برای دیدن ویدیو آموزشی مربوط به مبحث تریدینگ رنج، اینجا کلیک کنید
استراتژی معامله بر اساس باندهای بولینگر
در مطلب پیشین با باندهای بولینگر و اجزای مختلف آن آشنا شدیم. همانطور که دیدیم Bollinger Band اندیکاتوری روندنما است و کار آنها اندازهگیری نوسانهای بازار است. ضمن اینکه باندهای بولینگر به شناسایی شرایطی که در آن بازار در وضعیت پیش فروش یا پیش خرید قرار دارد کمک میکند. در این مطلب قصد داریم در مورد استراتژی معامله بر اساس باندهای بولینگر صحبت کنیم.
بازگشت بولینگر چیست؟
اگر به الگوی باندهای بولینگر دقت کنید، متوجه خواهید شد که قیمت همیشه تمایل به بازگشت به وسط باندها را دارد. دلیل چنین اتفاقی هم این است که باندهای بولینگر همچون سطوح مقاومت و حمایت پویا هستند. هر قدر مدت زمانی که در آن باند باشید بیشتر باشد، آن گروه قویتر میشود.
بیشتر تریدرها سیستمهایی را توسعه دادهاند که با بازگشت یا پرش بولینگر کار میکنند. عملکرد این سیستمها زمانی که بازار رنج است و روند مشخصی ندارد، بهتر خواهد بود.
سعی کنید تا از معامله بر روی باندها در زمانی که باز و منبسط میشوند بپرهیزید چرا که این شرایط به این معنی است که قیمت در محدوده خاصی قرار نگرفته و تنها در یک روند حرکت میکند. و برعکس، زمانی که باندها پایدار هستند یا بستهتر میشوند، میتوانید از موقعیتهای معاملاتی خوبی استفاده کنید.
فشار در باندهای بولینگر به چه معنا است؟
هنگامی که باندها به هم نزدیک میشوند، باند میانی یا همان میانگین متحرک جمع شده و به آن فشار وارد میشود. فشار (Squeeze) در باندهای بولینگر به معنی کاهش نوسانها است و این شرایط از نگاه معاملهگرها فرصت خوبی برای معامله است.
زمانی که قیمت به باند پایینی نزدیک میشود به این معنی است که میزان عرضه بیشتر از تقاضا است و زمانی که قیمت به باند بالایی نزدیک میشود، تقاضا از فروش بیشتر است.
وقتی که نوسان کم شده و باندها به هم نزدیک میشوند، باید انتظار یک روند شارپ و هیجانی باشیم که این تغییر روند میتواند صعودی یا نزولی باشد. در صورتی که کندلها به سمت باند استراتژی معامله پایینی حرکت کنند، شاهد شروع روند نزولی را خواهیم بود و بالعکس در صورتی که کندلها به سمت باند بالایی پیش روند، روندی صعودی را در پیش خواهیم داشت.
در نتیجه فشرده شدن باندها هشدار میدهد که روندی جدیدی در پیش خواهد بود و افزایش فاصله بین باندها میتوان به معنی پایان یک روند باشد.
چطور بر اساس باند بولینگر معامله کنیم؟
با توجه به اینکه روند صعودی است یا نزولی باید استراتژی مخصوصی برای معامله اتخاذ خواهد کرد.
زمانی که روند صعودی است، بیشتر تحلیلگرها در این تقلا میافتد تا پیش از معکوس شدن روند، از آن روند صعودی قوی سود به دست بیاورند. زمانی هم شاهد روند صعودی قوی هستیم که قمیت مدام به باند بالایی برخورد میکند. وقتی که قیمت در روند صعودی قرار دارد و از ایجاد قلهای بالاتر از قلهی قبلی ناتوان است، تریدرها تمایل به فروش دارند چرا که این اتفاق نشان دهندهی کاهش قدرت روند است و فروش در این نقطه از کاهش میزان سود جلوگیری میکند.
باندهای بولینگر برای تعیین قدرت روند نزولی و تشخیص احتمال معکوس شدن آن نیز مورد استفاده قرار میگیرند. وقتی روند نزولی قوی است، قیمت در امتداد باند پایینی حرکت میکند و نشان از فروش بالا دارد. اگر قیمت در پایین خط میانی حرکت کند و به باند پایینی نزدیک شود، شاهد روند نزولی قویای هستیم. در روندهای نزولی اگر قیمت به باند بالایی نزدیک شود به این معنی است که قدرت روند کم خواهد شد یا قرار است تغییر روندی رخ دهد.
بیشتر معامله گرها از معامله در روند نزولی اجتناب میکنند و زمانی که روند شروع به تغییر میکند، در جستجوی فرصتی برای خرید و ورود به بازار هستند. روندهای نزولی ممکن است چند دقیقه یا چند ساعت یا حتی چندین ماه طول بکشند. در نتیجه سرمایهگذارها باید از اولین نشانههای تغییر، روند را دنبال کنند. در صورتی که باندهای پایینی روند نزولی ثابتی را نشان میدهند، از باز کردن معامله خرید بپرهیزید.
فراموش نکنید که قیمتها تمایل به حرکت در میان باندها دارند. به این معنی قیمت به باندی برخورد میکند و بعد از آن به سمت باند دیگری میرود. مثلاً این حالت را تصور کنید که قیمت به باند پایینی برخورد میکند و سپس از میانگین متحرک رد میشود. به منظور کسب سود از این شرایط، هدف باید برخورد قیمت به باند بالایی باشد.
در روندهای قوی این احتمال وجود دارد که قیمت از باندها خارج شده و برای مدتی هم آنجا بماند. ولی اگر قیمت به سرعت از باند خارج شود و به سرعت هم به باند برگردد، نمیتوان گفت که این روند روندی قوی است.
باند بولینگر و شاخص نسبی قدرت
بعضی از تریدرها همراه با باندهای بولینگر از اندیکاتورهای دیگری همچون RSI (شاخص نسبی قدرت) استفاده میکنند. کاربرد باندهای بولینگر و RSI به قدرت نسبی روند کمک میکند.
در صورتی که قیمت با باند بالایی برخورد کند ولی شاخص RSI آن را تأیید نکند و به عبارتی عکس آن را نشان دهد، با یک سیگنال فروش روبرو هستید. ولی اگر RSI هم روند صعودی را نشان دهد، با سیگنال خرید مواجه هستیم.
