آشنایی با الگوی های نموداری
در بازار های مالی، نمودار های قیمتی یکی از حیاتی ترین ابزار های موجود برای گرفتن تصمیمات تجاری و مالی است. برای سرمایه گذاران خرد، کار بدون نمودار های قیمتی تقریبا غیر ممکن است. نمودار های قیمتی، تاریخچه ای از قیمت های پذیرفته شده برای بازار است. به همین دلیل می تواند نمای کلی از انتظارات و تمایلات بازار را نشان دهد. تمایلاتی مانند طمع، که منجر به افزایش تقاضا برای کالا یا نماد معاملاتی می شود. یا تمایلاتی مانند ناامیدی که همه دارندگان آن کالا را وادار به فروش در هر قیمتی می کند.
تمامی تصمیماتی که توسط کل بازار، یعنی تمامی فعالین بازار گرفته می شود، در قالب تغییرات قیمتی در نمودار های قیمت نشان داده می شوند. این یک فرصت عالی برای سرمایه گذاران است که با استفاده از نمودار های قیمتی، از نیت سایر سرمایه گذاران اطلاع یابند. بر همین اساس، ما در ادامه با ساختار های نموداری آشنا می شویم، که نشانگر تمایلات و انتظارات کل بازار است و می تواند سرنخی از ورود سرمایه گذاران حرفه ای یا پیشرو را در اختیار سرمایه گذاران خرد قرار دهد. نکته مهمی که بایستی به آن توجه شود، مفهوم خود الگو های نموداری است. در الگو های نموداری، تمرکز اصلی بایستی به خود نمودار باشد و چندین اوج و کف قیمتی و چندین کندل قیمتی زیر نظر گرفته شوند. در واقع اگر نمودار را به قدری کوچک نمایی کنید که کندل های قیمتی به یک میله تبدیل شوند، شرایط برای یافتن الگو ها هم آسان تر خواهد شد. ابزاری که برای رسم الگو های نموداری نیاز است، تنها خطوط افقی و خطوط روندی هستند که در تمامی پلتفرم های معاملاتی وجود دارند.
هر بازاری دارای روند است، حال روند صعودی است یا نزولی. اما همه می دانیم که بازار تنها صعودی یا نزولی نیست، بلکه بازار اغلب اوقات در فاز خنثی فرو می رود. وقتی بازار صعودی است، طمع خریداران قیمت را بالا می کشد و وقتی نزولی است، ناامیدی سرمایه گذاران، قیمت را به شدت کاهش می دهد. اما الگو های نموداری ابزاری هستند، که تنها در فاز های خنثی بازار مورد استفاده قرار می گیرند. بازار صعود یا سقوط می کند و بعد از آن در محدوده ای نوسان می کند. این محدوده خنثی-نوسانی، جایی است که بایستی به دنبال الگو های نموداری بود. الگو های نموداری به ما کمک می کنند تا زمان پایان فاز خنثی را بشناسیم و مسیر احتمالی بعدی بازار را هم درک کنیم. قیمت پس از یک حرکت صعودی یا نزولی وارد فاز خنثی می شود. الگویی که در این محدوده تشکیل می شود، می تواند نشانگر این باشد که آیا بازار به حرکت قبلی ادامه خواهد داد، یا برعکس آن حرکت خواهد کرد؟
.
الگو های نموداری، ساختاری برای تفسیر دامنه محدود نوسانی بازار هستند.
.
الگو های نموداری، دقیقا نشان دهنده دامنه محدوده نوسانی هستند. دامنه ای که در آن بازار نسبت به ادامه افزایش یا کاهش قیمت شک و تردید دارد. به همین دلیل عده ای از معامله گران اقدام به خروج از بازار و عده ای دیگر وارد بازار می شوند. اما هنوز داده های مورد نیاز برای ایجاد همنوایی میان خریداران و فروشندگان در دسترس نیست. اما زمانیکه داده های مورد نیاز برای تصمیم گیری قطعی، در اختیار سرمایه گذاران قرار می گیرد، بازار حرکت یک سویه خود را شروع می کند و از دامنه محدود نوسانی خارج می شود. این وضعیت فرصتی برای همه سرمایه گذاران خرد و حرفه ای بازار فراهم می کند، تا از زمان تغییر انتطارات و تمایلات بازار اطلاع یابند و با آن همراه شوند. الگو های نموداری زمان دقیق خروج بازار از فاز خنثی را نشان می دهند، اما این زمان را پیش بینی نمی کنند. یعنی برای اینکه از پایان فاز خنثی اطلاع یافت، بایستی منتظر تکمیل الگوی نموداری ماند و بعد از آن با شکست سقف یا کف دامنه محدود نوسانی از پایان فاز خنثی اطمینان حاصل کرد.
.
دامنه های محدود نوسانی بازار، یا همان فاز خنثی، می تواند به هر شکلی باشد.
.
نکته قابل توجه در الگو های نموداری، شکل الگو هاست. هر چند در تعریف بازار های خنثی یا بدون روند گفته شده که قیمت بین یک سقف یا کف در حال نوسان است، اما بایستی توجه کرد که بازار خنثی محدود به دو خط افقی مسطح نیست. دامنه بازار خنثی می تواند رفته رفته بزرگ تر یا کوچکتر شود. شاید کف دامنه خنثی ثابت، اما اوج های تشکیل شده، متغییر باشند و … . به همین دلیل شکست الگو می تواند متفاوت باشد، اما مفهموم کلی یکی است.
.
الگو های نموداری معمولا به دو گروه بازگشتی و پیرو روندی تقسیم می شوند، اما استثناهایی هم وجود دارد.
.
الگو های نموداری به طور کلی به دو بخش تقسیم می شوند. الگو های بازگشتی و پیرو روند. زمانی که در فاز خنثی، شاهد تشکیل الگوی بازگشتی هستیم، یعنی پس از تایید الگو، مسیر قبلی بازار تغییر خواهد کرد. اگر الگو در انتهای روند صعودی باشد، نشانگر تشکیل اوج قیمتی و اگر در انتهای روند نزولی باشد، نشانگر تشکیل کف قیمتی خواهد بود. همان طور که می دانیم، بازار پس از تشکیل اوج قیمتی به سمت پایین بر می گردد و بعد از تشکیل کف قیمتی هم به سمت بالا.
اما الگو های پیرو روند، الگو هایی هستند که نشانگر ادامه روند قبلی بازار هستند. یعنی پس از تایید الگو در فاز خنثی، روند قبلی هر چه که باشد، شکست هم به آن سمت خواهد بود. شاید بتوان گفت که الگو های نموداری پیرو روندی، نشانه ای از اصلاح یا استراحت بازار هستند. روند پس از اصلاح، دوباره به حرکت اولیه خود ادامه می دهد. طبیعت الگو های نموداری (بازگشتی یا پیرو روندی) نکته مهمی است که حتما بایستی به آن توجه کرد. اما استثناهایی هم وجود دارد. الگو هایی که می توانند هم بازگشتی و هم پیرو روندی باشند. در این نوع الگو ها مسیر شکست، مسیر بعدی بازار را نشان می دهد.
