقرینگی اطلاعاتی سبب شده تا در کنار ریسکهای بالای سیستماتیک، ایران از این منظر در رتبههای پایینی قرار گیرد چراکه تمامی این مولفهها سبب شده نااطمینانیها افزایش یابد و قدرت پیشبینی آینده از سرمایهگذاران سلب شود. یعنی اگر ریسک را مطابق تعاریف ادبیات مالی عبارت از نوسان حول میانگین یا انحراف معیار از میانگین در نظر بگیریم، سیاستهای محدودکننده معاملاتی یا همان نابازارسازها (به عنوان نمونه دامنه نوسان، دخالتهای دولتی، قیمتگذاری دستوری و مواردی از این دست) موجب تشدید غیرضروری نوسانات مثبت و منفی در طول زمان حول میانگین بازدهی شده و از این منظر باعث افزایش ریسک بازار میشود. ضمن اینکه خود این محدودیتها عامل نوسانساز است که نهتنها باعث بیش پرتابی قیمتها در سیکلهای صعودی و نزولی میشود، بلکه در معاملات روزانه هم این سقف ۵درصدی موجب اثرگذاری بر رفتار خرید و فروش معاملهگران شده و عملا خود یک عامل نوسانزا (تولید ریسک) است. به عبارت ساده میتوان گفت این نابازارسازها از آنجا که ریسک نقدشوندگی برای سرمایهگذار در شرایط پرتلاطم اقتصادی ایجاد میکند، عملا به عنوان فاکتور اضافه ریسک عمل کرده و باعث رشد نرخ تنزیل یا طلب اضافه پاداش در برابر این ریسک نقدشوندگی میشود.
در عین حال یکی از فروض بازار رقابت کامل، شفافیت و برابری توزیع اطلاعات است؛ اما عامل اصلی اطلاعات نامتقارن، غیرواقعی بودن فرضهای بازار رقابت است. نحوه رفتار سرمایهگذاران در بازارهای سرمایه از عوامل مختلفی تاثیر میپذیرد که یکی از این عوامل موضوع عدماطمینان و عدمشفافیت اطلاعات مالی است. در رابطه با اطلاعات مالی دو ویژگی معین قابلتوجه است؛ یکی کیفیت اطلاعات و دیگری توزیع اطلاعات. ازاینرو، ریسک اطلاعات حسابداری را میتوان در محیط بازار سرمایه به دو جزء تفکیک کرد؛ یکی مربوط به ابهام درباره دقت اطلاعات و دیگری مربوط به توزیع اطلاعات.
اطلاعات مبهم، رابطه ارقام حسابداری و واقعیات اقتصادی را تضعیف کرده و سبب افزایش عدمتقارن اطلاعاتی میشود. بنابراین وجود محیط اطلاعاتی مطلوب، سبب افزایش توان گزارشهای مالی در انتقال اطلاعات شرکت و از طرفی موجب توزیع متقارن اطلاعات میان فعالان بازار میشود. اگر انتقال اطلاعات بهصورت نامتقارن بین افراد صورت گیرد، میتواند نتایج متفاوتی را نسبت به انواع بازده در بازار سهام موضوع واحد سبب شود. در مجموع اما عدمتقارن اطلاعاتی پیامدهای نامطلوب مختلفی از قبیل افزایش ریسک، افزایش هزینه سرمایه، افزایش هزینههای معاملاتی، ضعف بازار، کاهش کارآیی بازار، کاهش نقدشوندگی و کاهش سود حاصل از معاملات در بازار سرمایه را در پی دارد.
بازده در سرمایهگذاری در بورس به چه معناست؟
بازده را میتوان پاداشی تعریف کرد که سرمایهگذار به ازای سرمایهگذاری خود در یک دوره زمانی انواع بازده در بازار سهام به دست میآورد.
– باشگاه خبرنگاران نوشت: سهامداران بازار سرمایه همچون سایر سرمایه گذاران پیش از سرمایه گذاری باید مجموعهای از آموزشها را فرا بگیرند. این روزها فعالیت در بورس بیش از هر زمان دیگری به دغدغه گروهی از افراد تبدیل شده است، به همین دلیل قصد داریم شما را با یکی از مفاهیم بازار سرمایه آشنا کنیم.