در صورتی که باند بولینگر به بایند پایینی برخورد کند ولی RSI آن را تأیید نکند و واگرایی وجود داشته باشد، سیگنال خرید داده شده است. و اگر RSI هم روند نزولی را تأیید کند و واگرایی در کار نباشد، سیگنال صادر شده، سیگنال فروش است.
آیا اندیکاتور باند بولینگر به تنهایی کافی است؟
این اندیکاتور سیستم معاملاتی مستقلی نیست و تنها نوسانهای قمیتی را به شما میدهد. در واقع اندیکاتور باند بولینگر اندیکاتوری واکنشی است و قدرت پیشبینی ندارد. علاوه بر این، این اندیکاتور تأخیری است چرا که تنها بر اساس یک میانگین متحرک ساده عمل میکند که این شاخص هم از چند میله یا کندل میانگین میگیرد. همین موضوع از محدودیتهای اندیکاتور باند بولینگر به حساب میآید.
از باندهای بولینگر میتوان برای شناسایی و اندازهگیری روند بهره بود ولی نمیتوان تنها با تکیه بر این اندیکاتور به تحلیل دقیقی دست یافت و لازم است که با اندیکتورهای دیگر ترکیب شود.
علاوه بر این، تنظیمات استاندار اندیکاتور باند بولینگر در سیستمهای معاملاتی برای همهی معاملهگرها مناسب نیست. به همین خاطر لازم است که تنظیمات مختلف را تست کرده تا به فرمول مناسبی برای بازار معاملاتی خود دست پیدا کنید.
همانطور که در طول مطلب اشاره شد، Bollinger Bands برای پیشبینی قیمت نیستند بلکه با توجه به اطلاعات قبلی به تغییرهای قیمت واکنش نشان میدهند. همچون دیگر اندیکاتورها، بهترین بازدهی را از این اندیکاتور زمانی به دست میآورید که از آن به همراه دیگر اندیکاتورها استفاده کنید. طبق توصیه جان بولینگر، مخترع این اندیکاتور، پیشنهاد میشود از باندهای بولینگر در کنار اندیکاتور مکدی (MACD) و RSI استفاده کنید.
شناسایی بهترین نقاط خروج از معامله | بهترین استراتژی ها
این یک حقیقت است که معاملهگران ساعتها زمان برای تنظیم دقیق استراتژیهای ورود به بازار صرف میکنند، اما پس از آن خود را با خروجی های نامناسب متضرر میکنند. در واقع، بسیاری از تریدرها فاقد برنامهریزی های مؤثر برای خروج از معامله هستند، و اغلب در بدترین قیمت ممکن از بازار خارج میشوند. اما استراتژیهایی جهت شناسایی نقاط خروج از معامله وجود دارد که زند تریدرز در این مقاله بهترین استراتژی های خروج را به شما معرفی خواهد کرد. لطفا با ما همراه باشید.
چرا دانستن نقاط خروج از معامله اهمیت دارد؟
قبل از اینکه به بیان استراتژی ها بپردازیم، نگاهی خواهیم داشت به اهمیت دانستن نقاط خروج از معامله. در واقع صحبت در مورد بهترین نقاط خروج از معامله ، بدون توجه به اهمیت آن، باعث می شود که همچنان معامله گران تنها با توجه به نقاط ورود ، معامله را آغاز نمایند و در نهایت متضرر شوند.
به طور کلی تریدرها در دو حالت از موقعیت معاملاتی در بازارهای مالی خارج می شوند، حالت اول این است که با کسب سود خارج می شوند و حالت دوم با از دست دادن سود. در نتیجه این به نفع شماست، زمانی از معامله خارج شوید که در سود باشید؛ نه ضرر!
در ادامه شما را با استراتژی های نقاط خروج از معامله آشنا خواهیم کرد. همچنان با ما همراه باشید.
معرفی بهترین استراتژی ها برای شناسایی نقاط خروج از معامله
اگر شما از آن دسته افرادی هستید که به انجام معاملات اصولی معتقد هستید و تریدینگ را به عنوان یک منبع درآمد اصلی برای خود انتخاب کرده اید، پس لازم است که با نکات؛ اصطلاحات و … به خوبی آشنا باشید و از تسلط کافی برخوردار باشید.
آشنایی با بهترین نقاط ورود به معامله و خروج از آن، از نکات کلیدی است که لازم است قبل از هر اقدامی استراتژی های آن را بدانید.
شناسایی نقاط خروج از معامله با استراتژی S/L
استراتژی stop-loss یا همان S/L ، یکی از استراتژی های خروج است که شما می توانید آن را از طریق بروکر خود در موقعیت های معاملاتی مختلف لحاظ نموده و زمانی که حرکت بازار به سمت آن نقطه رسید، به طور خودکار از معامله خارج شوید. به علاوه ، زمانی که بازار با نوسانات زیادی همراه باشد، استفاده از دستور stop-loss می تواند تا حد ممکن زیان های شما را به حداقل برساند. به علاوه شما می توانید از تعیین حد ضرر نیز استفاده کنید.
انواع دستور S/L ، که می توانید برای شناسایی بهترین نقاط خروج از معامله از آن ها استفاده کنید عبارتست از :
- دستور GTC : Good till canceled ، این دستور با نام “معتبر تا زمان لغو” شناخته می شود. با استفاده از این دستور ، سفارش شما در زمان تعیین شده طبق تقویم یا زمانی که به صورت دستی مشخص کرده اید، اجرا می شود.
- دستور سفارش روز : در این نوع دستور، پس از یک روز، دستور صادر شده در S/L منقضی می شود.
- دستور Trailing stop : این دستور در فاصله ای مشخص و معین از قیمت بازار اجرا می شود و به سمت پایین حرکت نمی کند.
البته برای استفاده از دستورات stop-loss ، قوانینی وجود دارد که در این بخش آن ها را مطرح کرده ایم.
قوانین استفاده از دستور stop-loss
- هرگاه بازار به S/L برسد، در آن زمان S/L به سفارش بازار تبدیل خواهد شد.
- S/L ، همیشه یا کمتر از قیمت پیشنهاد فعلی فروش ، یا بالاتر از قیمت در خواست فعلی خرید ، در سفارش بازار است.
