“هر روز فرض میکنم پوزیشنی که دارم غلط است.”
زندگی معامله گری و چالش ها
برترین معامله گران دارای نقاط مشترکی هستند. یکی از مهمترین وجوه اشتراک آنها این است که آن می توانند خودشان را از بازی های بازار جدا کنند و بی تفاوتی از خود نشان دهند. در این مقاله قصد داریم با حقایقی درمورد معامله گران برتر برای زندگی معامله گری آشنا شویم. پس با ما همراه باشید.
نداشتن استرس زندگی معامله گری
اگر کسی صرفا با فرضیات و تجربیات خودش وارد معامله گری شود دچار استرس زیادی می شود. معامله گران موفق مضطرب و استرسی نمی شوند. بلکه این افراد کاملا آرام و خونسرد هستند. آنها اعتماد بنفس بالایی دارند و همین آرامش و اعتماد به نفس یکی از رموز موفقیت آنها است. پس برای داشتن معامله گری و زندگی موفق باید آرامش داشته باشید و از استرس دوری کنید.
مرخصی و استراحت دادن به خود
برای رسیدن به موفقیت در زندگی معامله گری، تلاش کنید به خود استراحت و مرخصی بدهید. تلاش کنید معامله گری و زندگی را بطور متعادل دنبال کنید و انتظار موفقیتهای یک شبه را نداشته باشید. به همان اندازه که سخت کار می کنید، به همان میزان نیز به خود استراحت بدهید. استرس ها و هیجانات موجود در زندگی معامله گری، باعث می شود به تفریح و استراحتی بیشتری نیاز داشته باشید.
چند مورد از اشتباهات رایج یک تریدر
معاملات احساسی: یکی از بزرگترین ، رایج ترین و مشکل سازترین اشتباهات رایج می باشد. معامله ای بر اساس عقل و منطق صورت نگیرد به نوعی قمار محسوب میشود و نه ورود به ان و نه خروج و نه هیچ کدام از پارامتر های ضروری ( حد ضرر – حد سود – میزان ریسک و …. ) ان نیز بر اساس منطق نخواهد بود. این نوع معاملات شاید یک یا دو بار سود دهد ولی در کل با یک معامله اشتباه همه سرمایه را از چنگ تریدر در می اورد. این معاملات بیشتر زمانی رخ می دهند که معامله گر احساس طمع زیادی می کند و با این کار میخواهد خود را راضی کند. اما نمی داند که سود کردن مهم است ولی جلوگیری از زیان بسیار مهم تر است.
چگونه یک برنامه زمانی منظم برای انجام ترید داشته باشیم
اولین و مهم ترین موضوع این است که زندگی شخصی تان را یک ارزیابی داشته باشید. در چه ساعتهایی سر کار هستید که نتوانید نمودار قیمت را چک کنید؟ و این سوال که واقعا چقدر زمان در دست دارید که بتوانید ترید کنید؟
برنامه هفتگی یک فرد با یک کار عادي روزانه چنین است،اگر مثل بیشتر مردم صاحب یک شغل عادي باشید،35 تا 50 ساعت در هفته سر کار هستید،و احتمالا درگیر سرگرمی هاي پس از کار ( مثل ورزش ، دوستان و یا طی مسافت تا منزل و …) هستید. و شاید بتوانید چند ساعتی را آخر هفته ها وقت بگذارید.
گرچه شرحی که در بالا از یک زندگی روزمره داده شد، را می توان یک زندگی پرمشغله نام گذاري کرد ، با این وجود در همین برنامه نیز می توان اوقات مناسبی را به ترید اختصاص داد.
متوسط برنامه زمانی چنین فردي را میتوانید در شکل ذیل مشاهده کنید صرف دیدن تلویزیون، تفریح یا کارهاي کم اهمیت می شود.
۵ اشتباه رایج در ارزهای دیجیتال که نباید انجام دهید
حدود یک دهه پیش، قیمت بیت کوین کمتر از یک دلار بود و افرادی که در آن روزها، بیت کوین خریدند، حالا میلیونر شدهاند. اریک فینمن یکی از همین اشخاص است که سال ۲۰۱۱ در سن ۱۲ سالگی، بیت کوین خرید و در ۱۸ سالگی به جوانترین میلیونر بازار ارزهای دیجیتال تبدیل شد.
با این حال، مهم این است پیش ازتوجه به قیمت بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال، بدانید که در زمان خرید رمز ارزها، چگونه از انجام اشتباهات مرگبار خودداری کنید. در این مطلب، با ۵ اشتباه رایج سرمایهگذاری در بازار ارزهای دیجیتال که نباید هرگز انجام دهید، آشنا میشوید.
۱-خرید ارز دیجیتال قبل از شناخت خودتان
افرادی که پیش از ورود به دنیای سرمایهگذاری رمز ارز، ویژگیهای شخصیت خودشان را نمیشناسند و زمان کافی را برای تعیین اهداف و استراتژی سرمایهگذاری اختصاص نمیدهند، محکوم به ضرر هستند.
بهطور کلی سه نوع سرمایهگذار وجود دارد: محافظهکار، میانهرو و تریدر (معاملهگر).
محافظهکاران که با نام هولدر (holder) هم شناخته میشوند، به هیچ وجه نمیخواهد در معرض ریسک قرار بگیرند. چنین اشخاصی معمولا یک دارایی را خریداری و آن را در بلند مدت نگه میدارند. البته، تعداد این اشخاص در بازار ارزهای دیجیتال کمتر از دو دسته دیگر است.
در حال حاضر، اغلب کسانی که در بازار رمز ارزها حضور دارند، میانهرو هستند، یعنی افرادی که در سبد داراییهای خود، تعداد مختلفی ارز دیجیتال دارند که هر یک از آنها را با یک استراتژی متفاوت خریدهاند. این افراد برخی از رمز ارزها را در کوتاه مدت میفروشند و ممکن است ارزهای دیگر را برای بلندمدت نگه دارند.