.
الگو های نموداری، ابزاری برای درک تغییر تمایلات و انتطارات بازار هستند.
.
فرض کنید الگویی شناسایی و تایید شده است. حال چگونه باید با الگو معامله کرد؟ توصیه می شود که تنها بر مبنای الگو های نموداری وارد معامله نشوید. هر چند که به کمک الگو های نموداری می توان سطوحی برای ورود به معامله در نظر گرفت، اما بهتر است که به الگو های نموداری اینگونه نگاه کرد، که تنها اطلاعات اضافه ای را در جهت تصمیم گیری در اختیار ما می گذارند. پس هر چند در این دوره آموزشی به معاملاتی که می توان با الگو های نموداری اتخاذ کرد، اشاره می شود، اما حتما توجه کنید که این پیشنهادات معاملاتی، صرفا جهت درک عملکرد الگو ها و مسیر احتمالی بازار است.
.
پس از شکست الگو، قیمت به اندازه ارتفاع دامنه محدود نوسانی از محل شکست فاصله می گیرد.
.
در الگو های نموداری، مفهومی به نام “ارتفاع الگو” وجود دارد. ارتفاع الگو فاصله بین بالاترین و پایین ترین سطح قیمت ثبت شده در داخل الگو است. هدف از محاسبه ارتفاع الگو، بدست آوردن مسافتی است که بازار پس از خروج از الگو طی خواهد کرد. اگر شکست یا خروج قیمت از الگو صعودی باشد، ارتفاع الگو را به سطح شکست اضافه می کنیم. عدد بدست آمده، هدف قیمتی بازار است. اگر شکست یا خروج قیمتی الگو نزولی باشد، ارتفاع را از سطح شکست کم می کنیم. هیچ قطعیتی در این زمینه وجود ندارد که بازار به قیمت برآورد شده خواهد رسید یا خیر، بلکه این تنها محتمل ترین قیمتی است که بازار می تواند به آن برسد.
رویکرد مناسبی در برآورد هدف قیمتی وجود دارد که می تواند مفید باشد. گفتیم که الگو های نموداری تنها یک سطح قیمتی را به عنوان هدف قیمتی نشان می دهند. اگر ارتفاع الگو را نصف کنیم، دو هدف قیمتی در اختیار خواهیم داشت، که احتمال رسیدن بازار به هدف اول بیشتر است. هدف اول، نصف ارتفاع الگو به اضافه محل شکست سقف قیمتی (یا منهای سطح شکست کف قیمتی) است و هدف دوم هم، از طریق جمع یا تفریق سطح شکست با کل ارتفاع الگو بدست می آید.
.
عبور قیمت از سقف یا کف دامنه محدود نوسانی، شکست صعودی یا نزولی الگو محسوب می شود. اما کاهش جزئی یا افزایش جزئی پیش از شکست اولین نشانه از شکست احتمالی است.
.
در بالا اشاره ای به شکست الگو شد. منظور از شکست الگو، خروج بازار از دامنه محدود نوسانی است. این شکست می تواند صعودی باشد، یعنی قیمت از سقف الگو عبور کند. یا شکست نزولی باشد، که در این صورت قیمت از کف الگو عبور می کند. در الگو های نموداری نوعی از حرکات قیمتی وجود دارند که می توانند اولین نشانه از شکست احتمالی دامنه محدود نوسانی باشند. این نشانه، افزایش یا کاهش جزئی قیمت پیش از شکست الگوست.
اگر قیمت نتواند از اوج قیمتی به کف قیمتی دامنه محدود نوسانی برسد، و تنها اندکی کاهش یابد و در ادامه به سمت اوج قبلی حرکت کند، می گوییم که با کاهش جزئی در بازار مواجه هستیم. این نشانه ای است که می تواند از تمایل بازار به خروج صعودی از دامنه محدود نوسانی حکایت داشته باشد. در افزایش های جزئی، وضعیت معکوس می شود. قیمت از پایین ترین سطح الگو به سمت بالا بر می گردد، اما نمی تواند به سقف دامنه محدود نوسانی برسد و در ادامه به سمت کف دامنه محدود نوسانی حرکت می کند. افزایش جزئی، اولین نشانه از شکست نزولی بازار است.
.
تشکیل الگو های نموداری نیازمند زمان است.
.
تا زمانیکه الگو به طور کامل تشکیل نشده، نمی توان الگو را تایید کرد. در واقع حتی نمی توان الگو را پیش بینی کرد. اولین گام در استفاده از الگو های نموداری، یافتن حرکت صعودی یا نزولی در بازار است. پس از اینکه حرکت مشخص شد، در انتهای حرکت انجام شده منتظر شروع فاز خنثی بازار باشید. وضعیت اوج ها و کف های قیمتی که در دامنه محدودی تشکیل می شوند، نشانگر الگوی نموداری است که با آن سر و کار داریم. ویژگی های الگوی مشاهده شده، تحلیلی از وضعیت بازار خواهد بود. در نهایت پدیده افزایش یا کاهش جزئی و همچنین شکست الگو، نشانه هایی از پایان فاز خنثی بازار خواهند بود. در اینجا، ارتفاع الگو را محاسبه خواهیم کرد و به سطوح شکست تاثیر خواهیم داد تا برآوردی از دو هدف قیمتی بازار را در دست داشته باشیم. این خلاصه ای از روش کار با الگو های نموداری است.
.
الگو های نموداری، نشانگر دامنه محدود نوسانی هستند. پس می توان با سقف و کف الگو، به عنوان مقاومت و حمایت رفتار کرد.
.
الگو های نموداری، قیمت را در یک محدوده ای به دام می اندازند. قیمت تمایل دارد که از سقف دامنه به سمت کف دامنه حرکت کند، یا برعکس. گاها قیمت تمایل دارد که سقف و کف دامنه را در قالب شکست های جعلی یا ضعیف، تحت فشار قرار دهد. مسئله ای که بایستی به آن توجه کرد، این است که این الگو ها تنها برای بدست آوردن اطلاعات اضافی است، نه سطوحی برای معامله کردن. اگر معامله گری پیش از تکمیل و شکست الگو وارد معامله شود، خود را وارد جریانات بازاری می کند، که هیچ سمت و سویی ندارند. قیمت می تواند از سقف به سمت کف سقوط کند، یا چسبیده به سقف نوسان کند (برعکس این پدیده هم می تواند روی دهد) و یا حتی از نیمه راه مسیر خود را معکوس کند. تکمیل و شکست الگو، دو مرحله ای است که بایستی تایید شوند. در غیر این صورت، الگوی نموداری کاربردی نخواهد داشت.