شناسایی نقاط خروج از معامله با استراتژی T/P
استراتژی T/P ، یا استراتژی Take-Profit ، مانند S/L عمل می کند، با این تفاوت که در این دستور، تریدر حداکثر سود خود را مشخص می کند و هنگامی که قیمت فروش در بازار به آن حد برسد، این دستور به سفارش بازار تبدیل می شود.
تفاوت استراتژی T/P با استراتژی S/L چیست؟
دو تفاوت عمده بین این دو استراتژی وجود دارد. اولین تفاوت این است که، در استراتژی T/P ، دستور Trailing stop وجود ندارد. یعنی در فاصله ای مشخص از قیمت بازار قابل اجرا نیست، به این دلیل که در این حالت شما قادر به کسب درآمد نخواهید بود.
تفاوت دیگر استراتژی T/P با S/L آن است که در استراتژی T/P ، نقطه ی خروج از معامله باید از قیمت فعلی بازار بالاتر باشد.
تا این بخش از مقاله شما را با لزوم دانستن بهترین نقاط خروج از معامله آشنا کردیم، همچنین شما را با استراتژی های آن آشنا نمودیم. اما استفاده از این دستورات برای شناسایی بهترین نقاط خروج از معامله ، مستلزم در نظر داشتن نکاتی مهم است که در ادامه به ذکر این نکات پرداخته ایم.
نکاتی مهم برای استفاده از استراتژی خروج از معامله که لازم است بدانید
به منظور تشخیص بهترین نقاط خروج از معامله و به کارگیری استراتژی ها و دستورات ذکر شده ، لازم است که به چند نکته ی اساسی توجه داشته باشید. این نکات عبارتند از :
- ابتدا لازم است که شما مشخص کنید که چه مدت زمان می خواهید در معامله باقی بمانید که این به سبک معامله گری هر تریدر بستگی دارد. استفاده از دستورات ذکر شده برای تعیین نقاط خروج از معامله ، با توجه به ترید های کوتاه مدت و بلند مدت ، می تواند با رعایت نکات مربوطه انجام شود. به طور مثال برای معاملات بلند مدت، مثلا بیشتر از یک ماه، لازم است که اهداف سود بلند مدت خود را مشخص نمائید. Trailing stop را تعیین کنید تا با محدود کردن سود شما، احتمال کاهش سود را در پوزیشن های پر ریسک، به حداقل برساند.
- میزان ریسک خود را مشخص کنید. حتما می دانید که یکی از مهم ترین پارامترها در سرمایه گذاری، تعیین سطح ریسک است. در حقیقت با تعیین ریسک مشخص می کنید که شما تا چه حد از سرمایه خود را می توانید از دست بدهید. به این ترتیب نوع S/L شما مشخص می شود. تریدرهایی که مایل به ریسک بالاتری هستند، S/L را بیشتر تعیین می کنند.
- در واقع باید قبل از ورود به بازار تعیین کنیم که در چه نقطهای از بازار خارج خواهید شد. به طور مثال آیا حاضرید یک T/P تعریف کنید و از بازار خارج شوید، آن هم زمانی که روند سهام شما همچنان صعودی است؟ در حقیقت اینجاست که احساسات به میان می آید و هستند کسانی که در این موقعیت، مضطرب می شوند و یا به طمع سود بیشتر همچنان مایلند در معامله بمانند، یا بر عکس افراد دیگر سهام خود را زودتر می فروشند. که در هر دو این حالت احساسات می تواند منجر به افزایش زیان یا کاهش سود شما شود. به همین دلیل توصیه می شود که حتما نقطه ی خروج را برای خود مشخص کنید.
کلام پایانی
با مطالعه مطالبی که در این مقاله ذکر شد، قطعا متوجه شده اید که شناسایی بهترین نقاط خروج از معامله چقدر پر اهمیت است و به منظور ریسک کمتر و رسیدن به سود بیشتر لازم است که نکات و مطالبی که در این مقاله مطرح شد را به دقت مطالعه کنید و اجرا نمائید. به این صورت شما می توانید معاملات هوشمندانه تری داشته باشید و موفق تر عمل کنید.
بهترین استراتژی معامله طلا در فارکس آموزش کامل
معامله طلا در فارکس یکی از محبوب ترین و پول ساز ترین روش ها است که معامله گران بی شماری در سراسر جهان به ترید آن می پردازند، اگر شما آموزش فارکس را به پایان رسانده اید و قصد دارید استارت ترید طلا در بازار ارز خارجی فارکس را بزنید می خواهید از ابتدا به ویژگی ها و شرایط طلا در این بازار آشنا شوید و به خوبی از پس معاملات سود ده بر آیید پس تا پایان این مطلب بهترین استراتژی معامله طلا در فارکس همراه ما باشید!
اهمیت طلا در جهان
طلا برای مدت طولانی توسط جوامع در سراسر جهان به دلیل درخشش ذاتی و چکش خواری آن مورد توجه قرار گرفته است. امروزه، معاملهگران طلا (XAU/USD) را ارزشمند میدانند، زیرا اغلب به عنوان یک دارایی امن نهایی در نظر گرفته میشود، که معمولاً از تلاطم بازار عبور میکند و ارزش خود را در دورههای عدم اطمینان بازار حفظ میکند. معامله گران همچنین از طلا برای محافظت در برابر تورم و تنوع بخشیدن به سرمایه گذاری های خود استفاده می کنند زیرا طلا اغلب نسبت به سایر دارایی ها به محرک های بازار واکنش متفاوتی نشان می دهد.
طلا در شرایط نوسانی بازار و همچنین در دوره های رکود یا اخبار اثر گذار فاندامنتال می تواند پناه امنی در برابر کال مارجین شدن حساب یا ضرر کردن شما در فارکس باشد چرا که طلا به دلایل متعددی که در ادامه به آن خواهیم پرداخت اثر خنثی و رو به رشدی در بازار به صورت کلی دارد و با تقریب خوبی نسبت به اتفاقات هولناک بازار بیمه است!
نماد طلا در متاتریدر XAU
در بازار فارکس، طلا نوعی ارز محسوب می شود. کد و نماد پذیرفته شده بین المللی برای طلا در فارکس، تریدینگ ویو، متاتریدر ۴ و … XAU است که نمادی است که تحت استاندارد ارز ISO 4217 برای نشان دادن یک اونس تروی طلا استفاده می شود. این دارایی به عنوان یک دارایی “پناهگاه امن” در جهان شناخته می شود که انتظار می رود ارزش خود را در زمان نوسانات و عدم اطمینان اقتصادی حفظ و حتی افزایش دهد.