تریدرها، اشخاصی هستند که بیشترین سود را در بازار ارزهای دیجیتال کسب میکنند. تریدر کسی است که از نوسانات قیمتی در بازار ارزهای دیجیتال استفاده میکند تا در کوتاه مدت به سود برسد. یعنی زمانی که قیمت یک ارز پایین است آن را میخرد و پس از یک سود در کوتاهمدت، آن را میفروشد. با اینکه معاملهگری ممکن است جذاب بهنظر برسد، فراموش نکنید که این روش ریسکهای فراوانی دارد. اگر قصد دارید به یک تریدر تبدیل شوید، باید ابتدا دانش و مهارت تحلیل خود را ارتقا دهید.
۲-نداشتن یک برنامه شفاف و دقیق
بدترین اشتباه برای یک سرمایهگذار ارزهای دیجیتال، نداشتن یک برنامهریزی دقیق برای آینده است.
یک دهه پیش، میتوانستید با یک کامپیوتر خانگی، بیت کوین استخراج کنید و اکنون میلیاردر باشید، اما امروزه اوضاع متفاوت است و رقابت بر سر استخراج بیت کوین بسیار بالا رفته است. بنابراین، بهسادگی نمیتوانید در بازار رمز ارزها سود کسب کنید.
شما باید پیش از تصمیمگیری، اهداف و چشمانداز سرمایهگذاری خودتان را مشخص کنید. زمانی که ندانید در این مسیر به کجا میروید، ریسک ضرر چند برابر میشود. بنابراین، توصیه میشود فقط پس از تعیین اهداف و خواستههای خود، وارد بازار رمز ارزها شوید.
۳-نداشتن دانش مالی درباره ارزهای دیجیتال
نداشتن دانش مالی کافی در مورد ارزهای دیجیتال، یکی از اصلیترین اشتباهاتی است که اشخاص هنگام سرمایهگذاری در این بازار مرتکب میشوند.
این روزها بسیاری از افراد در بازار ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری میکنند، بدون اینکه کوچک ترین دانشی در مورد مفهوم فناوری این حوزه مثل بلاک چین داشته باشند.
بیشتر افراد به این دلیل که تصور میکنند با خرید ارزهای دیجیتال میتوانند بهسادگی پولدار شوند، وارد این بازار میشوند. این تصور، فاصله زیادی با واقعیت دارد.
۴-نداشتن صبر لازم در برابر نوسان قیمت
ارزهای دیجیتال به دلیل اینکه دارای پشتوانه مرکزی مثل بانکها و دولتها نیستند، ذات پرنوسانی دارند. ارزش رمز ارزها توسط سرمایهگذارانی که در بازار حضور دارند، تعیین میشود. البته نوسانی بودن بازار ارزهای دیجیتال، لزوما یک مشکل نیست، بلکه با تعیین اهداف و استراتژی معاملاتی خود، میتوانید این موضوع را به یک فرصت سودآور تبدیل کنید.
بسیاری از افراد، توان و ظرفیت کافی را ندارند تا در برابر تندبادهای بازار رمز ارز، دوام بیاورند و معمولا زمانی که میبینند شرایط مطابق با پیشبینی آنها نبوده، با عجله ارزهای خود را میفروشند. اگر قصد دارید در بازار ارزهای دیجیتال به سود برسید، باید صبر کافی را برای عبور از نوسانات بازار داشته باشید.
۵-نداشتن تنوع در سبد دارایی ارزهای دیجیتال
یک مشکل رایج دیگر، نداشتن یک سبد متنوع از رمز ارزهای مختلف است. زمانی که پولتان را فقط روی یک ارز دیجیتال سرمایهگذاری میکنید، شما ریسک ضرر را افزایش دادهاید، یعنی اگر یک خبر یا رویداد باعث به هم ریختن بازار مالی شود، تقریبا غیر ممکن است دوباره همان پولی که گذاشتهاید را برداشت کنید.
بهترین روش برای متنوع کردن پرتفوی خود، این است که سرمایهتان را بین انواع ارزهای دیجیتال مثل بیت کوین، اتریوم، تتر و دیگر آلت کوینهای مهم تقسیم کنید. میتوانید پس از کسب اطلاعات و تحلیل قیمتها، انواع ارز دیجیتال را بر اساس خواستهها و اهداف خود انتخاب کنید.
در این مطلب، شما با پنج اشتباه مرگباری که بسیاری از افراد در بازار ارز دیجیتال انجام میدهند، آشنا شدید. باید تمام تلاش خود را انجام دهید تا مرتکب این اشتباهات نشوید. همیشه به یاد داشته باشید که روش سرمایهگذاری خود را تعیین کنید، یک برنامه دقیق داشته باشید و دانش خود را ارتقا دهید.
بهعلاوه، مهم است که از هوش هیجانی کافی برخوردار باشید تا بتوانید در زمان نوسان قیمتها در بازار، هیجان خود را کنترل کنید و از اقدامات عجولانه خودداری کنید. هیچگاه، همه تخممرغ های خود را در یک سبد نگذارید، بلکه چند ارز دیجیتال آیندهدار را در سبد دارایی خودتان داشته باشید.
چگونه بر اشتباهات خود غلبه کنیم
اشتباهات رایج تریدرها بازار های مالی (فارکس) محل آزمایش ما هستند. در صورتیکه از تریدرهای موفق جهان بپرسید مهمترین عامل موفقیت در آموزش فارکس چیست قطعا به شما خواهند گفت : روانشناسی فردی و بازار. اگر در آموزش بورس در بخش روانشناسی ترید،تمامی اشتباهاتی که یک معامله گر انجام می دهد را بشمارید بیشتر از ده مورد نیست.عامل اصلی ضرر تکرار این اشتباهات است.
مغز انسانها در شرایطی شکل گرفته که به کل متفاوت از آن چیزی است که معاملهگران با آن سر و کار دارند. بسیاری از مشخصههای الگوهای تصمیمگیری برای مغز در فشار بازار بیشتر آسیبرسان هستند تا مفید. در این مقاله مثالهایی بیان میشوند که نشان میدهند چگونه نیازهای جدی ذهنی یک معاملهگر میتواند منجر به ضرر و زیان شود.