الگو های سقف سه قلو (Triple Tops) و کف سه قلو (Triple Bottoms)
الگوهای قیمت با استفاده از ترتیب های قابل تشخیص میله های قیمتی که در نمودارهای تحلیل تکنیکال نشان داده می شوند ، ایجاد می شوند. از این الگوها می توان برای بررسی حرکات قیمت گذشته و پیش بینی حرکات قیمت آینده برای یک ابزار معاملاتی خاص استفاده کرد. برای بررسی این الگوها باید از قبل با خط روندها (trendlines)، الگوهای قیمت ادامه دهنده (continuation) و الگوهای قیمت بازگشتی (reversal) آشنا بود. (اگر با این موارد آشنا نیستید ،آشنایی با تحلیل تکنیکال الگوهای قیمت در سایت را بررسی کنید.) در این مقاله ، ما به بررسی چگونگی تفسیر الگوها پس از شناسایی آنها می پردازیم و الگوهای نادر اما قدرتمند سقف سه قلو و کف سه قلو را بررسی خواهیم کرد.
مدت زمان شکل گیری
مدت زمان شکل گیری الگوی قیمت درهنگام تفسیر یک الگو و پیش بینی حرکات قیمت آینده بسیار مهم است. الگوهای قیمت می توانند در هر دوره نموداری ، از نمودار سریع ۱۴۴ تیک گرفته ، تا نمودارهای ۶۰ دقیقه ای ، روزانه ، هفتگی یا سالانه ظاهر شوند. با این حال ، اهمیت یک الگو اغلب به طور مستقیم با اندازه و عمق آن مرتبط است.
الگوهایی که در طی مدت زمان طولانی تری ایجاد می شوند ، قابل اعتماد تر هستند ، و هنگامی که قیمت با شکست از الگو خارج می شود به حرکت بزرگ تری ختم می شوند . بنابراین ، انتظار می رود الگویی که در نمودار روزانه شکل می گیرد ، به حرکتی بزرگ تر از الگوی مشابه در نمودار (intraday) ، مانند نمودار یک دقیقه ای ختم شود. به همین ترتیب ، الگویی که در نمودار ماهانه شکل می گیرد ، احتمالاً منجر به حرکت قیمتی اساسی تر از الگوی مشابهش در نمودار روزانه خواهد شد.
الگوهای قیمت زمانی ظاهر می شوند که سرمایه گذاران یا معامله گران در سطوح معینی اقدام به خرید و فروش کنند و بنابراین ، نوسان قیمت بین این سطوح موجب ایجاد الگوهایی از قبیل پرچم (flags) ، پرچم سه گوش (pennants) و دیگر الگوها می شود. هنگامی که تفسیر الگوهای قیمت قیمت در نهایت از الگوی قیمت خارج می شود ، می تواند تغییر قابل توجهی در احساسات سرمایه گذاران ایجاد کند. هرچه مدت زمان شکل گیری طولانی تر باشد ، خریداران باید بیشتر تلاش کنند تا شکستی در بالای منطقه مقاومت (resistance) ایجاد کنند (و فروشندگان نیز مجبور به فشار بیشتر برای شکست زیر منطقه پشتیبانی (support) هستند) ، که در نتیجه موجب یک حرکت بزرگ تر هنگام شکست قیمت در هر یک از این مسیر ها می شود. شکل ۱ الگوی قیمتی پرچم سه گوش (pennant) را نشان می دهد که در نمودار هفتگی شرکت Alphabet Inc. (GOOG) تشکیل شده است. هنگامی که قیمت در جهت تعیین شده خود ادامه یافت ، حرکت صعودی قابل توجهی ایجاد شد.
شکل ۱: GOOG روند صعودی قابل توجهی را در پرچم سه گوشی که در یک نمودار هفتگی شکل گرفته است ادامه می دهد.
نوسان
به همین ترتیب ، میزان نوسان قیمت در یک الگوی قیمت می تواند در تجزیه و تحلیل اعتبار یک الگوی قیمت و همچنین در پیش بینی میزان شکست احتمالی قیمت نهایی مفید باشد. نوسانات اندازه گیری تغییر قیمت ها در طول زمان هستند. تغییرات بیشتر قیمت حاکی از افزایش نوسانات است ، شرایطی که می توان آن را به عنوان یک نبرد فعالانه تر بین خرس ها ، که سعی در پایین آوردن قیمت ها دارند ، و گاوهایی که سعی در بالا بردن قیمت ها دارند تفسیر کرد. الگوهایی که درجات بالاتری از نوسانات را نشان می دهند ، احتمالاً به محض شکست قیمت از الگو ، منجر به حرکت قابل توجه قیمت خواهند شد.
حرکات بزرگ تر قیمت در الگو ممکن است نشانگر این باشند که نیروهای مخالف – گاوها و خرس ها – به جای یک نزاع خفیف ، درگیر جدال شدیدی هستند. هرچه نوسانات در الگوی قیمت بیشتر شود ، پیش بینی های بیشتری ایجاد می شود و منجر به حرکتی بزرگ تر و احتمالاً انفجاری خواهد شد زیرا قیمت ها به سطح حمایت (support ) یا مقاومت (resistance) نفوذ می کنند.
حجم معاملات
حجم یکی دیگر از مواردی است که هنگام تفسیر الگوهای قیمت باید به آن توجه کرد. حجم تعداد واحدهای یک ابزار معاملاتی خاص را که در طی یک بازه زمانی مشخص دست به دست گشته است نشان می دهد. به طور معمول ، حجم یک ابزار معاملاتی به صورت هیستوگرام یا یک سری خطوط عمودی نمایش داده می شود که در زیر نمودار قیمت ظاهر می شود. اندازه گیری میزان حجم نسبت به میزان گذشته آن بسیار مفید خواهد بود. تغییر در میزان خرید و فروشی که در حال حاضر اتفاق می افتد را می توان با فعالیت های اخیر مقایسه کرد و مورد تجزیه و تحلیل قرار داد: هرگونه فعالیت حجمی که از حالت نرمال خارج شود ، می تواند تغییر در قیمت آینده را نشان دهد.
اگر قیمت به ترتیب از سطح مقاومت یا پشتیبانی شکسته شود ، یا با افزایش ناگهانی علاقه سرمایه گذار و معامله گر – که به صورت حجم نشان داده می شود – همراه باشد ، حرکت نهایی به احتمال زیاد قابل توجه و شدید خواهد بود. افزایش حجم می تواند اعتبار شکست قیمت را تأیید کند. از سوی دیگر ، در شکست بدون افزایش قابل توجه حجم ، احتمال ضرر بیشتری وجود دارد ، زیرا اشتیاقی برای پشتیبانی از حرکت وجود ندارد ، به خصوص اگر حرکت به سمت روند صعودی باشد.
راهنمایی در خصوص تفسیر الگوها
سه مرحله کلی به تحلیل تکنیکال کمک می کند تا الگوهای قیمت را تفسیر کنند:
شناسایی: اولین قدم در تفسیر موفقیت آمیز الگوهای قیمت ، شناسایی الگوهای معتبر است. این الگوها اغلب در داده های تاریخی به آسانی یافت می شوند اما یافتن آن ها در هنگام شکل گیری ، می تواند سخت تر و چالش برانگیز باشد. معامله گران و سرمایه گذاران می توانند با توجه به روشی که برای ترسیم خطوط روند استفاده می شود ، شناسایی الگوها در داده های تاریخی را تمرین کنند. خطوط روند را می توان با استفاده از سطوح اوج و کف ، بسته شدن قیمت یا یک نقطه داده دیگر در هر کجای نوار قیمت ایجاد کرد.