عدد جفت طلا/دلار یا همان XAU/USD به معاملهگر میگوید که برای خرید یک اونس طلا (ارز پایه) به چند دلار آمریکا (ارز مظنه) نیاز است. اهمین دلار آمریکا در تعیین ارزش طلا بدان جهت است که ایالات متحده کشوری است که بزرگترین ذخایر طلا در جهان را در اختیار دارد.
نکات تاثیرگذار بر بهترین استراتژی معامله طلا
در ادامه به ترتیب دو موردی که بزرگترین اثرگذاری بر نرخ طلا را در جهان امروز دارند برای شما تبیین می کنیم: نرخ بهره و ارزش دلار آمریکا یا به تعبیر دیگر قدرت اقتصاد آمریکا.شما با توجه به اثر و پیوستگی این دو عامل در تقویم اخبار فارکس میتوانید راه خود را برای یافتن بهترین سیگنال های خرید و فروش طلا در فارکس هموار کنید! در اینجا هم البته توصیه میکنیم از سیگنال های فارکس تریدر نووا که به صورت رایگان و لحظه ای بهترین سیگنال های معاملاتی فارکس را برای شما در تلگرام منتشر می کنند از دست ندهید!
اثر نرخ بهره در ارزش طلا
از نظر تاریخی، یکی از قابل اعتماد ترین عوامل تعیین کننده قیمت طلا، سطح نرخ بهره واقعی یا نرخ بهره کمتر از تورم بوده است. زمانی که نرخ های بهره واقعی پایین است، جایگزین های سرمایه گذاری مانند پول نقد و اوراق قرضه تمایل دارند بازدهی کم یا منفی را ارائه دهند و سرمایه گذاران را به دنبال راه های جایگزین برای محافظت از ارزش ثروت خود سوق می دهند.
از سوی دیگر، زمانی که نرخهای بهره واقعی بالا هستند، بازدهی قوی در پول نقد و اوراق قرضه امکان پذیر است و جذابیت نگهداری طلا یا همان فلز زرد با کاربردهای صنعتی کم کاهش مییابد. یکی از راههای آسان برای مشاهده نرخهای بهره واقعی در ایالات متحده، بزرگترین اقتصاد جهان، نگاهی به استراتژی معامله بازده اوراق بهادار محافظت شده از تورم خزانه داری یا TIPS است.
اثر ارزش دلار آمریکا بر استراتژی معامله طلا
یکی از بزرگترین موارد اختلاف برای معامله گران طلا، همبستگی واقعی بین طلا و دلار آمریکا است. از آنجایی که طلا بر اساس دلار آمریکا قیمت گذاری می شود، منطقی است که فرض کنیم این دو دارایی دارای همبستگی معکوس هستند، به این معنی که ارزش طلا و دلار برعکس یکدیگر حرکت می کنند.
متأسفانه، این دیدگاه بیش از حد ساده از همبستگی در همه موارد صادق نیست. دوره های استرس مالی میتواند باعث افزایش ارزش دلار و افزایش سریع قیمت و ارزش طلا شود. این مورد معمولاً به این دلیل است که معامله گران هم طلا و هم دلار آمریکا را به عنوان دارایی امن در این دورههای عدم اطمینان خریداری میکنند پس هم ارزش دلار نسبت به سایر ارز ها هم ارزش طلا نسبت به ارزش دلار افزایش خواهد یافت.
بهترین استراتژی معامله طلا در فارکس
مانند هر روش یا ابزار معاملاتی، هیچ “بهترین” روش مشخص و واحدی برای معامله طلا وجود ندارد. بسیاری از معاملهگران از بازارهای دیگر دریافتهاند که استراتژیهای معاملاتی تکنیکال را که در ابزارهای دیگر به کار میبرند، میتوانند به راحتی با بازار طلا منطبق شوند، به ویژه با توجه به تمایل طلا به شکلگیری روندهای با دوام.
بنا بر این ما توصیه می کنیم برای معامله طلا از یک استراتژی درس پس داده در بازار استفاده کنید، شما با رجوع به مطلب بهترین سیستم معاملاتی فارکس متوجه خواهید شد که بهترین استراتژی فارکس در همه جفت ارز ها سبک پرایس اکشن است که به خودی خود می تواند شما را از هر اندیکاتور یا روش دیگری خلاص کند! اما با این حال برای علاقه مندان به سایر متد های معاملاتی دو روش را در ادامه آموزش می دهیم!
آموزش استراتژی کوتاه مدت
برای معاملهگران کوتاهمدت در تایم فریم های پایین، یک راه کلاسیک برای سود بردن از روندهای مکرر طلا، استفاده از استراتژی متقاطع میانگین متحرک است. در این استراتژی، اگر میانگین متحرک کوتاهمدت از میانگین متحرک بلندمدت عبور کند، معاملهگر به دنبال خرید طلا خواهد بود و زمانی که میانگین متحرک کوتاهمدت از میانگین بلندمدت پایینتر میرود، آن را بفروشد.
متقاطع میانگین متحرک های 10 روزه و 60 روزه در نمودار 1 ساعته می تواند ترکیبی قوی برای معامله گران کوتاه مدت باشد. از لحاظ تاریخی، این تنظیمات به معامله گران اجازه می دهد تا با موفقیت بخش میانی یک روند را معامله کنند، اگرچه هیچ تضمینی برای عملکرد آینده وجود ندارد. نمودار زیر نشان می دهد که چگونه می توان این استراتژی را در بازار طلا اعمال کرد:
در نقطه شماره 1، میانگین متحرک 10 ساعته کوتاهمدت از میانگین بلندمدت 60 دوره میگذرد، که نشان میدهد معاملهگران باید وارد معامله فروش شوند زیرا ممکن است روند نزولی شکل بگیرد. میانگین متحرک دوباره تا نقطه 2 چند روز بعد، پس از اینکه طلا به بالای 1200 دلار کاهش یافت، مجددا تلاقی نمی کند.
در نقطه شماره 2، معامله اولیه فروش برای یک سود ثابت بسته می شود و با بازگشت روند به سمت بالا، معامله خرید جدید آغاز می شود. پس از یک تثبیت کوتاه، طلا به پایین ترین سطح 1300 دلار بازگشت و معامله بر روی میانگین متحرک نزولی در نقطه 3 بسته شد.