میخواهم لذت ببرم
سیستم غرایز انسان مطابق اصل “چماق و هویج” عمل میکند. پس از انجام یک عمل خوب (غذا خوردن، ورزش کردن و غیره)، شخص با انتشار هورمونهای شادی و سرخوشی به نام سروتونین و دوپامین تشویق و ترغیب میشود و بعد از ارتکاب یک کار اشتباه، با درد و رنج و انتشار هورمون کورتیزول احساس ناخوشی به او دست میدهد.
بنابراین در حالت “پیشفرض” مغز انسان همواره در جستجوی فرصتی برای دریافت بسته دیگری از شادی و سرخوشی است. اگر معاملهگری موفق شود حداقل یک مرتبه سود قابل توجهی کسب کند و احساس خوشحالی به او دست دهد، در این صورت مغز او زنجیره منطقی را تشکیل داده است: “یک معامله انجام داد و از آن لذت برد”. اتصال مشابهی در مغز افرادی که معتاد به قمار هستند ایجاد میشود.
بعلاوه به عنوان یک قانون، پیچیدگی تحلیل بازار ساده میشود و تنها واقعیتی با بیشترین برجستگی در حافظه ذخیره میشود. برای مثال “معامله در جهت روند انجام شد.”
و حال معاملهگر با یک پیشبینی خوشایند وارد معاملهای در جهت روند میشود، بدون اینکه متوجه عملکرد خود باشد و از استراتژی یا تحلیلهای خود استفاده کند و تنها در جستجوی احساس لذت و شادمانی حاصل از سود آسان و راحت است.
میخواهم جبران کنم، قادر به تحمل ضرر و زیان نیستم
تصور کنید که معاملهگر پس از صبر و انتظاری طولانی، در عوض دریافت سود با ضرر مواجه شود و پس اشتباهات رایج تریدرها اشتباهات رایج تریدرها از آن ضرری دیگر. در این هنگام توقع لذت و شادی با بهت و حیرت جایگزین میشود: “چه اتفاقی افتاد؟ من دقیقا مشابه همین معامله را قبلا انجام داده بودم!”. و این ضرر کوچک کمتر از احمق به نظر رسیدن در نظر دوستان و آشنایان شما را وحشتزده میکند، یعنی کسانی که معاملهگر پیش از این در برابر آنها از موفقیت خود لاف زده بود و خودستایی کرده بود.
در این موقع یک معامله سودآور در نظر معاملهگر دیگر سود محسوب نمیشود، بلکه تنها افتخار و غرور به همراه دارد. در واقع راهی برای التیام اعتماد به نفس آسیب دیده است. در این حالت، مغز زمان لازم برای تفکر درباره موقعیتهای سودآور، ارزیابی نسبت سود به ضرر و بررسی دیگر مسائل ندارد. هدف اصلی کسب سود در سریعترین زمان ممکن و برگشت به ناحیه آسایش و راحتی است. و برای کسب سود، لازم است معامله دیگری انجام دهید. به نظر میرسد ذهن ناخودآگاه معاملهگر را وادار به ورود به معاملات میکند، حتی در شرایطی که بازار وضعیت مساعدی ندارد.
ترس از دست رفتن فرصت
اشاره کردیم که مغز اغلب اوقات معاملات موفق را سادهسازی میکند و به صورت چند نکته آسان ثبت میکند، برای مثال “معامله در جهت روند”. گاهی اوقات، به ویژه پس از چندین فرصت از دست رفته معاملاتی، معاملهگر دچار بیم و هراس از دست رفتن سود میشود. معاملهگر به شدت در جستجوی الگوها و سیگنالها است، به تایمفریمهای پایینتر رجوع میکند و مدام نمودارها را بهروزرسانی میکند.
کاملا منطقی است که اگر در مورد یک معامله شک و تردیدی وجود دارد، بهتر است از هر گونه اقدامی خودداری کنیم و صرفا نظارهگر بازار باشیم. اما ترس از دست دادن سود، بر این منطق غلبه میکند. یادآوری کمرنگی از “معامله در جهت روند” ناگهان انگیزه بسیار قدرتمندی برای ورود به معامله ایجاد میکند.
در این شرایط محدود کردن نفس به انقیاد از نظم و برنامه معاملاتی بسیار دشوار است، چرا که گاهی اوقات بعضی از موارد “معامله در جهت روند” واقعا اجرا میشوند و در نتیجه بر معاملات اشتباه صحه میگذارند. در همین هنگام اضطراب رو به افزایش معاملهگر به او امکان تمرکز بر عوامل دیگری که بر موقعیت بازار موثر هستند را نمیدهد.
میخواهم از درد دور باشم. حلقههای منطقی
معاملات ناموفق متوالی تجربه بسیار ناگواری است. اما هر معاملهگری یک مرتبه دچار ضررهای پشت سر هم میشود که میتواند به شدت دردآور باشد. همزمان ذهن ناخودآگاه به سختی تلاش میکند که از شما در برابر احساسات منفی محافظت کند و به همین منظور راهحلهای منطقی پیشنهاد میدهد: یک تکه شکلات بخور (دریافت اندورفین)، از معامله کردن فاصله بگیر، درباره مشکلی به دوستانت اعتراض کن، چیزی برای خود بخر (به ویژه برای خانمها)، قدری بخواب و غیره.
تحت تاثیر ذهن خودآگاه، پیشنهادهای دیگری ارائه میشود: در چند دوره آموزشی دیگر ثبت نام کن، در اینترنت جستجو کن استراتژیهای معاملاتی “سودآور” و به جفتارزهای دیگر هم توجه کن. اما همه این موارد برای یافتن راهحلی سریع به ذهن میرسند، در حالیکه بخش بزرگی از معاملهگری موفق را جستجوهای شخصی درباره بازار شکل میدهد.
بازار پیوسته در حد جزئیات کوچک اما در عین حال قابل توجه در حال تغییر است. بسته به تمایلات بازار، از دسته سیگنالهای مشابه میتوان در جهات مختلف بهره برد. بدون نظارت دقیق بر بازار، پی بردن به این اختلاف بسیار مشکل است.