ارزیابی: پس از شناسایی یک الگو ، می توان آن را ارزیابی کرد. معامله گران و سرمایه گذاران می توانند مدت زمان شکل گیری الگو ، حجم مربوطه و تغییر و نوسانات قیمت را در الگوی قیمت در نظر بگیرند. ارزيابي اين موارد ، مي تواند در خصوص اعتبار الگوي قيمت ، اطلاعات خوبی را ارائه دهد.
پیش بینی: پس از شناسایی و ارزیابی الگو ، معامله گران و سرمایه گذاران می توانند از این اطلاعات برای شکل دادن به یک پیش بینی یا پیش بینی حرکات قیمتی آینده استفاده کنند. به طور طبیعی ، همیشه نمی توان به الگوهای قیمتی تکیه کرد و شناسایی یک الگو تضمین نمی کند که یک حرکت قیمت به طور حتم اتفاق می افتد. با این حال ، سرمایه گذاران بازار می توانند در چنین حالتی منتظر فعالیتی باشند که احتمالاً رخ می دهد ، و این امر این امکان را برایشان فراهم می کند تا سریعاً به تغییر وضعیت بازار واکنش نشان دهند.
الگو های سقف سه قلو (Triple Tops) و کف سه قلو (Triple Bottoms)
الگوهای سقف های سه قلو و کف های سه قلو حاصل گسترش الگوهای سقف های دوقلو (double tops) و کف های دوقلو (double bottoms ) هستند. اگر سقف های دوقلو و کف های دوقلو شبیه به یک “M” یا “W” باشند ، سقف های سه قلو و کف های سه قلوی آن شباهت زیادی به “M” یا “W” شکسته دارند: سه فشار به بالا (در یک سقف سه قلو) یا سه فشار به پایین (برای یک کف سه قلو) . این الگوهای قیمت نشان دهنده چندین تلاش ناکام برای شکستن ناحیه پشتیبانی یا مقاومت هستند. در الگوی سقف سه قلو ، قیمت سه بار برای شکست از بالای منطقه مقاومت تلاش می کند ، و شکست می خورد و کاهش پیدا می کند و به پایین می رود. در مقابل ، یک الگوی کف سه قلو وقتی اتفاق می افتد که قیمت سه بار برای شکست سطح پشتیبانی تلاش می کند ، شکست می خورد و به بالا می رود.
الگوی سقف سه قلو یک الگوی نزولی است زیرا این الگو روند صعودی را قطع می کند و منجر به تغییر روند به سمت نزولی می شود. شکل گیری آن به شرح زیر است:
قیمت ها بالا و بالاتر می روند و افزایش پیدا می کنند و سرانجام به سطح مقاومت می رسند و به ناحیه پشتیبانی باز می گردند.
قیمت دوباره سعی می کند سطوح مقاومت را آزمایش کند ، شکست می خورد و دوباره به سطح پشتیبانی باز می گردد.
قیمت یک بار دیگر ، برای شکستن سطح مقاومت تلاش کرده و شکست می خورد، افت می کند و از سطح حمایت سقوط می کند.
این حرکت قیمت نشان دهنده دوئلی بین خریداران و فروشندگان است. خریداران سعی می کنند قیمت ها را بالاتر ببرند ، در حالی که فروشندگان سعی می کنند قیمت را پایین بیاورند. هر تست مقاومت به طور معمول با کاهش حجم همراه است ، تا زمانی که قیمت با افزایش مشارکت و حجم مربوطه از سطح حمایت خارج شود. هنگامی که سه تلاش برای شکستن سطح مقاومت شکست خورده است ، خریداران به طور کلی خسته می شوند ، فروشندگان بازار را به دست می گیرند و قیمت کاهش می یابد و در نتیجه تغییر روند ایجاد می شود.
از سوی دیگر ، الگوهای کف سه قلو به صورت طبیعی صعودی هستند زیرا این الگو روند نزولی را قطع می کند و منجر به تغییر روند به صعودی می شود. الگوی قیمتی کف سه قلو با سه تلاش ناموفق برای گذر قیمت از منطقه پشتیبانی ایجاد می شود. هر تلاش پیوسته معمولاً با کاهش حجم همراه است ، تا این که قیمت بالاخره آخرین تلاش خود را برای پایین آمدن انجام می دهد ، شکست می خورد و به سطح مقاومت باز می گردد. مانند سقف های سه قلو ، این الگو نیز نشانگر درگیری بین خریداران و فروشندگان است. در این مورد ، این فروشندگان هستند که خسته می شوند و به خریداران فرصت می دهند روند غالب را معکوس کنند و با ایجاد یک روند صعودی پیروز شوند. شکل ۲ یک الگوی کف سه قلو را نشان می دهد که زمانی در نمودار روزانه سهام (McGraw Hill) ایجاد شده است.
شکل ۲: الگوی کف سه قلو در نمودار روزانه McGraw Hill شکل می گیرد ، که منجر به بازگشت روند می شود.
الگوی سقف سه قلو یا کف سه قلو نشان می دهند که یک روند فعلی در حال تضعیف است و روند مخالف در حال قدرت گرفتن است. هر دو نمایانگر تغییر جهت در فشار هستند: در یک الگوی سقف سه قلو ، خریداران به فروشندگان تغییر می کنند. در الگوی کف سه قلو فروشندگان به خریداران تغییر می کنند. در واقع این الگوها نشان می دهند چه کسانی در حال حاضر قدرت را در بازار به دست گرفته اند.
الگوهای قیمتی در هر دوره نموداری اتفاق می افتند ، خواه در نمودارهای پرسرعت تیک که توسط اسکالپر ها (کسانی که مایلند در تایم فریم های خیلی کوتاه مثل تایم یک دقیقه ای معامله کنند) استفاده می شوند یا نمودارهای سالانه که توسط سرمایه گذاران مورد استفاده قرار می گیرند. هر الگو بیانگر نزاع بین خریداران و فروشندگان است و در نهایت موجب ادامه روند غالب یا معکوس این روند بسته به نتیجه ی درگیری خواهد شد. تحلیلگران تکنیکال می توانند از الگوهای قیمتی برای ارزیابی فعالیت های گذشته و فعلی بازار استفاده کنند و حرکات قیمت آینده را به منظور تصمیم گیری در مورد معاملات و سرمایه گذاری پیش بینی تفسیر الگوهای قیمت کنند.