با این حال، مانند هر روش دیگری، این استراتژی نیز معاملات زیان دهی را به همراه خواهد داشت. در این مورد، جهش بزرگ در نزدیکی نقطه 4 باعث شد که معامله فروش از 3 به دلیل ضرر بسته شود. همچنین توجه به این نکته مهم است که معامله باید با قیمت بازار (نزدیک به 1330 دلار) در زمان وقوع تلاقی بسته شود، نه سطح 1315 دلار که در آن دو میانگین متحرک واقعاً از هم عبور کردند.
آموزش استراتژی بلند مدت ترید طلا
معامله گران و سرمایه گذاران با پوزیشن های بلند مدت می توانند بیشتر بر روی عوامل بنیادی که قیمت طلا را افزایش می دهند، مانند سطح نرخ های بهره واقعی تمرکز کنند. نمودار زیر رابطه بین قیمت طلا و بازدهی TIPS را نشان میدهد، که نماینده نرخ بهره واقعی در ایالات متحده است.
همبستگی معکوس بین این دو نرخ در تصویر بالا کاملا آشکار است، اما به نظر می رسد که افزایش قیمت طلا با کاهش بازده واقعی به زیر 1 درصد در اوایل سال 2009 شتاب گرفته است البته با بازده واقعی بالاتر از آستانه 1٪.
بنابراین، اگر بازده واقعی کمتر از 1٪ باشد (یعنی سطحی که از لحاظ تاریخی از قیمت طلا حمایت میکرده است)، معاملهگران استراتژی بلندمدت طلا ممکن است بخواهند فرصتهای خرید را با پوزیشن های Short در نظر بگیرند. برعکس، اگر نرخ بازده واقعی بالاتر از 2٪ باشد، سرمایه گذاران ممکن است بخواهند بیشتر روی معاملات فروش تمرکز کنند.
در پایان امیدواریم از این مقاله بهترین استراتژی معامله طلا در فارکس بهره لازم را برده باشید در صورتی که با استراتژی های جدید آشنا شده اید و علاقه مند هستید در این زمینه با بقیه به اشتراک بگذارید حتما در بخش کامنت های این صفحه مطرح کنید تا سایر معامله گران از آن بهره ببرند. برای مطالعه بیشتر کلیک کنید!
استراتژی های معاملات الگوریتمی
به نظر میرسد معامله های الگوریتمی عوامل انسانی را حذف و در عوض استراتژی های مبتنی بر آمار از پیش تعیین شده هستند که میتوانند در ۷/۲۴ بوسیله ی کامپیوتر با حداقل نظارت، اجرا شوند. کامپیوتر ها میتوانند مزایای بیشتری را از تریدرهای انسانی ارائه دهند. برای نمونه، آنها میتوانند در کل روز فعال باشند بدون اینکه بخوابند. همچنین میتوانند داده را دقیقاً تحلیل کنند و پاسخ نوسانات را در هزارم ثانیه بدهند. به علاوه، آنها عواطف و احساسات را درگیر تصمیماتشان نمیکنند. به همین دلیل بسیاری از سرمایه گذاران در دراز مدت به این پی بردند که کامپیوتر ها با استفاده از استراتژی های صحیح، میتوانند تریدرهای بهتری باشند.
به این ترتیب، حوزه ی معامله های الگوریتمی اینگونه تکامل یافته است. در حالی که کار با کامپیوترهای معامله گر در بازارهای سنتی آغاز شد، افزایش دارایی های دیجیتال و ۷/۲۴ صرافی ها، این روش را به سطح جدیدی رساندند.
معاملات الگوریتمی چیست؟
تقریباً به نظر میرسد که معامله ی خودکار و ارز دیجیتال برای یکدیگر ساخته شده اند. این درست است که کاربران هنوز مجبورند استراتژی های خاص خود را انجام دهند. اگر این تکنیک ها به درستی اعمال شوند، به تریدرها کمک میکند تا دخالت خود در چرخه را بردارند تا معادلات ریاضی کار خود را انجام دهند.
استراتژی های اولیه چه هستند؟
فلسفه ی اصلی بیشتر معامله های الگوریتمی حول استفاده از نرم افزار برای ردیابی و شناسایی فرصت های سودآور و جهش، سریع تر از توانایی های انسانی است. متداول ترین روش ها: معامله های حرکت، معکوس کردن، آربیتراژ و انواع استراتژی های یادگیری ماشین است.
بطور کلی، ربات ها در برابر داده های تاریخی بازار آزمایش میشوند که اصطلاحاً به آنها “بک تست” میگویند که اجازه میدهد کاربران استراتژی های خود را در بازار واقعی که قصد دارند در آنجا استراتژی ها را با همان حرکت های قبلی اجرا کنند، آزمایش کنند. بعضی از خطرات در انجام اینکار شامل ” نصب بیش از حد یا Overfitting” میشود و زمانی اتفاق میافتد که ربات ها در اطراف داده های تاریخی بوجود می آیند و شرایط واقعی را تداعی نمیکنند. بنابراین منجر به استراتژی های میشوند که در واقع ساخته نمیشوند. یک مثال بسیار ساده اگر شما یک ربات را در برابر داده های بازار گاو طراحی و آزمایش کنید اما شروع به کار آن در بازار خرس کنید. بدیهی است که بازدهی را که انتظار داشتید مشاهده نخواهید کرد.
معامله ی مومنتوم (Momentum Trading) چیست؟
معامله های مومنتوم بر این اصل هستند که اگر عمده گرایش ها در بازار کنونی قابل مشاهده است، پس این گرایش بطور معقولانه تا زمانی که سیگنال های پایانی را آغاز کنند، ادامه خواهد داشت.
ایده در مورد معاملات مومنتوم این است که اگر دارایی خاصی مثلاً برای چندین ماه در یک جهت حرکت کرده باشد، با اطمینان میتوانیم این روند را ادامه دهیم، حداقل تا زمانی که داده ها خلاف آن را نشان دهند. بنابراین خرید در هر سقوط و سود گرفتن بعد از هر پامپ یا برعکس، در صورت شورت کردن نیاز است. البته، تریدرها باید از این موضوع آگاه باشند که بازارنشانه هایی از روند معکوس را نشان میدهد، در غیر این صورت همین استراتژی میتواند خیلی سریع شروع به چرخش کند.