افزایش سطح استرس، تمرکز بر بازار را غیرممکن میسازد. بدن انسان تحت فشار و استرس بیشتر تمایل به جنگ یا گریز دارد تا تفکر عمیق و کار خلاقانه. در نتیجه معاملهگر بازار را بصورت کاملا سطحی تحلیل میکند و اسیر و گرفتار “حلقههای منطقی” متعددی میشود.
برای مثال، معاملهگری با ۲ درصد سود از معامله خارج میشود و قیمت به اندازه ۱ درصد دیگر پیشروی میکند. مرتبه دیگر که تحلیل میکند، تصمیم میگیرد معامله را به قصد دریافت سود بیشتر برای مدت زمان طولانیتری باز نگه دارد. اما نمودار قیمت تغییر مسیر میدهد و در خلاف جهت معامله حرکت میکند و در نهایت معامله با لمس حد ضرر بسته میشود. دفعه بعد پس از تحلیل بازار تصمیم میگیرد با سود ۲ درصدی از بازار خارج شود، و به همین ترتیب این حلقه تکرار میشود.
مثالهای زیادی از چنین حلقههایی وجود دارد، اما بطور خلاصه تمام حلقهها حاکی از این هستند که معاملهگر یک اشتباه را مرتب تکرار میکند و متحمل ضرر و زیان میشود. با قرار گرفتن در چنین موقعیتهایی، بسیار مشکل بتوان با نگاه از جانب ناظر بیرونی وضعیت را قضاوت کرد و عملکرد خود را به نحوی سودمند و سازنده تغییر داد.
میخواهم از درد و رنج دور باشم.
وجود حلقههای منطقی و در نتیجه عدم رضایت از نتایج معاملات، میتواند خستگی و فرسودگی روحی و روانی را به دنبال داشته باشد. معاملهگر دیگر نمیداند چگونه معامله کند و به چه نکاتی توجه کند و صرفا به باز و بسته کردن معاملات ادامه میدهد و تلاش میکند به اشتباهات رایج تریدرها ناحیه امن و مثبتی برسد.
مغز بطور فزاینده از انسان در برابر آسیبهای روانی محافظت میکند و تلاش میکند او را از معامله کردن منصرف سازد و به کار دیگری مشغول کند. در نتیجه تمرکز کاهش پیدا میکند و ضرر و زیان افزایش.
در ذهن ناخودآگاه یک بنبست شکل میگیرد: هیچ فرصتی برای انجام معاملهای سودآور وجود ندارد، اما در عین حال ذهن را به کنارهگیری از معامله کردن ترغیب نمیکند. در این هنگام تنها یک تصمیم اتخاذ میشود و آن کاهش موجودی حساب به صفر و در نهایت اجتناب از استرس است. از نقطه نظر ذهن ناخودآگاه، این تصمیم و رفتار به منظور رهایی از فشار و استرس کاملا توجیهپذیر است.
و حال معاملهگر بیش از پیش به انجام معاملهای با حداکثر حجم ممکن فکر میکند. یا به سرعت ثروتمند میشود و به تمام رنج و عذاب خود خاتمه میدهد، یا اینکه تمام موجودی حساب خود را از دست میدهد و میتواند استراحت کند. دیر یا زود معاملهگر تسلیم این میل و خواسته میشود و پس از یک یا دو معامله با حجم سنگین تمامی سرمایه خود را از دست میدهد. دیگر پولی وجود ندارد، اما سلسله اشتباهات و درد و رنج به پایان رسیده است. مغز در محافظت و مراقبت از صاحب خود کاملا موفق عمل کرده است.
برای اجتناب از معاملات احساسی چه اقداماتی انجام دهیم
در این قسمت دلایل احساسی اصلی ورود به معاملات به ترتیب زمانی بیان میشوند، اما در واقع همه چیز به این ترتیب رخ نمیدهد. اغلب معاملات منطقی و احساسی بطور متوالی تکرار میشوند که در نتیجه باعث کاهش نتیجه نهایی میشود.
بسیار دشوار بتوان کاری را بدون وجود دستورالعمل مشخصی به درستی انجام داد. در ابتدا برای اینکه سرمایه خود را به دلیل کلیشههای ناکارآمد ذهنی از دست ندهید، لازم است برای ورود به هر معامله معیارهای کاملا مشخصی داشته باشید. هرچه استراتژی معاملاتی صورت رسمیتر و وضوح بیشتری داشته باشد، راحتتر میتوان در برابر انگیزههای احساسی ذهن ناخودآگاه مقاومت کرد.
مجموعهای از موقعیتهایی که میتوانید با استفاده از آنها کسب سود کنید را جمعآوری کنید. تعیین کنید که در هر معامله استاندارد با چه حجمی ورود کنید. تمام الگوهای تجربی را زیر نظر داشته باشید، یا اینکه با کمترین حجم ممکن معاملات را انجام دهید. از “بازی حدس و گمان” جدا پرهیز کنید و به مغز خود فرصت ندهید از طریق کسب سود تصادفی، اندورفین دریافت کند.
سود و ضرر از طریق معاملات رندوم و تصادفی هر دو به یک اندازه برای معاملهگر مضر هستند. ضرر بزرگ باعث میشود معاملهگر به فکر جبران باشد و سود کلان سبب میشود در گوشه ذهن این تفکر شکل بگیرد که اشتباهات رایج تریدرها همیشه میتوان با این روش موفق بود.
ذهن خود را آموزش دهید. فراموش نکنید که علیرغم قدرت و توانایی بالای هوش و ذکاوت انسان مدرن، همواره بخشی از فرایند معاملاتی توسط غرایز و احساسات اداره میشوند. اگر پس از ورود به یک معامله ناگهان متوجه شدید که شتابزده عمل کردهاید و تصمیم عجولانهای گرفتهاید، بلافاصله و بدون توجه به نتیجه از معامله خارج شوید. با این کار ذهن ناخودآکاه یاد میگیرد که باید از ورود به موقعیتهای مشکوک اجتناب نمود و نباید انتظار داشته باشد که بخش خودآگاه ذهن فرصتی برای انجام “بازی حدس و گمان” در اختیار او قرار دهد.