اگر یک دارایی اعم از دارایی واقعی یا دارایی مالی را به قصد سرمایه گذاری بخرید، سود یا زیان ناشی از این سرمایه گذاری بهعنوان بـازده شناخته میشود. بازده به طور معمول دو جزء داد، نخست وجه نقدی است که مستقیماً از محل درآمد حاصل از سرمایه گذاری دریافت میکنید و یا منفعت یا زیانی است که به علت تغییر قیمت آن دارایی نصیب افراد میشود.
فرض کنید مدتی قبل ۱۰۰۰ سهم شرکت فرضی قارون را خریدهاید. در پایان سال مالی در مجمع عمومی سالیانه شرکت به هر سهم ۵۰ تومان سود نقدی تعلق میگیرد. همینطور شما سهم را در قیمت ۲۲۰ تومان خریدهاید و حالا ۲۶۰ تومان شده است. بـازده نقدی یا ریالی شما عبارت است از:
اما به طور معمول وقتی صحبت از بـازده به میان میآید، منظور نرخ بازدهای است که بهصورت درصدی بیان میشود. اگر سهامداران بخواهند بـازده درصدی یا نرخ بازده سرمایه گذاری را به دست آورند لازم است بازده نقدی یا ریالی را بر سرمایه گذاری اولیه تقسیم کنید. نرخ بـازده در مثال فوق عبارت است از:
در مورد اوراق بهاداری نظیر سهام که درآمد ثابت ندارند تفاوتهایی در مورد نحوه محاسبه بـازده با اوراق بهادار با درآمد ثابت نظیر اوراق مشارکت وجود دارد. قانون کلی این است که هرچه ریسک بیشتری بپذیرید، سود و زیان بالقوه شما هم بیشتر میشود.
۲ – تعریف بازده اضافی چیست؟
بازده سرمایه گذاری اوراق بهادار یا سبد سهامی که از یک معیار یا شاخص با سطح ریسک مشابه بهتر عمل میکند بیشتر میشود، بازده اضافی میگویند این بازده به طور گسترده برای اندازهگیری ارزش افزودهای که پرتفوی یا مدیر سرمایه گذاری ایجاد کرده، مورداستفاده قرار گرفته و یا توانایی مدیریت را در غلبه بر بازار رامی سنجند. نام دیگر بازده اضافی آلفا است.
به طور مثال، فرض کنید که یک صندوق سرمایه گذاری مشترک با سرمایه زیاد دارای سطح یکسانی از ریسک (در اینجا بتا=۱) در مقایسه با شاخص بورس است. اگر صندوق بازده ۱۲% در یک سال تولید کند و شاخص فقط ۷% رشد کند، این تفاوت ۵ درصدی به عنوان بازده اضافی، یا آلفای تولیدشده بهوسیله مدیر صندوق در نظر گرفته میشود.
منتقدین صندوقهای سرمایه گذاری مشترک و سایر پرتفویهایی که به صورت فعال مدیریت میشوند عقیده دارند که تولید بازده اضافی به صورت مداوم و در بلندمدت تقریباً غیرممکن است. به همین دلیل بیشتر مدیران صندوقهای سرمایه گذاری در طول زمان عملکرد پایینتری نسبت به شاخص معیار دارند. این امر باعث محبوبیت فوقالعاده صندوقهای سرمایه گذاری در شاخص و صندوقهای قابل معامله در بورس شده است.
۳ – تعریف بازده سود سهام نقدی چیست؟
بازده سود سهام نقدی یک نسبت مالی است که نشان میدهد شرکت چقدر به صورت سالانه و به نسبت قیمت سهامش، سود سهام پرداخت میکند. بازده سود سهام نقدی به شکل درصد نشان داده شده و میتواند با تقسیم مقدار سود سهام پرداخت شده به ازای هر سهم بر قیمت یک سهم محاسبه شود. فرمول محاسبه بازده سود سهام ممکن است به شکل زیر نمایش داده شود:
فرمول بازده سود سهام
بازده سود سهام نقدی روشی برای اندازهگیری مقدار جریان نقدی است که شما برای هر یک ریال سرمایه گذاری شده در سهام به دست میآورید. بهبیاندیگر، این کار میزان ارزشی را که شما از سود سهام نقدی میگیرید، اندازهگیری میکند.