همچنین باید توجه داشت که معامله گران نباید استراتژی هایی را تنظیم كنند كه سعی در خرید و فروش در پایین ترین سطح یا اتفاقات واقعی باشد یا “catching the knife” نامیده میشود، بلكه باید سود خود را قفل كنند و در سطوح قابل اطمینان خرید كنند. معاملات الگوریتمی برای این امر ایده آل است، زیرا کاربران میتوانند به سادگی درصدی را که با آن راحت تر هستند، تعیین کنند و اجازه دهند کد بقیه ی آنرا انجام دهد. اگر یک بازار به یک طرف حرکت کند یا آنقدر بی ثبات باشد که روند واضحی به وجود نیاید، این روش به خودی خود می تواند بی تأثیر باشد.
یک اندیکاتور عالی برای تماشای روندها، میانگین متحرک است. دقیقاً همانطور که به نظر میرسد، میانگین متحرک خطی است بر روی نمودار قیمت که میانگین قیمت یک دارایی را بیش از x مقدار روز (یا ساعت، هفته، ماه و غیره) نشان میدهد. غالباً مقادیری مانند ۵۰، ۱۰۰ یا ۲۰۰ استفاده میشود، اما استراتژی های مختلف برای پیش بینی معامله خود، در بازه های زمانی مختلف بررسی میکنند.
به طور کلی، یک روند زمانی که بسیار بالاتر یا کمتر از یک میانگین متحرک باقی بماند، قوی قلمداد میشود و هنگام نزدیک شدن یا عبور از خط MA، ضعیف است. علاوه بر این، MA به طور کلی بر اساس دوره های زمانی طولانی تر، سنگینی بیشتری نسبت به دوره ای دارد که فقط مثلاً ۱۰۰ ساعت گذشته یا یک بازه زمانی مشابه را تماشا میکند.
برگشت مجدد به چه معناست؟
برگشت مجدد به این واقعیت اشاره دارد که از نظر آماری، قیمت یک دارایی باید به سمت قیمت متوسط برگردد. انحراف شدید از این قیمت به معنی خرید بیش از حد یا فروش بیش از حد و احتمال تغییر قیمت است.
حتی برای چیزی مانند بیت کوین (BTC) که واقعاً فقط در بازار خرس بوده است، میتواند اوج یا پایین آمدن قابل توجهی باشد که از مسیری که قیمت در طول تاریخ دنبال کرده دور شود. در بیشتر مواقع، زمان زیادی نمیگذرد که بازارها به سمت این میانگین قیمت برگردند. با مشاهده میانگین های بلند مدت، الگوریتم ها میتوانند با اطمینان شرط بندی کنند که انحرافات گسترده از این قیمت ها طولانی نیست و سفارشات تجاری را بر این اساس تنظیم میکنند.
به عنوان مثال، یک شکل خاص از این حالت برگشت، انحراف استاندارد نامیده میشود، و توسط اندیکاتوری به نام بولینگرباند اندازه گیری میشود. اساساً، این باندها به عنوان محدودیت های بالا و پایین بر روی انحراف از میانگین متحرک مرکزی عمل میکنند. وقتی قیمت به سمت یکی از این افراط ها پیش میرود، احتمال اینکه یک چرخش به سمت مرکز به زودی انجام شود، زیاد است.
البته، یکی از بزرگترین خطرات در اینجا این است که الگوریتم نمیتواند تغییرات اساسی را حساب کند. اگر بازاری به دلیل نقص دارایی اساسی در حال خراب شدن باشد، ممکن است قیمت هرگز بهبود نیابد. جایی استراتژی معامله که تریدرها باید شرایط خاصی را که الگوریتم هایشان نمیتوانند ببینند کنترل و حساب کنند.
شکل دیگری از بازگشت مجدد میتواند در چندین دارایی رخ دهد و استفاده از این روش معامله جفت نامیده می شود. بگذارید بگوییم، دو دارایی به طور سنتی با هم ارتباط دارند. یعنی وقتی یکی بالا یا پایین میرود، از نظر آماری دیگری نیز همین کار را میکند. میتوان یک الگوریتم ایجاد کرد تا یکی از این دارایی ها را تماشا کند تا حرکتی انجام دهد، سپس معامله ای را بر اساس احتمال اینکه کالای دیگر به زودی دنبال خواهد کرد، انجام دهد. چارچوب های زمانی برای این اختلافات گاهی اوقات میتواند کوتاه باشد و ماهیت خودکار این استراتژی را بسیار با ارزش تر کند.
الگوریتم میتواند برای مشاهده ی یکی از دارایی ها که باعث حرکت میشود، ساخته شود، جایی که معامله بر اساس احتمال اینکه کالای دیگری به زودی آنرا دنبال میکند. چارچوب های زمانی برای این اختلافات گاهی اوقات میتواند کوتاه باشد و ماهیت خودکار این استراتژی را بسیار با ارزش تر کند.
آربیتراژ چیست؟
آربیتراژ استراتژی است که از اختلاف قیمت موجود در دارایی های مختلف در بازارهای مختلف بهره میبرد.
گاهی اوقات همان محصول، مانند یک کالا یا ارز، میتواند به طور موقت در صرافی های مختلف قیمت های متفاوتی داشته باشد. این میتواند فرصتی عالی برای سودآوری برای آن دسته از افراد سریع باشد که بتوانند قبل از تعادل بین این بازارها معامله کنند. برای این منظور، الگوریتمی برای تماشای دارایی های مختلف در بازارهای مختلف و باز کردن معاملات به محض یافتن اختلاف میتواند، ایجاد شود.
این تکنیک خیلی پیچیده نیست، اما معامله گرانی که سریعتر پاسخ میدهند، استراتژی معامله نسبت به آنهایی که سرعت کمتری دارند، تفاوت دارند. این یک استراتژی است که در آن، معامله با بسامد بالا قطعاً از یک مزیت قابل توجه برخوردار است، زیرا دقیقاً استفاده از این شرایط بازار، باعث از بین رفتن شکاف قیمت ها میشود.
استراتژی های ماشین یادگیری چیست؟
ماشین یادگیری و هوش مصنوعی میخواهد معامله های الگوریتمی را به سطوح جدیدی برساند. نه تنها میتوان استراتژی های پیشرفته تری را در زمان واقعی به کار گرفت و با آنها سازگار شد بلکه تکنیک های جدیدی مانند پردازش زبان طبیعی مقاله های خبری میتواند راه های بیشتری را برای دستیابی به بینش ویژه در مورد جنبش های بازار فراهم کند.