در صورتیکه نمودار قیمت به حد ضرر معامله میرسد، اگر دلایل فاندامنتالی دیگر موثر نیستند، به سرعت و با خونسردی ضرر وارده را برطرف کنید. به این طریق مغز شما عادت میکند و مرتبه بعدی خیلی راحت نخواهد بود که ضرر را به تعویق بیاندازید.
حالات روانی خود را هنگامی که مشغول معامله کردن هستید، دنبال کنید. تنبلی نکنید و از خود بپرسید: “الان چه احساسی دارم؟ آیا این معامله به خوبی انجام شد یا من کسل شدهام؟ آیا به قدر کافی تمرکز دارم یا اینکه مدام افکار من متوجه مسائل دیگری میشود؟ آیا اکنون زمان تصمیمگیری برای معاملات است؟”
اگر شما یک معاملهگر فعال و پویا هستید، میتوانید دفتری برای ثبت حالات روانی خود اختصاص دهید. این دفتر میتواند دربرگیرنده توصیفاتی از حالات روانی شما در طول یک روز کاری، به هنگام ورود به معامله و در حین فرایند مدیریت آن معامله باشد. زمانی که حالات روانی خود را ثبت و ضبط میکنید، میتوانید به اشتباهات روانی رایج خود پی ببرید و همچنین متوجه میشوید که تحت چه شرایطی بهتر است از معامله کردن دست بکشید.
بعلاوه میتوانید قوانینی مختص به خود وضع کنید که به شما امکان دهد با دقت و احتیاط بیشتری معامله کنید. این قوانین میتواند فهرستی از شرایطی باشد که تحت آنها سراغ معاملهگری نمیروید (برای مثال خستگی، هیجان زیاد و غیره) و همینطور تمرینات و تکنیکهای ویژهای به منظور کسب آرامش و پایدارسازی عواطف و احساسات.
اگر موفق شوید این توصیهها را اجرا کنید، قطعا سود مستمر خیلی دور نخواهد بود.
اشتباهات رایج یک تریدر چیست؟
اشتباهات رایج یک تریدر عبارت است از:
نداشتن یک برنامه معاملاتی
شما برای رسیدن به سود دهی در معاملات خود نیاز دارید یک برنامه معاملاتی منظم داشته باشید که در آن باید به نکات زیر توجه شود:
نقاط ورود و خروج به یک معامله:
باید دقیقا بدانید که چه زمانی مناسب ورود است و چه زمانی باید از معامله خارج شوید ، در این بازار باید مانند ربات عمل کنید و به احساسات خود غلبه کنید و میزان سرمایه درگیر ، بیشترین مقدار ضرر قابل قبول برای آن را بسنجید ، یک تریدر آماتور بدون برنامه ورود میکند و نداشتن برنامه باعث میشود فشار روانی بسیاری را تحمل کند و مدام برنامه خود را تغییر دهد.
*یک برنامه دقیق بنویسید و به آن پایبند باشید*
درگیری روانی زیاد به گذشته
شما نباید بیش از اندازه به گذشته بازار اهمیت بدهید ، هیچ اتفاقی در بازار غیر ممکن نیست ، اکثر افراد مبتدی در سقف ها و کف های قدیمی وارد بازار میشوند و مطمئن هستند به عنوان مثال وقتی در کف ترین حالت قرار دارد با خود میگویند که دیگر این کفِ کف قیمتی است و بدون اینکه شرایط دیگری را در نظر بگیرند کور کورانه وارد معامله میشوند و اکثر مواقع با حجم سنگین تری وارد میشوند ، باید این را در نظر بگیریم که بازار منعطف است و غیر ممکن برای بازار وجود ندارد همان طور که مشاهده کردیم قیمت یورو بعد از 20 سال برابر با دلار شد و نکته دیگری که اهمیت بسیاری دارد این است که همه نمیتوانند سود کنند ، تمامی افراد فعال در این حوضه همان نموداری را میبینند که ما میبینیم.
عدم آگاهی از آستانه ریسک پزیری
شما باید برای خود مشخص کنید که چه میزان از سرمایه خود را ریسک میکنید که معمولا بین 1 تا 3 درصد معقول است و نباید ضرر شما بیش از این مقدار باشد ، باید قبل از ورود به هر معامله از خود بپرسید که چقدر میتوانید ضرر کنید ، با تعیین این ضرر ریسک های خود را کنترل میکنید و مسائل مربوط به قسمت روانی بازار را کم میکنید ، کم تر اشتباه میکنید و خیالتان راحت است.
توجه به زمان معامله
شما باید برای سرمایه خود در این بازار زمانی مشخص کنید به عنوان مثال من تا 2 ماه دیگر به این سرمایه نیاز دارم و این زمان را در معاملات خود لحاظ کنید که وارد معاملاتی نشوید که سود و زیان آن شش ماه دیگر مشخص میشود که در این صورت متضرر میشوید.
نداشتن حد ضرر
مهم ترین قسمت معامله داشتن حد ضرر است ، اول پارامتری که باید در هر معامله مشخص کنید حد ضرر است و باید تمامی معاملاتتان حد ضرر داشته باشد ، این حد ضرر هم نباید بدون دلیل باشد.
استراتژی میانگیر گیری
اکثر افراد از این استراتژی برای کم کردن ضرر های خود استفاده میکنند که بسیاری از ضرر های هنگفت بازار به دلیل استفاده از این استراتژی است ، این استراتژی باز کردن پوزیشن جدید در ضرر پوزیشن قبلی برای جبران زیان است ، شاید تحلیل ما به کل اشتباه بوده و این کار باعث بیشتر شدن ضرر ما میشود.