سرمایه گذارانی که به یک جریان نقدی حداقلی از پرتفوی سرمایه گذاری خود نیاز دارند میتوانند این جریان نقدی را با سرمایه گذاری در سهامی که بازده سود سهام نقدی به نسبت بالا و با ثباتی ارائه میکنند، به دست میآورند، ولی سود سهام نقدی بالا ممکن است اغلب به قیمت از دست دادن پتانسیل رشد شرکت تمام شود. هر یک ریالی که شرکت به صورت سود سهام نقدی به سهامداران خود پرداخت میکند، پولی است که شرکت نمیتواند دوباره سرمایه گذاری کند و بهاینترتیب امکان ایجاد پتانسیل رشد برای شرکت و افزایش قیمت سهام و کسب سود سرمایه برای سهامداران از بین میرود.
درحالیکه گرفتن سود نقدی برای بسیاری از سهامداران و سرمایه گذاران جذاب است، ولی سهامداران میتوانند با افزایش ارزش سهامشان نیز سودهای بالا دریافت کنند. بهبیاندیگر، وقتی شرکتها سود سهام نقدی بالایی پرداخت میکنند، ممکن است در بلندمدت برایشان هزینه بر باشد.
۴ – تعریف بازده غیرعادی چیست؟
بازده غیرعادی اصطلاحی است که برای توصیف بازده بهدستآمده از اوراق بهادار یا پرتفوی در یک بازه زمانی مورداستفاده قرار میگیرد که متفاوت از نرخ بازده مورد انتظار است. نرخ بازده مورد انتظار، بازده محاسبه شدهای است که بر اساس مدل قیمت گذاری داراییها و با استفاده از میانگین بلندمدت بازده یا سایر ارزیابیها به دست میآید.
بازده غیرعادی میتواند هم خوب و هم بد باشد، چون خودش به تنهایی خلاصهای است از اینکه چگونه بازده واقعی از بازده مورد انتظار متفاوت است. به طور مثال، کسب ۳۰% در یک صندوق سرمایه گذاری که بازده میانگین ۱۰% در هر سال برای آن پیشبینی شده، یک بازده غیر عادی ۲۰% تولید خواهد کرد. از طرف دیگر، اگر بازده واقعی ۵% بود، این امر باعث تولید یک نرخ غیرعادی منفی پنجدرصدی میشد.
۵ – تعریف بازده مورد انتظار چیست؟
مقدار پولی که یک فرد انتظار دارد تا از سرمایه گذاریهای خود دریافت کند بازده مورد انتظار گفته میشود. به طور مثال، اگر یک نفر در سهامی که ۵۰% شانس تولید سود ۱۰ درصدی و ۵۰% شانس تولید زیان ۵ درصدی دارد سرمایه گذاری کند، بازده مـورد انتظار او ۲٫۵% خواهد بود (۰٫۰۵- * ۰٫۵ + ۰٫۱ * ۰٫۵)؛ اما لازم به ذکر است که بازده مورد انتظار معمولاً بر اساس اطلاعات مربوط به گذشته بنا شده و تضمینی برای تحقق آن وجود ندارد.
در اکثر بخشها، بازده مورد انتظار ابزاری است برای تعیین اینکه آیا یک سرمایه گذاری دارای میانگین درآمد خالص منفی است یا مثبت.
در کنار بازده مـورد انتظار سرمایه گذاران باهوش باید احتمال تحقق بازده را برای محاسبه درست ریسک در نظر بگیرند. نمونههای فراوانی وجود دارد که در مسابقات بختآزمایی بازده مـورد انتظار مثبت، اما در مقابل احتمال تحقق بازده پیشبینیشده، بسیار پایین است.
۶ – تعریف بازده واقعی چیست؟
سود یا زیان واقعی یک سرمایه گذار بازده واقعی گفته میشود. این بازده میتواند به شکل زیر بیان شود:
بازده مورد انتظار بهعلاوه تأثیر عوامل خاص مربوط به شرکت و اخبار مربوط به اقتصاد، بـازده واقعی را ایجاد میکند.
بـازده واقعی که در برابر بازده مورد انتظار قرار دارد، چیزی است که سرمایه گذاران در واقعیت از سرمایه گذاریهای خود دریافت میکنند. اختلاف بین بـازده واقعی و بازده مورد انتظار به دو عامل ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک بستگی دارد.
دیدگاه شما