الگوریتم ها میتوانند از قبل تصمیمات پیچیده ای بگیرند و آنها را طبق استراتژی ها و داده های از پیش تعیین شده اجرا کنند، اما با ماشین یادگیری، این استراتژی ها میتوانند خود را بر اساس آنچه واقعاً كار میكند به روز كنند. به جای منطق ” if/then “، یک الگوریتم ماشین یادگیری میتواند چندین استراتژی را ارزیابی کند و معاملات بعدی را براساس بالاترین بازده اصلاح کند. در حالی که آنها هنوز کار خود را برای راه اندازی انجام میدهند، این بدان معناست که تریدرها میتوانند به ربات خود اطمینان داشته باشند، حتی وقتی شرایط بازار فراتر از پارامترهای اولیه تکامل مییابد.
یکی از انواع محبوب استراتژی ماشین یادگیری، naive Bayes نامیده میشود. در این تکنیک، الگوریتم های یادگیری براساس آمار و احتمالات قبلی معاملات ساخته میشوند. به عنوان مثال، داده های بازار تاریخی نشان میدهد که بیت کوین پس از سه روز متوالی قرمز، ۷۰٪ افزایش مییابد. یک الگوریتم ساده Bayes میبیند که سه روز گذشته همه کاهش یافته اند و به طور خودکار سفارش را بر اساس احتمال افزایش امروز صادر میکنند. این سیستم ها بسیار قابل تنظیم هستند و تنظیم پارامترهای مربوط به مواردی مانند نسبت ریسک و پاداش به عهده هر تریدر خواهد بود، اما اگر از تعادل راضی باشید، میتوانید با حداقل تداخل آن را اجرا کنید.
یکی دیگر از مزایای ماشین یادگیری این است که ماشین ها قادر به خواندن و تفسیر گزارش های خبری هستند. با اسکن کردن کلمات کلیدی و خط کشی استراتژی های مناسب، این نوع ربات ها میتوانند در عرض چند ثانیه با انتشار اخبار مثبت یا منفی معامله کنند. بدیهی است که این موارد دقیقاً به اندازه منطقی که در آنها وجود دارد دقیق خواهند بود و بنابراین اجرای آنها بسیار مشکل است. اما در صورت راه اندازی صحیح، نسبت به سایر تریدرها برتری دارند.
توجه داشته باشید که این لبه، شاخه جدیدی در معاملات خودکار است. بنابراین یافتن ربات هایی که به این روش کار میکنند ممکن است دشوارتر باشد، دسترسی به آنها هزینه بیشتری داشته باشد یا به راحتی از برخی تکنیک های آزمایش شده با زمان کمتر قابل پیش بینی باشد.
تعقیب سفارش چیست؟
تعقیب سفارش عبارت است از تماشای سفارشات خاص، بسیار بزرگ و سپس تلاش برای حرکت سریع بر اساس این فرض که این منجر به حرکت بیشتر قیمت خواهد شد.
معمولاً، پیش بینی سفارش بزرگ از بازیکن اصلی، به نوعی به اطلاعات داخلی احتیاج دارد و تجارت با این دانش معمولاً غیرقانونی است. با این حال، برخی از معامله گران با بسامد بالا راه های قانونی برای تراشیدن داده ها از مجامع تجاری بدون نسخه استخر تاریک پیدا کرده اند. این نوع بازارهای تجاری مجبور نیستند که اطلاعات سفارش خود را در زمان واقعی مانند صرافی ارسال کنند و بنابراین حرکت آنها تأثیر تأخیری در بازار دارد. با جمع آوری و پیاده سازی این داده ها سریعتر از یک تریدر متوسط، کاربران این روش میتوانند برتری جدی نسبت به افرادی که این کار را ندارند، داشته باشند.
به عنوان مثال، میبینید که یک دستور فروش گسترده در استخر تاریک اجرا میشود. این به شما میگوید به زودی وقتی این داده ها در بقیه بازار ارسال میشود، فروشندگان کوچکتر بسیاری احتمالاً با سفارشات خود پاسخ خواهند داد. از آنجا که پیش بینی این امر وجود دارد، میتوانید جلوتر بروید و در زمره اولین کسانی باشید که به فروش میرسانند، این بدان معناست که با افت قیمت، میتوانید به راحتی دوباره خرید کنید. باز هم، تا زمانی که داده ها از طریق کانال های صحیح جمع آوری میشوند، این روش غیرقانونی نیست و بسیاری از تریدرهای الگوریتمی این روش را انتخاب کرده اند.
معامله ی الگوریتمی با ارز دیجیتال را از کجا شروع کنم؟
وبسایت های زیادی وجود دارند که الگوریتم های تجاری متنوعی را ارائه میدهند، سپس میتوانید به تبادل دارایی دیجیتال مورد نظر خود متصل شوید.
خدمات کاملاً محدودی وجود دارد که میتواند شما را به سرعت با معاملات الگوریتمی تنظیم کند. سایتهایی مانند TradeSanta ،Bitsgap و Cryptohopper همه انواع مختلفی از حساب را ارائه میدهند که بسته به اینکه چه ابزاری در دسترس است، میتواند رایگان یا با هزینه باشد. برای مبتدیان، به طور کلی یک حساب رایگان، گزینه های زیادی برای شروع به شما ارائه میدهد، اما اگر به دنبال حرفه ای شدن باشید حساب های پولی می تواند بسیار مفید باشد.
این سایت ها به طور کلی آموزش و سایر مطالب را ارائه میدهند تا بتوانید در زمینه یافتن ربات ها و استراتژی های مناسب برای شما آموزش ببینید. در حالی که هر سرویس با هر صرافی سازگار نیست، خواهید دید که اکثر این محصولات تقریباً از بزرگترین و محبوب ترین صرافی ها پشتیبانی میکنند. حتی برخی از آنها تبلیغات ویژه ای برای استفاده از ربات های خود در ارتباط با یک پلتفرم خاص دارند، بنابراین کاربران باید گزینه های زیادی برای انتخاب داشته باشند. مسلماً تکنیک ها و خدمات بیشتری وجود دارد که میتوانید آنها را بیابید، اما این راهنما باید اصول لازم برای خرید معامله های الگوریتمی به شما ارائه دهد. آهسته پیش بروید و هر آنچه را که میتوانید را بیاموزید. طولی نمیکشد که تصمیم میگیرید که آیا یک استراتژی خودکار برای شما مناسب است یا خیر.