تغییر دادن حد سود و ضرر
شما قبل از ورود به معامله حد سود و ضرر خود را مشخص میکنید و به نسبت آن مقدار ریسک خود را تعیین میکنید و با حجم درست وارد میشوید ، نباید بعد از ورود حد سود و ضرر خود را تغییر بدهید ، چون اول اینکه تمامی محاسبات خود را بهم میزنید و دوم این که تا از دست دادن کل سرمایه خود پیش میروید ، اکثر افراد در سود کم خارج میشوند و ضرر را نمیبندند در حالی که شما باید جلوی ضرر زیاد را بگیرید و به سود های خود اجازه بدید بیشتر شوند به همین دلیل است که افراد نزدیک خوردن حد ضرر خود این حد ضرر را جابجا میکنند و این کار را معمولا تا جایی که ضرر بسیاری به حساب وارد کنند پیش میبرند ، شما باید
*در نقطه ی تعیین شده از بازار خارج شوید*
حس غرور
شما معمولا بعد از سود کردن های متداول در بازار به خود میبالید و با حس غرور ناشی از این معاملات سود ده وارد معاملات بعدی خود میشود و ضرر میکنید چون دیگر قوانین خود را جدی نمیگیرید و ریسک های خود را زیاد میکنید.
*اگر پشت هم سود کردید یا پشت هم ضرر کردید دیگر معامله نکنید و به خود زمان بدهید*
ژورنال نویسی
شما باید تمامی معاملات خود ، دلیل ورود و دلیل سود یا ضرر خود را مرتبا بنویسید تا نقاط ضعف و قدرت خود را بدانید ، این کار به شما کمک میکند تا پیشرفت کنید.
اشتباه های رایج در تحلیل تکنیکال کدامند؟
تحلیل تکنیکال یکی از پُرکاربردترین روشها برای تجزیهوتحلیل بازارهای مالی است. تحلیل تکنیکال در اصل برای همهٔ بازارهای مالی قابل استفاده است. چه بازار بورس باشد، چه فارکس، طلا یا بازار رمز ارز.
اگر به طور اتفاقی با دیجی کوینر آشنا شده اید و هیچ اطلاعاتی در مورد تحلیل تکنیکال ندارید پیشنهاد میکنیم قبل از مطالعه ادامه مطلب، مقاله «تحلیل تکنیکال چیست؟» را مطالعه نمایید.
با اینکه مفاهیم ابتدایی تحلیل تکنیکال نسبتاً برای یادگیری آسان هستند، خبره شدن در اشتباهات رایج تریدرها این هنر سخت است. زمانی که در حال یادگیری یک مهارت جدید هستید، طبیعی است که در طول راه مرتکب اشتباهات متعددی بشوید.
این اشتباهات میتوانند خصوصاً در معاملات یا سرمایهگذاری زیانآور باشند.اگر مراقب نباشید و از اشتباهاتتان درس نگیرید، خطر اینکه بخش قابل توجهی از سرمایه تان را از دست بدهید وجود دارد. درس گرفتن از اشتباهات خوب است، اما تلاش برای اینکه تا حد امکان از آنها دوری کنید خیلی بهتر است.
این مقاله به شما بعضی از متداولترین اشتباهات را در تحلیل تکنیکال آموزش میدهد. اگر در معامله کردن تازهوارد هستید، چرا ابتدا برخی از مبانی تحلیل تکنیکال را بررسی نکنیم؟
خب، متداولترین اشتباهاتی که مبتدیان در تحلیل تکنیکال هنگام معامله میکنند، چیست؟
1- عدم توقف ضرر دادن در تحلیل تکنیکال
بگذارید با جملهای از معاملهگر کامودیتی (کالاهای اولیه) آقای اد سِی کوتا آغاز کنیم:
” عناصر معاملهٔ خوب اینها هستند: (1) توقف ضرر، (2) توقف ضرر، (3) توقف ضرر. اگر از این سه قاعده استفاده کنید، شاید شانسی داشته باشید.”
شاید بهنظر مرحلهٔ سادهای بهنظر بیاید، اما همیشه خوب است که روی اهمیت آن تأکید کنیم. وقتی که بحث معامله و سرمایهگذاری پیش میآید، حفظ سرمایهتان همیشه باید اولویت شمارهٔ یک شما باشد.
شروع کردن به معامله و ترید میتواند تعهد ترسناکی باشد. یک رویکرد قوی که هنگام شروع باید در نظر داشته باشید این است: قدم اول برنده شدن نیست، بازنده نشدن است. به همین دلیل، مناسبتر است با یک میزان پوزیشن (معامله) کمتر آغاز کنید، یا حتی با سرمایهٔ واقعی آغاز نکنید.
برای مثال Binance Futures یک فضای تست دارد که میتوانید استراتژیهای خود را قبل از آنکه سرمایهای که بهزحمت بهدست آمده را بهخطر بیندازید، امتحان کنید. با این روش، میتوانید از سرمایهٔ خود محافظت کنید، و تنها زمانی که بهطور مداوم نتایج خوب بهدست آوردید، ریسک کنید.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد صرافی بایننس میتوانید از مطلب آموزشی «صرافی بایننس» دیدن نمایید.
تنظیم کردن یک حد ضرر یک کار عقلانی ساده است. معاملات شما باید یک نقطهٔ بیاعتبار بودن داشته باشند. اینجاست که باید سختی را به جان بخرید و بپذیرید که فکر اقتصادی شما غلط بوده است.
اگر این طرز فکر را در معاملات استفاده نکنید، به احتمال زیاد در بلندمدت عملکرد مطلوبی نخواهید داشت.حتی یک معاملهٔ اشتباهات رایج تریدرها اشتباهات رایج تریدرها بد، میتواند برای رزومه شما بسیار مضر باشد و در نهایت با یک کیف خالی منتظر باشید تا بازار دوباره اصلاح شود.
2- بیش از حد معامله کردن در تحلیل تکنیکال
وقتی یک معاملهگر فعال هستید، یک اشتباه رایج این است که گمان کنید همیشه باید در یک معاملهای حضور داشته باشید. معامله کردن شامل میزان زیادی تجزیه و تحلیل و میزان زیادی نشستن و صبورانه منتظر بودن است!