آموزش های ترید و معاملات
درس ۶۴ : رسیدن به موفقیت از اتفاقات خلاف انتظار
عدهای انتظار دارند، بازار همواره از الگوهای مورد نظرشان پیروی کند؛ ولی همیشه این اتفاق نمیافتد. باید یاد بگیرید از اتفاقات خلاف انتظار به موفقیت برسید. یکشنبه 29 اسفند 1400 ساعت 07:02
درس 63 : استوکاستیک
استوکاستیک عنوان اندیکاتوری مومنتوم است که در این درس به معرفی و بهترین کارکردها و فرمول محاسباتی و نحوه تفسیر آن پرداخته میشود. یکشنبه 29 اسفند 1400 ساعت 07:02
درس ۶۲ : اسپرد
در این درس، با استفاده از چند مثال و نمودار، مفهوم اسپرد و انواع آن را توضیح میدهیم. یکشنبه 29 اسفند 1400 ساعت 07:02
درس 61 : خطوط سرعت
این درس درصدد است اندیکاتور تکنیکالی به نام «خطوط سرعت» را به انضمام سایر مفاهیم کاربردی آن شامل فرمول، بهترین کارکرد و تفسیر مطالعه مورد بررسی قرار دهد. یکشنبه 29 اسفند 1400 ساعت 07:02
درس ۶۰ : اندیکاتورهای احساسات بازار
در این تفسیر الگوهای قیمت درس، دربارهی مفهوم احساسات بازار و روشهای سنجش احساسات بازار توضیحاتی ارائه میکنیم. یکشنبه 29 اسفند 1400 ساعت 07:00
درس 59 : RSI در برابر استوکاستیک
این مطلب قصد دارد دو اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI) و استوکاستیک را به لحاظ کارکرد در تحلیل تکنیکال با یکدیگر مقایسه کند. یکشنبه 29 اسفند 1400 ساعت 07:00
درس ۵۸ : شاخص قدرت نسبی (RSI)
در این درس، توضیحات مفیدی دربارهی شاخص قدرت نسبی، فرمول، پارامترها، و تفسیر آن ارائه میشود. یکشنبه 29 اسفند 1400 ساعت 07:00
درس 57 : قدرت نسبی (بخش دوم)
اگر به دنبال بهحداکثر رساندن احتمال موفقیت یک معامله هستید، با مطالعه «قدرت نسبی» میتوانید چشماندازی موثر و کاربردی در تحلیل تکنیکال به دست آورید. یکشنبه 29 اسفند 1400 ساعت 07:00
درس ۵۶ : قدرت نسبی (بخش اول)
آیا اندیکاتور قدرت نسبی با شاخص قدرت نسبی ارتباط دارد یا با آن متفاوت است؟ برای یافتن پاسخ این سوال و اطلاعات بیشتر درباره تفسیر الگوهای قیمت آن، این درس را مطالعه کنید. یکشنبه 29 اسفند 1400 ساعت 07:00
درس 55 : نرخ نسبی
هدف این درس، معرفی اندیکاتور «نرخ نسبی» و بررسی کاربرد آن در بازارها و تایمفریمها و همچنین ارائه تئوری و طرز تفسیر این اندیکاتور است. یکشنبه 29 اسفند 1400 ساعت 07:00
الگوهای شمعی (کندل استیک) که هر تحلیلگر تکنیکال باید بداند
الگوهای شمعی یا الگوهای کندل استیک را استیو نیسون در کتاب مشهور خود با نام الگوهای شمعی ژاپنی به جهان غرب معرفی کرد. این الگوها تا به امروز یکی از مهمترین روشهای تحلیل تکنیکال هستند. در این مطلب با بهترین الگوهای شمعی یا الگوهای کندل استیک آشنا میشویم و کندلشناسی حرفهای را میآموزیم. کندلشناسی در ارز دیجیتال، بورس و سایر بازارها کاربرد دارد.
الگوهای شمعی در تحلیل تکنیکال
نمودار شمعی چیست؟
نمودار شمعی از رایجترین روشها برای نمایش حرکات قیمت در طول زمان است. در نمودارهای شمعی هر دورهی معاملاتی (ساعتی، روزانه، هفتگی و…) به صورت یک شمع (کندل) نمایش داده میشود. کندلها بر اساس سه ویژگی تفسیر میشوند:
- بدنه: بخش ضخیم نشاندهندهی محدوده باز و بسته شدن قیمت در دورهی معاملاتی
- فتیله یا سایه: خطوط نازک بالا و پایین شمع که بالاترین و پایینترین قیمت در دورهی معاملاتی را نمایش میدهند.
- رنگ شمع: جهت حرکت بازار را نشان میدهد. شمع سبز (توپر) نشاندهندهی افزایش قیمت در دورهی معاملاتی است، در حالی که شمع قرمز (توخالی) نزولی بودن قیمت را نشان میدهد.
الگوهای شمعی (Candlestick Patterns)
کندلها با حرکتهای بالا و پایین قیمت تشکیل میشوند. یک تحلیلگر کارکشته، پشت هر کندل داستانی از نبرد عرضه و تقاضا میبیند. هر کندل به تنهایی یا در کنار کندلهای دیگر الگوهایی را تشکیل میدهند که ماهیت روانشناسی بازار را آشکار میکند. به این الگوها، الگوهای شمعی یا الگوهای کندل استیک میگویند.
بسیاری به درستی معتقدند که کندلها اساس تحلیل تکنیکال و روشی بدون واسطه برای تحلیل بازار هستند. این الگوهای شمعی به سه نوع تقسیم میشوند که در ادامه مهمترین آنها را بررسی خواهیم کرد.
الگوهای شمعی صعودی
الگوهای شمعی صعودی هشداری برای تغییر روند از نزولی به صعودی هستند. در انتهای یک روند نزولی ظاهر میشوند، پس در محدودههای حمایتی بازار در جستجوی آنها باشید. خوشبینی معاملهگران نسبت به صعود قیمت دلیل شکلگیری این الگوهاست. در این بخش انواع کندل و الگوهای کندلی صعودی را بررسی میکنیم.
الگوی چکش (Hammer)
الگوی چکش یا هامر از بدنهای کوتاه با سایهای بلند در پایین تشکیل میشود. این الگو شبیه به یک چکش است و در انتهای یک روند نزولی یافت می شود. هر چقدر سایهی پایین بلندتر باشد الگو معتبرتر است.
الگوی چکش نشان میدهد که اگرچه فشار فروش در طول روز وجود دارد، اما به دلیل وجود خریداران قوی در انتهای بازار دوباره قیمت بالا میرود. چکش میتواند سبز و یا قرمز باشد اما چکش سبز قدرتمند است.
نمودار الگوی شمعی چکش هامر hammer
الگوی چکش معکوس (Inverted Hammer)
همانند چکش، الگوی چکش معکوس یا هامر معکوس نیز یک الگوی صعودی است. این الگو شامل بدنهای کوتاه و سایهی بلند در بالا است.
چکش معکوس را به این شکل تفسیر میکنیم. در طول بازار قیمت افزایش یافته اما با ظهور خریداران کاهش قیمت کمتری میبینیم. چکش برعکس نشان از صعود قریب الوقوع بازار دارد. کندل این الگو میتواند صعودی و یا نزولی باشد البته چکش برعکس سبز قویتر است.
چارت الگوی شمعی چکش معکوس inverted hammer
الگوی پوشای صعودی (Bullish Engulfing)
الگوی اینگالف یا پوشای صعودی شامل دو کندل است. اولین کند یک کندل قرمز کوتاه است و کندل دوم کندل سبز بلند است که کاملا کندل اول را میپوشاند.