تریدینگ رنج و استراتژی معاملاتی در آن (range trading)
زمانی که قیمت در تایم فریمی که به آن نگاه میکنیم روند خاصی ندارد (نه صعودی است و نه نزولی) و داخل یک محدوده بالا و پایین می شود، تریدینگ رنج (TR) نامیده می شود.
اگر دقت کنین در بالا جمله ( در تایم فریمی که به آن نگاه میکنیم ) را به کار برده ام؛ به این معنی می باشد که شاید شما در تایم روزانه شاهد تریدینگ رنج هستید اما در تایم 5 دقیقه اطلاعات کاملا متفاوت می باشد و شما روند پر قدرتی را در جهت نزول یا صعود خواهید دید. پس تایم الگو را باید دریابید و برا اساس تایم فریم تریگر ترید نمایید.
از کجا بفهمیم در TR هستیم و این TR معتبر می باشد؟
وقتی که ما دو سطح داشته باشیم که شاهد دو برخورد از پایین و دو برخورد از بالا باشیم، میگوییم تریدینگ رنج رخ داده است و با اطمینان معامله میکنیم.اما اگر نیاز به پیش داوری باشد باید در نظر گرفت که بازار 3 نوع چرخه دارد و ما بعد از رخ دادن چرخه اول منتظر چرخه بعدی خواهیم شد. این چرخه ها اسپایک، کانال و تریدینگ رنج هستند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد چرخه های بازار اینجا کلیک کنید.
استراتژی معاملات در تریدینگ رنج:
همانطور که می بینید، قیمت داخل یک محدوده در حال حرکت می باشد و ما باید از استراتژی BLSH استفاده نماییم.
- خرید در پایین BL: buy low
- فروش در بالا SH: sell high
دیدن کندل سیگنال بار و کی بار در بالا و پایین TR بسیار مهم است. و به ما کمک میکند با اطمینان بیشتری وارد معامله شویم اما کسانی هستند که اردرهای stop می گذارند و به محض رسیدن قیمت به سقف یا کف اردرشان فعال میشود.
کسانی که پرایس کلاسیک کار میکنند عقیده دارند هر چقدر که سطحی میزان برخورد بیشتری داشته باشد اعتبار بیشتری دارد اما کسانی که عرضه و تقاضا کار میکنند میدانند که هر چقدر برخورد ها زیاد باشد اعتبار سطح پایین تر می آید زیرا سفارش های موجود در آن سطوح به اتمام می رسد. پس ما بعد از حداکثر 4 الی 5 برخورد باید به سطوح اعتماد نکنیم و منتظر بریک از TR باشیم.
قیمت چگونه از TR خارج می شود؟
ابتدا باید بدانید که معمولا 80 درصد تلاش ها برای خروج از TR با شکست مواجه میشود و وقتی که قیمت تصمیم به خروج گرفته باشد با مومنتوم بالا (اسپایک) از TR خارج می شود و آغاز حرکت خروج معمولا از وسط تریدینگ رنج شروع می شود.
استاپ (SL) گذاری در تریدینگ رنج:
روش های مختلفی برای استاپ گذاری وجود دارد اما به دلیل اینکه در تریدینگ رنج ها اگر قیمت از سطح خارج شود، 80 درصد احتمال دارد دوباره به داخل تریدینگ رنج برگردد؛ پس ما استاپ خود را رو به اندازه نصف طول تریدینگ رنج قرار می دیم
اهداف قیمتی بعد از شکست:
هنگامی که قیمت یک خروج موفق از تریدینگ رنج داشته باشد معمولا به اندازه ارتفاع تریدنگ رنج حرکت می کند. این اندازه یک نقطه ورود دوباره در جهت مخالف نیز می باشد.به شرط اینکه سایکل رسیدن به این نقطه کانال باشد ( اسپایک نباشد). هدف دوم نیز دو برابر ارتفاع تریدینگ رنج می باشد
اهداف قیمتی درون تریدینگ رنج:
درون تریدینگ استراتژی معامله رنج معمولا قیمت به میدلاین واکنش بسیاری می دهد اما اهداف سقف و کف می باشد و برگشت هایی که از میدلاین اتفاق می افتد نباید باعث شود که سریع از پوزیشن خارج شویم؛ این احتمال وحجود دارد که بعد از برخورد به میدلاین دوباره قیمت به نقطه ورود ما برگردد اما اگر در ابتدای تریدینگ رنج هستیم نباید نگران این اتفاق باشیم. ( اما در انتها باید نگران بود زیرا قیمت معمولا از میدلاین حرکت خروج را آغاز می کند)
خاصیت مگنت:
قیمت در تریدینگ رنج نسبت به کف و سقف خاصیت آهنربایی دارند؛ یعنی هنگامی که به کف و سقف نزدیک می شود کندل های پر قدرتی را ثبت می نماید. دلیل این اتفاق یکسو شدن دیدیگاه عمومی در نزدیکی کف و سقف می باشد. حتما به این خاصیت دقت داشته باشید. اگر خواستان استراتژی معامله به این مبحث نباشد احتمال دارد پوزیشن همسو با کندل ها بگیرید و متحمل ضرر شوید.
در نهایت نکته مهمی که باید به یاد داشته باشید این است که در تریدینگ رنج ها اندیکاتور ها به درستی عمل نمیکنند و شما را سر در گم می کنند
برای دیدن ویدیو آموزشی مربوط به مبحث تریدینگ رنج، اینجا کلیک کنید
روانشناسی تریدینگ رنج:
قیمت برای همیشه نمی تواند صعودی یا نزولی باشد؛ گاهی معامله گران سر در گم می شوند، گاهی سفارش نهنگ های بازار پر نشده است، گاهی دیدگاه ها تغییر می کند، گاهی بازار انتظار یک اتفاق و یا خبر مهم را دارد و . تمامی این بی تصمیمی ها در بازار موجب ایجاد تریدینگ رنج می شود و در نهایت تصمیم گیری انجام می شود و قیمت معمولا با مومنتوم بالا حرکت میکند.
دیدگاه شما