در بعضی از استراتژیها، نیاز هست که مدتزمان زیادی صبر کنید تا سیگنال قابلاعتنایی برای ورود به بازار دریافت کنید. ممکن است بعضی از تاجران در کمتر از سه معامله در سال ورود کنند، اما با این حال بازدهی فوقالعادهای داشته باشند.
به این جمله از جسی لیوِرمور (Jessy Livermore) دقت کنید:
“پول با نشستن بهدست میآید، نه با معامله کردن.”
سعی کنید از ورود به یک معامله صرفاً بهخاطر انجام معامله، دوری کنید. نیازی نیست همیشه در حال معامله باشید. در واقع، در برخی از وضعیتهای بازار، حقیقتاً کاری نکردن و منتظرِ نمایان شدن فرصت بودن، خیلی سودآورتر است.
از این طریق، شما سرمایهتان را حفظ میکنید و آن را آماده نگه میدارید تا در زمانی که دوباره فرصت معاملهٔ خوب فرا رسید، استفادهاش کنید. یادتان باشد که فرصتها دوباره میآیند، شما فقط باید منتظرش باشید.
یک اشتباه مشابه دیگر تأکید زیاد بر روی دورهٔ زمانی کوتاهتر است. تحلیلهای صورتگرفته بر روی دورهٔ زمانی بلندتر نسبت به تحلیلهای صورت گرفته بر روی دورهٔ زمانی کوتاهتر، معمولاً قابل اعتناتر هستند.
بدین جهت که در دورهٔ زمانی کوتاهتر شلوغی بازار بیشتر است و برای همین شما را وسوسه میکند تا بیش از حد معمول معامله کنید.
با اینکه تعداد زیادی اسکالپر (افرادی که نوسانگیری میکنند) و معاملهگران کوتاهمدت موفق وجود دارند، معامله کردن در دورهٔ زمانی کوتاهتر معمولاً نسبتِ خطر به مزدِ بدی به همراه میآورد. بهعنوان یک استراتژی معاملهٔ پُرخطر، یقیناً به افراد تازهوارد پیشنهاد نمیشود.
3- معامله تلافیجویانه تحلیل تکنیکال
معمول است که بعد از یک ضرر قابل توجه، معاملهگران در تلاش باشند تا بلافاصله آن را جبران کنند. این چیزی هست که ما آن را معاملهٔ تلافیجویانه مینامیم. فرقی ندارد تحلیلگر تکنیکال، معاملهگر روزانه یا سوئینگ تریدر باشید؛ اجتناب کردن از تصمیمات احساسی بسیار حیاتی است.
آرام بودن در زمانی که همهچیز خوب پیش میرود، یا حتی دچار اشتباهات جزئی میشوید آسان است. اما آیا زمانی که همه چیز کاملاً غلط پیش میرود، میتوانید آرام بمانید؟ آیا میتوانید به برنامهٔ معاملاتی خود وفادار بمانید، حتی در زمانی که بقیه ترسیده و هول کردهاند؟
به واژه ی “تحلیل” در عبارت تحلیل تکنیکال دقت کنید. طبیعتاً این واژه دلالت بر یک رویکرد تحلیلی به بازارها را دارد، درست نمیگویم؟ پس چرا میخواهید در چنین چارچوبی یک تصمیم عجولانه و احساسی بگیرید؟ اگر میخواهید جزو بهترین معاملهگران باشید، باید همیشه آرامشتان را حفظ کنید حتی بعد از ارتکاب بزرگترین خطایتان از تصمیمات احساسی دوری کنید و تمرکزتان را روی حفظ طرز فکر منطقی و تحلیلی بگذارید.
بلافاصله معامله کردن بعد از متحمل شدن یک زیان بزرگ، به اینکه به زیانهای زیادتری منجر شود، بیشتر تمایل دارد. به همین جهت، بعضی معاملهگران به دنبال ضرر بزرگی که کردند، ممکن است اصلاً برای مدتی معاملهای نکنند. این گونه، میتوانند یک شروع تازهای بکنند و با یک ذهن پاک به معاملات بازگردند.
4- سرسختی بیش از حد برای تغییر نظر در تحلیل تکنیکال
اگر میخواهید یک معاملهگر موفقی بشوید، از اینکه نظرتان را، آن هم زیاد، عوض کنید نترسید. وضعیت بازار امکان دارد خیلی سریع تغییر کند، و یک چیز قطعی است. وضعیت مدام تغییر خواهد کرد.
وظیفهٔ شما بهعنوان معاملهگر این است که این تغییرات را متوجه بشوید و خودتان را با آن وقف دهید. یک استراتژی که در شرایط خاصی در بازار کار میکند ممکن است در شرایط دیگری کلاً کار نکند.
بیایید بخوانیم که معاملهگر افسانهای پُول تیودر جونز (Paul Tudor Jones) چه نظری دربارهٔ پوزیشنهای خود داشته است:
“هر روز فرض میکنم پوزیشنی که دارم غلط است.”
تمرین خوبی است که سعی کنیم خودمان را در جایگاه مخالف استدلالی که داریم بگذاریم تا نقاط ضعف احتمالی را متوجه شویم. اینطوری تزها و تصمیمات سرمایهگذاری شما میتوانند جامعتر بشوند.
این ما را متوجه یک نکتهٔ دیگری هم میکند: سوگیری شناختی. سوگیریها میتوانند بهشدت روی قدرت تصمیمگیری شما تأثیر بگذارند، روی قضاوت شما سایه بیندازند، و دامنهٔ احتمالاتی را که میتوانید در نظر بگیرید محدود کنند.
مطمئن شوید تا حداقل سوگیریهای شناختی که ممکن است روی برنامهٔ تجاری شما اثر بگذارند را بفهمید، تا بتوانید عواقب آن را مؤثرتر کاهش دهید.