اگر چه کندل دوم پایینتر از کندل اول باز میشود اما خریداران چنان قدرتمند هستند که در نهایت بالاتر از کندل اول بسته میشود. الگوی پوشای صعودی نشان از برتری آشکار خریداران دارد.
چارت الگوی پوشای صعودی
الگوی خط پیرسینگ (Piercing Line)
خط پیرسینگ یا الگوی نفوذی نیز یک الگوی دو کندلی است که از یک شمع قرمز بلند و یک شمع سبز بلند تشکیل میشود. فاصله قابل توجهی بین قیمت بسته شدن شمع اول و باز شدن شمع دوم وجود دارد. اما کندل دوم بیش از نیمی از کندل اول را پوشش میدهد.
در الگوی پیرسینگ با اینکه قیمت پایینتر باز میشود اما با افزایش تقاضا قیمت رشد قابل توجهی میکند. رشد قیمت در کندل دوم نمایانگر افزایش قدرت خریداران و شروع روند صعودی است.
چارت الگوی خط پیرسینگ
ستارهی صبحگاهی (Morning Star)
کندل ستارهی صبحگاهی یکی دیگر از الگوهای شمعی صعودی است. این الگو همچون نور امیدی در روند تیرهی نزولی است به همین دلیل آن را ستاره صبحگاهی مینامیم. این الگو شامل سه کندل است. یک شمع قرمز بلند، سپس یک شمع با بدنهی کوتاه و در نهایت یک شمع سبز بلند.
شمع با بدنهی کوتاه را دوجی کند هم میگوییم. بهتر است بدنهی دوجی با دو شمع بلند همپوشانی نداشته باشد. این الگو نشان میدهد فشار فروش در روز دوم کاهش مییابد و سپس در روز سوم بازار صعودی میشود. هر چقدر کندل سوم بزرگتر باشد و بخش بیشتری از کندل اول را بپوشاند الگو قویتر است.
چارت الگوی ستاره صبحگاهی
سه سرباز سفید (Three White Soldiers)
الگوی سه سرباز سفید یک الگوی سه کندلی است. این الگو شامل سه کندل سبز پی در پی با سایههای کوتاه است. هر کندل بالاتر از کندل قبل باز میشود.
سه سرباز سفید یک الگوی صعودی بسیار پرقدرت است. تشکیل سه شمع صعودی پس از یک روند نزولی نشان از افزایش مداوم قدرت خریداران دارد.
چارت الگوی سه سرباز سفید
الگوهای شمعی نزولی
الگوهای شمعی نزولی پس از یک روند صعودی مشاهده میشوند. آنها هشداری برای پایان روند صعودی هستند پس در محدودههای مقاومتی مشاهده میشوند. بدبینی نسبت به ادامهی صعودی باعث میشود که معاملهگران موقعیتهای معاملاتی خود را ببندند و این الگوها تشکیل شوند. در ادامه با انواع کندلهای نزولی آشنا خواهید شد.
الگوی مرد به دار آویخته (Hanging Man)
الگوی «مرد به دار آویخته» یا مرد دارآویز معادل یک چکش است اما در ابتدای روند نزولی شکل میگیرد. کندل در این الگو دارای بدنهای کوتاه با سایهی پایینی بلند است.
هر چند در انتهای بازار قیمت افزایش یافته باشد. اما این الگو نشان میدهد که در طول روز فشار فروش زیادی ایجاد شده است. فشار فروش نشانهای از ظهور فروشندگان قوی است. در الگوی مرد به دار آویخته ممکن است کندل را به رنگ سبز و یا قرمز ببینیم. اما کندل قرمز معتبرتر است.
چارت الگوی مرد به دار آویخته
ستارهی دنبالهدار یا ستارهی ثاقب (Shooting Star)
الگوی ستارهی ثاقب یا دنبالهدار بسیار شبیه الگوی چکش برعکس است اما در انتهای روند صعودی مشاهده میشود. ستارهی ثاقب دارای بدنهای کوتاه و سایهی بالایی بلند است.
قیمت در طول روز افزایش مییابد اما در انتهای بازار با افزایش فشار فروش قیمت دوباره کاهش مییابد. کندل این الگو شبیه یک شهاب سنگ یا ستارهی دنباله دار است.
چارت الگوی ستاره دنباله دار
پوشای نزولی (Bearish Engulfing)
اینگالف نزولی یا پوشای نزولی به عنوان یک الگوی قدرتمند بازگشتی در انتهای یک روند صعودی ظاهر میشود. یک الگو دو کندلی است. در الگوی اینگالف نزولی یک کندل سبز کوچک که توسط یک کندل قرمز رنگ بزرگ پوشش داده شده مشاهده میکنیم.
علت وجود الگوی پوشای نزولی ایناست که قدرت خرید در روز دوم کاهش مییابد. پس شاهد فشار سنگین فروش هستیم. هر چقدر کندل دوم بزرگتر باشد قدرت الگو بیشتر است.
چارت الگوی پوشای نزولی
ستارهی شامگاهی یا ستارهی عصرگاهی (Evening star)
الگوی شمعی ستارهی عصرگاهی همانند ستارهی صبحگاهی یک الگوی سه کندلی است. این الگو نیز در انتهای روند صعودی مشاهده میشود. در الگوهی ستارهی عصرگاهی یک کندل کوتاه دوجی میبینیم که بین دو کندل بزرگ سبز و قرمز قرار گرفته است.
علت پیدا شدن الگوی ستاره عصرگاهی هم اینست که قدرت خرید در روز دوم کاهش یافته و در روز سوم شاهد فشار سنگین فروش هستیم. هر چقدر کندل سوم بزرگتر باشد قدرت الگو بیشتر است.
چارت الگوی ستاره شامگاهی یا ستاره عصرگاهی
سه کلاغ سیاه (Three تفسیر الگوهای قیمت Black Crows)
الگوی شمعی سه کلاغ سیاه شامل سه کندل متوالی و قرمز بلند با سایههای کوتاه است. باید دقت کنید که قیمتهای بسته شدن هر روز پایینتر از کندل قبلی باشد.
معاملهگران این الگو را آغاز یک روند نزولی میدانند، زیرا فروشندگان در سه روز معاملاتی متوالی از خریداران قویتر ظاهر شدهاند.
چارت الگوی سه کلاغ سیاه
ابر سیاه پوشاننده (Dark Cloud Cover)
الگوی شمعی ابر سیاه، هشداری برای آغاز حرکت نزولی است. این الگو همچون ابری تیره پس از خوشبینی روز معاملاتی قبل است. ابر سیاه از دو کندل سبز و قرمز تشکیل میگردد. کندل قرمز دوم در بالای کندل اول باز میشود. اما نقطهی بسته شدن آن حداقل نیمی از کندل اول را پوشش میدهد.
کندل دوم در الگوی ابر سیاه نشاندهندهی افزایش فروشندگان است. هر چقدر کندل قرمز سایهی کوتاهتری داشته باشد الگوی ابر سیاه معتبرتر است.
چارت الگوی ابر سیاه
الگوهای شمعی ادامهدهنده
الگوهای شمعی ادامهدهنده نشانهی ادامهی روند فعلی هستند. با استفاده از این الگوها نقاط استراحت قیمت در روندهای بلندمدت شناسایی میشوند. با دیدن الگوهای ادامهدهنده نباید وارد معامله شد یا اگر معاملهی باز داریم باید آن را نگه داریم. تعداد این الگوها کمتر از الگوهای بازگشتی است.
دوجی (Doji)
این الگوی شمعی با کندلی روبرو هستیم که قیمت باز و بسته شدن آن بسیار بههم نزدیک و یا برابر است. شکل این الگو شبیه صلیب یا علامت بعلاوه است. سایههای دوجی ممکن است طولها متفاوتی داشته باشند.
در طول بازار قیمت افزایش و یا کاهش مییابد اما در انتهای بازار این نبرد حاصلی ندارد. الگوی دوجی به تنهایی یک سیگنال خنثی است، اما در الگوهای معکوس سه کندلی مانند ستارهی صبحگاهی و عصرگاهی مشاهده میشود.
چارت الگوی دوجی
اسپینینگ تاپ (Spinning Top)
اسپینینگ تاپ یا فرفره، کندلهایی با بدنهی کوتاه و سایههای بلند و هماندازه هستند. این الگو نمایانگر بلاتکلیفی در بازار است.
در الگوی فرفره خریداران قیمت را بالا میبرند، در حالی که فروشندگان دوباره آن را پایین میآورند. فرفرهها به عنوان دورههای تثبیت و یا استراحت در روند بلندمدت صعودی و نزولی تفسیر میشوند. این الگو به صورت خوشبینانه تفسیر میشود.
چار ت الگوی اسپینینگ تاپ
الگوی سهگانهی صعودی و سه گانه نزولی (Rising & Falling Three Method)
الگوی سهگانه صعودی و نزولی، یک الگوی ادامهدهنده است و برای تایید روند فعلی استفاده می شود. این الگو از یک کندل بزرگ و سه کندل کوچک متوالی تشکیل میشود. در روند صعودی ابتدا یک کندل سبز و سپس یه کندل کوچک قرمز ظاهر میشود. در روند نزولی نیز یک کندل بزرگ قرمز و پس از آن سه کندل کوچک سبز مشاهده میشود.
تفاوت الگوی سهگانه با سرباز سفید و کلاغ سیاه در این است که کندلهای کوچک همگی در محدودهی کندل بزرگ قرار دارند. شکسته نشدن محدودهی کندل اول پس از سه دورهی معاملاتی به معنای ناتوانی بازار در تغییر جهت روند است.
چارت الگوی سه گانه صعودی و نزولی
الگوهای شمعی یا الگوهای کندل استیک چقدر معتبرند؟
الگوهای شمعی به یک اندازه معتبر نیستید. صندوقها و معاملهگران با پولهای درشت از این الگوها برای فریب معاملهگران خرد استفاده میکنند. با این حال باز هم برخی از این الگوها بسیار موثر هستند بخصوص در سبکهای تحلیلی با چارت خام مانند پرایش اکشن.
بهتر است الگوهای شمعی یا الگوهای کندل استیک را با روشهای دیگر ترکیب کنید. ترکیب الگوهای شمعی و اندیکاتورهایی مانند RSI در بازار بورس و بازارهای جهانی بسیار محبوب است و خطای نسبتا کمی دارد.
سوالات متداول الگوهای شمعی
هر کندل در نمودار شمعی از دو سه بخش بدنهی کندل، سایهی بالایی و سایهی پایین تشکیل شده است.
سایه کندل خطوط نازکی در بالا و پایین بدنه کندل هستند که نشان دهنده بالاترین قیمت و پایینترین قیمت در بازه زمانی آن کندل هم میباشند.
بدنه کندل بخش ضخیم کندل است. این بخش محدوده بین قیمت باز شدن و قیمت بسته شدن کندل در آن بازه زمانی را مشخص میکند.
رنگ کندل، جهت حرکت بازار را نشان میدهد. شمع سبز نشاندهندهی افزایش قیمت در دورهی معاملاتی است، در حالی که شمع قرمز نزولی بودن قیمت را نشان میدهد.
الگوی سر و شانه و اهداف قیمتی آن
الگوی سر و شانه شاید یکی از شناخته شده ترین الگوهای قیمتی در بین تحلیلگران تکنیکال باشد. این الگو یک الگوی بازگشتی است و علامتی از تغییر روند می باشد.
الگوی سر و شانه از سه بخش تشکیل شده است. حجم معاملات یک مشخصه مهم در تفسیر این الگو می باشد. از آنجا که سر و شانه، بازگشت روند را نشان می دهد یک روند مشخص قبل از تشکیل الگو نیاز است تا بتوان از الگو بعنوان ابزاری جهت پیشبینی آینده قیمت استفاده کرد.
برای یک الگوی سر و شانه، روند قبلی بایستی یک روند صعودی باشد.
ساختار الگوی سر و شانه
در نمودار زیر، قیمت سهام یک شرکت در سال 2006 را می بینیم که الگوی سر و شانه در آن شکل گرفته است. سه بخش مختلف الگوی قیمتی سر و شانه به شرح زیر می باشد.
- شانه چپ: این بخش یک رالی قوی را نشان می دهد که که شیب آن از شیب روند صعودی قبل از آن بیشتر است. همچنین این بخش با حجم معاملات بالا شکل می گیرد. سپس قیمت با حجم کمتری نزول می کند و به نقطه اول خود می رسد.
- سر: بخش سر یک ورژن بزرگتر و قابل تشخیص تر از شانه چپ می باشد. رالی قیمتی که بعد از شانه چپ ایجاد می شود قله ای ایجاد می کند که بسیار بلندتر از قله شانه چپ می باشد و براحتی این موضوع در نمودار قابل تشخیص است. معمولا حجم معاملات در رالی صعودی قسمت سر از حجم معاملات رالی صعودی شانه چپ کمتر است. سپس قیمت نزول می کند و به جایی می رسد که شانه چپ شروع شده و خاتمه یافته است. به این محدوه قیمت خط گردن گفته می شود. این محدوه قیمت همان جایی است که قیمتها در بخش های سر و شانه ها شروع می شوند و پایان می یابند. الگوی سر، سیگنال اولی است که اعلام می کند روند صعودی به پایان رسیده و ممکن است بزودی نمودار قیمت باز گردد.
- شانه راست: شانه راست را می توان گفت تقریبا آیینه ای از شانه چپ است با این تفاوت که حجم معاملات کمتر می باشد و این نشانه ای از رغبت کمتر معامله گران به خرید است. شانه راست تقریبا قله ای مشابه قله شانه چپ را ایجاد می کند اما هیچگاه به قله سر نمی رسد.
به ندرت اتفاق می افتد که یک تحلیلگر الگوی سر و شانه با این وضوح بیاید. با این حال بایستی قسمت سر از شانه ها بالاتر باشد و دو شانه تا حدودی متقارن باشند. اما در مورد خط گردن، رالی صعودی و بازگشت آن در شانه چپ و قسمت سر بایستی تقریبا در یک محدوده قرار بگیرند. خط گردن همیشه بصورت خط کاملا افقی شکل نمی گیرد و این تغییرات، کار مدل سازی را دشوار می کند. اما ذهن انسان می تواند الگوهایی که به طور ناقص شکل می گیرند را نیز تشخیص دهد.