5- نادیده گرفتن وضعیتهای نامتعارف در بازار با تحلیل تکنیکال
مواقعی وجود دارد که جنبهٔ پیشبینیکنندهٔ تحلیل تکنیکال کمتر قابل اتکا میشوند. این مواقع میتوانند پدیدههای نادر (نظریه قوی سیاه) یا گونههای دیگری از وضعیت مفرط بازار باشند که به شدت تحت تأثیر احساسات و روانشناسی توده است. در نهایت، بازارها طبق اصل عرضه و تقاضا پیش میروند و امکان دارد مواقعی باشد که یک طرف شدیداً غیرمتعادل بشود.
بهعنوان مثال شاخص قدرت نسبی (RSI) را که یک شاخص حرکتی است، در نظر بگیرید. بهصورت کلی، اگر رقم شاخص کمتر از 30 باشد، آن دارایی ممکن است اشباع فروش در نظر گرفته شود.
آیا وقتی شاخص RSI کمتر از 30 میشود، به معنی یک سیگنال فوری معاملاتی است؟ قطعاً خیر! تنها به این معنی است که روند بازار به سمتی است که توسط فروشنده تعیین میشود. بهعبارت دیگر، فقط نشانهٔ این است که فروشندگان قویتر از خریداران هستند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اندیکاتور شاخص قدرت نسبی میتوانید از مطلب آموزشی «اندیکاتور شاخص قدرت نسبی چیست؟» دیدن نمایید.
شاخص RSI در شرایط فوقالعاده بازار، میتواند به سطوح نهایی برسد. حتی ممکن است شاخص به اعداد یک رقمی سقوط کند، نزدیک به پایینترین رقم ممکن (صفر). حتی چنین رقم به شدت پایینی لزوماً به معنای این نیست که برگشتی قریبالوقوع باشد.
کورکورانه تصمیم گرقتن براساس اینکه ابزارهای تکنیکال در حال رسیدن به حد نهایی ارقام هستند، میتواند باعث از دست دادن مقدار زیادی از پولتان بشود.
این به ویژه در پدیده قوی سیاه صدق میکند، یعنی زمانی که خواندن پرایس اکشن (Price Action) میتواند بهصورت غیرمعمولی سخت بشود.
در چنین زمانهایی، بازار میتواند به یک سمت یا غیر آن برود، و هیچ ابزار تحلیلی متوقفشان نمیکند. برای همین همیشه مهم است که بقیهٔ عوامل را هم در نظر بگیرید و تنها روی یک ابزار تکیه نکنید.
6- فراموش کردن اینکه تحلیل تکنیکال یک بازی احتمالات است
تحلیل تکنیکال با «مطلق» سر و کار ندارد. با احتمالات سروکار دارد. این بدین معنی است که هر رویکرد تکنیکالی که استراتژی خود را روی آن بنا میکنید، هیچ تضمینی وجود ندارد که بازار طبق انتظار شما عمل کند. شاید تحلیل شما حاکی از آن باشد که احتمال نوسانات بالا و پایین بازار خیلی زیاد باشد، اما این هم هنوز قطعی نیست.
شما باید این را به حساب بیاورید که دارید استراتژی معاملاتی خود را سر و پا میکنید. فرقی ندارد هرچقدر هم که تجربه داشته باشید، هیچوقت فکر خوبی نیست که گمان کنید بازار تحلیل شما را دنبال میکند.
اگر این کار را کنید، شما نسبت به بیش از اندازه حساب کردن و شرط بستن روی یک پیشامد آسیبپذیر میشوید، بهطوری که در خطر ضرر مالی بزرگی قرار میگیرید.
7- کورکورانه پیروی کردن از دیگر معاملهگران تحلیل تکنیکال
اگر میخواهید در یک مهارت استاد بشوید، پیشرفت دادن مهارت خود بهطور مداوم یک اصل اساسی است. این به خصوص در فعالیت کردن در بازارهای مالی صدق میکند.
در واقع، وضعیت متغیر بازار آن را یک ضرورت میکند. یکی از بهترین راهها برای یادگیری پیروی کردن از معاملهگران و تحلیلگران تکنیکال با تجربه است.
اما اگر دوست دارید همواره بهتر شوید، باید نقاط قوت خودتان را پیدا کنید و آنها را بسازید. میتوانیم آن را برتری شما بدانیم، چیزی که شما را از دیگر معاملهگران متمایز میکند.
اگر هر مصاحبهای با معاملهگران موفق را بخوانید، متوجه میشوید که هر کدام کاملاً استراتژی متفاوت خود را دارند. در حقیقت، یک استراتژی که برای یک معاملهگر بیهیچ عیبی کار میکند، میتواند برای معاملهگر دیگری کاملاً غیرکاربردی تلقی بشود.
بیشمار راه برای سود کردن از بازارها وجود دارد. فقط شما باید راهی را که با شخصیت و سَبکِ معامله کردن شما سازگار است، بیابید.
ورود به یک معامله براساس تجزیه و تحلیل شخص دیگری ممکن است چند دفعهای کار بکند. ولی اگر فقط کورکورانه بدون متوجه شدن زمینههای پنهانی آن، از معاملهگری پیروی کنید، قطعاً در بلندمدت کار نمیکند.
البته این به معنی عدم پیروی کردن و یاد گرفتن از بقیه نیست. مهم این است که ببینید آیا با آن فکر اقتصادی موافق هستید یا با سیستم معاملاتی شما سازگار است یا نه. شما نباید کورکورانه از معاملهگری پیروی کنید، حتی اگر با تجربه و مشهور باشند.
نتیجهگیری تحلیل تکنیکال
ما برخی از اساسیترین اشتباهاتی که شما باید از آنها دوری کنید را مرور کردیم. یادتان باشد معامله کردن راحت نیست و معمولاً با طرز فکر بلندمدت راحتتر عملی است.
همواره خوب بودن در معامله، پروسهای هست که زمان میبرد. نیازمند این است که تمرین زیادی برای اصلاح کردن استراتژیهای خود بکنید و یاد بگیرید چگونه ایدههای اقتصادی خود را قاعدهمند بکنید. اینگونه میتوانید نقاط قوت خود را بیابید، نقاط ضعفتان را بشناسید و کنترل تصمیمات معاملاتی و سرمایهگذاریتان را بهدست بگیرید.
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.
دیدگاه شما