حجم معاملات در تحلیل الگوی سر و شانه اهمیت فراوانی دارد. یک قله جدید در سر الگو، با حجم معاملات پایین تر نشان از مشارکت کمتر خریداران است. در شانه راست، حجم معاملات ممکن است حتی پایین تر باشد که سرکوب شدن تقاضا توسط عرضه کنندگان و در نتیجه، نزول قیمت را نشان می دهد.
زمانیکه الگوی سر و شانه تشکیل شد انتظار بر این است که قیمتها از خط گردن شروع به نزول کنند. تکنیکالیست ها از قوانینی پیروی می کنند تا اطمینان یابند که قیمت، خط گردن را شکسته است. این قوانین ممکن است انتظار برای افت قیمت تا سطح مشخصی (معمولا 3 تا 5 درصد) پایین تر از خط گردن باشد و یا باقی ماندن قیمت برای دوره زمانی خاصی زیر خط گردن است. این دوره زمانی در تایم فریم روزانه بین چند روز تا یک هفته خواهد بود.
معمولا قیمتها بعد از شکسته شدن خط گردن دوباره برمی گردند و آنرا لمس می کنند(پولبک). حتی بعد از اینکه دوره زمانی و قیمتی تکنیکالیست ها پایان یافته است ممکن است پولبک اتفاق بیفتد. معمولا قیمت در محدوده خط گردن می ایستد. زیرا خط گردن یک خط حمایت است و پس از شکسته شدن به خط مقاومت تبدیل می شود.
الگوی سر و شانه معکوس
الگوی سر و شانه معکوس مانند الگوی سر و شانه، یک الگوی بازگشتی ست. اما این الگو در روندهای نزولی تشکیل می شود و شکل برعکس الگوی سر و شانه معمولی است. سه بخش الگوی سر و شانه معکوس به شرح زیر است.
- شانه چپ: شانه چپ با یک کاهش قوی بهمراه شیب و حجم بیشتر از روند نزولی قبل خود، شروع می شود. سپس قیمت با حجم کمتری تا نقطه اولیه نزول خود، بالا می رود و شکلی مانند حرف V را شکیل می دهد.
- سر: بخش سر، یک ورژن واضح تر از شانه چپ است. اما حجم معاملات در قسمت نزولی سر از حجم معاملات قسمت نزولی شانه چپ کمتر است. این کاهش قیمت کف جدیدی ایجاد می کند بطوری که در نمودار به وضوح مشخص است. سپس این کاهش دوباره قیمت نیز بر می گردد و تا سطح قیمتی که شانه چپ شروع شده و پایان یافته رشد می کند. بنابراین خط گردن در آن محدوده شکل می گیرد. تشکیل الگوی سر، سیگنال اولیه پایان روند نزولی می باشد و علامتی است که بزودی قیمتها صعود خواهند کرد.
- شانه راست: شانه راست تقریبا متقارن با شانه چپ است اما با حجم پایین تر که نشان دهنده تمایل کمتر افراد به فروش است. اندازه شانه راست تقریبا برابر با شانه چپ است اما نمی تواند تا قسمت سر نزول کند.
هدف قیمتی در الگوی سر و شانه
مانند سایر الگوهای قیمتی، الگوی سر و شانه نیز بایستی در روند بلند مدت تر تحلیل شود. روند قبل از تشکیل الگو باید به اندازه کافی طولانی باشد تا امکان بازگشت و معکوس شدن را داشته باشد. هر چه روند قبل از الگو قوی تر باشد الگو و بازگشت آن واضح تر و قوی تر خواهد بود.
زمانیکه خط گردن شکسته شد انتظار می رود قیمت به اندازه فاصله خط گردن تا قله سر نزول کند. مقدار این نزول از خط گردن محاسبه می شود. از آنجا که الگوی سر و شانه نشانه نزول است ممکن است یک تحلیلگر تکنیکال بدنبال کسب سود از طریق فروش استقراضی سهم مورد نظر باشد. زمانی که تکنیکالیست تلاش می کند از الگوی سر و شانه کسب سود کند، اختلاف قیمت بین خط گردن و قله سر را جهت تعیین هدف قیمتی و نقطه پایان سرمایه گذاری خود محاسبه می کند. هدف قیمتی الگوی سر و شانه به شرح زیر محاسبه می شود:
(خط گردن – بالاترین قیمت سر) – خط گردن = هدف قیمت
برای مثال، بالاترین قیمت سر در نمودار زیر حدودا 37 دلار است و خط گردن در محدوده 27 دلار شکل گرفته است. اختلاف این دو در حدود 10 دلار می باشد. بنابراین تحلیلگر انتظار کاهش قیمت تا محدوده 17 دلار را دارد.
17 = (27 – 37) – 27= هدف قیمت
هدف قیمتی در الگوی سر و شانه معکوس
محاسبه هدف قیمتی برای الگوی سر و شانه معکوس همانند الگوی سر و شانه می باشد با این تفاوت که الگوی سرو شانه معکوس نشان از صعود قیمت دارد. بنابراین انتظار می رود قیمت از خط گردن به اندازه اختلاف کمترین قیمت سر تا خط گردن صعود کند. در زیر مثالی بصورت شکل آورده شده است.
فرمول هدف قیمتی برای الگوی سر و شانه معکوس به شرح زیر است:
(پایین ترین قیمت سر – خط گردن) + خط گردن = هدف قیمت
همانگونه که در شکل دیده می شود کف قیمت سر در حدود 7197 دلار و خط گردن در محدوده 9050 می باشد. بنابراین هدف قیمتی برابر با 10،903 =(7197 – 9050) + 9050 می باشد. در این مثال، تحلیلگر یک موقعیت خرید در تابستان 2003 اتخاذ می کند و امیدوار است که بتواند در قیمت 10،903 دلار با سود از موقعیت خارج شود.
دانلود اندیکاتور سر و شانه
اندیکاتور سر و شانه، نمودارها را بصورت خودکار رصد می کند و این الگوی قیمتی را در تایم فریم های مختلف می یابد.
این اندیکاتور قابل نصب بر روی پلتفرم معاملاتی متاتریدر 4 می باشد. در زیر، لینک دانلود و لینک آموزش نصب اندیکاتور را برای شما دوستان قرار داده ایم.
اگر این مطلب براتون مفید بود امتیاز بدین!
برای امتیاز روی ستاره ها کلیک کنید
امتیاز 5 / 5. تعداد آرا 5
شما اولین نفری هستید که به این پست امتیاز میدین!
بونس (Bonus) و انواع آن در معاملات فارکس
شبکه لایتنینگ (Lightening Network) در پروتکل بیت کوین چیست؟
ساسان پرهون
کارشناسی حسابداری- دارای گواهینامه های حرفه ای سازمان بورس- پنج سال سابقه فعالیت در کارگزاری بورس با سمت معامله گر کالا و اوراق بهادار
دیدگاه شما